precocity

/prɪˈkɒsɪti//prɪˈkɒsɪti/

معنی: زودرسی
معانی دیگر: زودرسی

جمله های نمونه

1. Julie Burchill is famous for her precocity and rapier wit.
[ترجمه گوگل]جولی بورچیل به دلیل زودرس بودن و شوخ طبعی اش مشهور است
[ترجمه ترگمان]جولی Burchill \"برای بلوغ زودرس و rapier معروف است\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. How all this underaged precocity impacts his initial take-home is an imponderable.
[ترجمه گوگل]این که چگونه این همه زودرسی زیر سن قانونی بر خانه اولیه او تأثیر می گذارد غیرقابل تصور است
[ترجمه ترگمان]این که چگونه همه این افراد کم سن و سال که در دوران اولیه خود از آن استفاده می کنند، یک imponderable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The boy is remarkable for precocity.
[ترجمه گوگل]پسر از نظر زودرس بودن قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]این پسر برای precocity قابل ملاحظه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And force of fleshy sheep precocity, disease - resistant is strong, progenitive force tall, turnover is rapid.
[ترجمه گوگل]و نیروی زودرس گوسفند گوشتی، بیماری - مقاوم قوی، نیروی زایی بلند، گردش سریع است
[ترجمه ترگمان]و نیروی of گوشتی، مقاوم در برابر بیماری، قوی است، نیروی progenitive بلند است و جابجایی سریع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If who has, he is certain precocity gun.
[ترجمه گوگل]اگر که دارد، او اسلحه زودرس است
[ترجمه ترگمان]اگه کسی داشته باشه، اون یه تفنگ زودرس خاصی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At Oxford his precocity as a poet was immediately apparent, and he formed lifelong friendships with two fellow writers, Stephen Spender and Christopher Isherwood.
[ترجمه گوگل]در آکسفورد زودرس بودن او به عنوان شاعر بلافاصله آشکار شد و با دو نویسنده همکار، استیون اسپندر و کریستوفر ایشروود، دوستی مادام العمر برقرار کرد
[ترجمه ترگمان]در آکسفورد او به عنوان یک شاعر فورا آشکار شد، و او دوستی های قدیمی خود را با دو نویسنده هم کار، استفن spender و کریستوفر Isherwood بنیان نهاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Why do we equate genius with precocity?
[ترجمه گوگل]چرا نبوغ را با زودرس بودن یکی می‌دانیم؟
[ترجمه ترگمان]چرا ما اون نابغه رو با بلوغ مقایسه کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This not precocity, but be responsibility!
[ترجمه گوگل]این زودرسی نیست، بلکه مسئولیت پذیر است!
[ترجمه ترگمان]این precocity نیست، بلکه مسئولیت است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is remarkable for precocity.
[ترجمه گوگل]او به دلیل زودرسی قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]او برای precocity قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Though the war had interrupted her schooling, her intellectual precocity had quickly been recognized and appreciated by Stewart.
[ترجمه گوگل]اگرچه جنگ تحصیلات او را مختل کرده بود، استوارت زودرس فکری او را به سرعت تشخیص داد و قدردانی کرد
[ترجمه ترگمان]گرچه جنگ باعث قطع مدرسه رفتن او شده بود، precocity فکری او بسرعت به رسمیت شناخته شد و مورد قدردانی استوارت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Anne Frank, who died at Bergen-Belsen, a Nazi prison camp, just before her sixteenth birthday, is renowned for her precocity about culture, politics, and human nature.
[ترجمه گوگل]آن فرانک، که درست قبل از تولد شانزده سالگی اش در برگن بلسن، اردوگاه زندان نازی ها درگذشت، به دلیل زودرس بودنش در مورد فرهنگ، سیاست و طبیعت انسانی مشهور است
[ترجمه ترگمان]آن فرانک، که در Bergen، یک اردوگاه زندان نازی، درست قبل از تولد ۱۶ سالگی اش کشته شد، به خاطر precocity در مورد فرهنگ، سیاست و طبیعت انسان مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is ineffective to take any single way for rice every - year promoting precocity.
[ترجمه گوگل]استفاده از هر روشی برای برنج هر ساله که باعث افزایش زودرسی می شود، بی اثر است
[ترجمه ترگمان]بی اثر کردن هر روش واحدی برای مصرف برنج در هر سال بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The information obtained by means of the urocytogram examination is a useful screening test for differential diagnosis of isosexual precocity and premature development of the breast.
[ترجمه گوگل]اطلاعات به‌دست‌آمده از معاینه اوروسیتوگرام یک تست غربالگری مفید برای تشخیص افتراقی زودرس همجنس‌گرا و رشد زودرس پستان است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات به دست آمده از بررسی urocytogram، آزمایش غربالگری مفید برای تشخیص افتراقی of precocity و رشد زودرس پستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Does the growth hormone which to apply cure sexual precocity?
[ترجمه گوگل]آیا هورمون رشدی که باید مصرف شود، زودرس جنسی را درمان می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا هورمون رشد برای درمان precocity جنسی هورمون رشد می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زودرسی (اسم)
prematurity, precocity

انگلیسی به انگلیسی

• precociousness, state of being very developed for one's age, prematurity
precocity is the quality or state of being very advanced in your behaviour; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : precocity / precociousness
✅️ صفت ( adjective ) : precocious
✅️ قید ( adverb ) : precociously
بلوغ زودرس
پیشرفت زودتر از موعد
نابهنگامی، پیش رسی
به معنی زودباردهی است. ( یعنی زمانی که یک گیاه وارد فاز بلوغ می شود )
زودرسی یعنی early - ripening ( منظور، رسیدن میوه است )

بپرس