preposition

/prepəˈzɪʃn̩//ˌprepəˈzɪʃn̩/

معنی: حرف اضافه، حرف جر، حرف پیش نهاده
معانی دیگر: (دستور زبان) حرف اضافه (مثلا: to و in و for و by و with)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: prepositional (adj.), prepositionally (adv.)
• : تعریف: in grammar, a word such as "in," "to," or "about" that is used with a noun or noun equivalent to create a phrase that modifies a noun, verb, or adjective.

جمله های نمونه

1. The verb 'rely' takes the preposition 'on'.
[ترجمه کاوه] فعل rely حرف اضافه ی on را به خود اختصاص میدهد
|
[ترجمه كريستين] فعل rely با حرف اضافه ى on به کار می رود.
|
[ترجمه گوگل]فعل 'rely' حرف اضافه 'on' را می گیرد
[ترجمه ترگمان]فعل به حرف اضافه می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nope, you cut every extra article and preposition.
[ترجمه samane] نه، هر حرف تعریف یا حرف اضافه ی اضافی رو حذف کن
|
[ترجمه گوگل]نه، شما هر مقاله و حرف اضافه را قطع می کنید
[ترجمه ترگمان] نه، تو هر مقاله اضافی و preposition رو قطع کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The new preposition presents the infiniteness within the object itself as well as its significance, preparing the condition for the establishment of moral metaphysics.
[ترجمه گوگل]حرف اضافه جدید بی‌نهایتی درون شیء و همچنین اهمیت آن را ارائه می‌کند و شرایط را برای استقرار متافیزیک اخلاقی آماده می‌کند
[ترجمه ترگمان]حرف اضافه جدید، infiniteness را در خود هدف و همچنین اهمیت آن نشان می دهد و شرایطی را برای ایجاد متافیزیک اخلاقی آماده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The function word includes preposition, auxiliary, conjunction.
[ترجمه گوگل]کلمه تابع شامل حرف اضافه، کمکی، حرف ربط است
[ترجمه ترگمان]کلمه تابع شامل حرف اضافه، کمکی، همزمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The difference in effect of motor preposition or postposition on axle weight transfer suspended on frame is not obvious.
[ترجمه گوگل]تفاوت در اثر حرف اضافه یا پس‌پوزیشن موتور در انتقال وزن محور معلق در قاب آشکار نیست
[ترجمه ترگمان]تفاوت در اثر حرف اضافه های موتور و یا postposition بر روی انتقال وزن در فریم بر روی کادر مشهود نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I. We use gerund after preposition, not infinitive.
[ترجمه گوگل]I ما بعد از حرف اضافه از جنوند استفاده می کنیم نه مصدر
[ترجمه ترگمان]۱ ما از gerund بعد از حرف اضافه، نه infinitive استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The depositor positively positioned the preposition in that position on purpose.
[ترجمه گوگل]سپرده گذار به طور مثبت حرف اضافه را در آن موقعیت قرار داد
[ترجمه ترگمان]The به طور مثبت the را در این موقعیت هدف قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A preposition is usually read together with the word following it.
[ترجمه گوگل]یک حرف اضافه معمولاً همراه با کلمه بعد از آن خوانده می شود
[ترجمه ترگمان]یک حرف اضافه بعد از آن معمولا با کلمه زیر خوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The indirect object can be used without a preposition, or after "to" or "for".
[ترجمه گوگل]مفعول غیر مستقیم را می توان بدون حرف اضافه یا بعد از «به» یا «برای» استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]شی غیر مستقیم را می توان بدون یک حرف اضافه یا بعد از \" \"یا\" برای \" به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The word is compounded of a preposition and a verb.
[ترجمه گوگل]این کلمه از یک حرف اضافه و یک فعل ترکیب شده است
[ترجمه ترگمان]این کلمه مختص یک حرف اضافه و یک verb است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some verbs can take either an object or preposition.
[ترجمه گوگل]برخی از افعال می توانند مفعول یا حرف اضافه بگیرند
[ترجمه ترگمان]بعضی از افعال می توانند یک شی یا حرف اضافه می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. According to the boundary characteristic of the preposition structure and the mutual information theory, we summarize the rule and carry on the boundary recognition.
[ترجمه گوگل]با توجه به مشخصه مرزی ساختار حرف اضافه و نظریه اطلاعات متقابل، قاعده را خلاصه می کنیم و تشخیص مرز را ادامه می دهیم
[ترجمه ترگمان]با توجه به مشخصه مرزی ساختار حرف اضافه می مانند و نظریه اطلاعات متقابل، ما قانون را به طور خلاصه شرح می دهیم و در مورد به رسمیت شناختن مرز انجام می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Preposition - like adverbial particles are a special class of words in English.
[ترجمه گوگل]حروف اضافه - مانند ذرات قید کلاس خاصی از کلمات در زبان انگلیسی هستند
[ترجمه ترگمان]ذرات preposition مانند ذرات adverbial یک طبقه خاص از کلمات انگلیسی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You should cancel this preposition in the sentence.
[ترجمه گوگل]شما باید این حرف اضافه را در جمله لغو کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید این حرف اضافه در جمله را لغو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. So that each preposition can stay out the emptiness to go to fill up by reader.
[ترجمه گوگل]به طوری که هر حرف اضافه بتواند جای خالی را برای پر کردن توسط خواننده باقی بماند
[ترجمه ترگمان]بنابراین هر حرف اضافه می تواند فضای خالی را برای پر کردن خواننده نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حرف اضافه (اسم)
preposition

حرف جر (اسم)
preposition

حرف پیش نهاده (اسم)
preposition

تخصصی

[نساجی] وضعیت قبلی

انگلیسی به انگلیسی

• part of speech that serves to express the relationship between two words (grammar)
in grammar, a preposition is a word such as `by', `for', `into', or `with', which is always followed by a noun group or a clause built around the `-ing' form of a verb.

پیشنهاد کاربران

ازقبل مستقر شده/تعیین شده
Prepositioned stock ( معمولا در موارد اضطراری )
preposition ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: پیش اضافه
تعریف: حرف اضافه ای که پیش از اسم یا گروه اسمی می آید و با آن گروه حرف اضافه ای می سازد
حرف اضافه در انگلیسی مانند at , for , to , with , about
اگر می خواهید یاد بگیرید که هر کلمه ای با چه حرف اضافه ای
میاد باید آنها را حفظ کنید .
حرف اضافه پیشین ( به، از، در، با، بین، تا، جلو، میان و … )
Purpose and preposition
هدف و پیش فرض
پیش فرض ، پیش نویس
حرف اضافه

بپرس