pressure group

/ˈpreʃərˈɡruːp//ˈpreʃəɡruːp/

گروه فشار (که با فشار وارد آوردن به اولیای امور و نمایندگان مجلس و غیره اعمال نفوذ می کند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any special-interest group that tries to influence government officials and legislation through publicity, lobbying, or the like.
مشابه: lobby

جمله های نمونه

1. They are a small but noisy pressure group .
[ترجمه گوگل]آنها یک گروه فشار کوچک اما پر سر و صدا هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها گروه فشار کوچک اما پر سر و صدا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The pressure group has won a number of concessions on environmental policy.
[ترجمه گوگل]گروه فشار امتیازات متعددی را در زمینه سیاست زیست محیطی به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]گروه فشار تعدادی از امتیازات را در سیاست محیط زیست به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The pressure group is pushing for a ban on GM foods.
[ترجمه گوگل]گروه فشار بر ممنوعیت غذاهای تراریخته تاکید دارد
[ترجمه ترگمان]گروه فشار برای ممنوعیت غذاهای اصلاح شده ژنتیکی فشار وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. a pressure group that is campaigning to make cannabis legal .
[ترجمه گوگل]یک گروه فشار که برای قانونی کردن حشیش مبارزه می کند
[ترجمه ترگمان]یک گروه فشار که تلاش می کند تا شاهدانه را قانونی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They were up against a powerful pressure group.
[ترجمه گوگل]آنها در برابر یک گروه فشار قدرتمند قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها مخالف یک گروه فشار قوی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Respect for Animals, a recently formed pressure group, has chosen a hard-hitting anti-fur campaign as its first move.
[ترجمه گوگل]Respect for Animals، یک گروه فشار که اخیراً تأسیس شده است، یک کمپین سخت ضد خز را به عنوان اولین حرکت خود انتخاب کرده است
[ترجمه ترگمان]احترام به حیوانات که اخیرا یک گروه فشار شکل گرفته است، کمپین سخت ضد خز را به عنوان اولین حرکت خود انتخاب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pressure group politics is a manifestation of this where individuals organise into groups to achieve their aims.
[ترجمه گوگل]سیاست گروهی تحت فشار جلوه ای از این امر است که در آن افراد برای رسیدن به اهداف خود در گروه ها سازماندهی می شوند
[ترجمه ترگمان]سیاست گروهی فشار، نمادی از این است که افراد برای رسیدن به اهداف خود به گروه هایی تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No pressure group within the medical profession is lobbying for the right to save men's lives by regularly examining the prostate.
[ترجمه گوگل]هیچ گروه فشاری در حرفه پزشکی برای حق نجات جان مردان با معاینه منظم پروستات لابی نمی کند
[ترجمه ترگمان]هیچ گروه فشار در حرفه پزشکی در حال اعمال نفوذ به سمت راست برای نجات جان انسان ها از طریق بررسی منظم پروستات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It happens like this: a pressure group asserts that promotion of product X causes health hazards and demands a marketing code.
[ترجمه گوگل]این اتفاق می افتد: یک گروه فشار ادعا می کند که تبلیغ محصول X باعث خطرات سلامتی می شود و یک کد بازاریابی را می طلبد
[ترجمه ترگمان]این امر مانند این اتفاق می افتد: گروه فشار ادعا می کند که تبلیغ محصول X باعث خطرات سلامتی می شود و نیاز به یک کد بازاریابی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The local pressure group world does not provide equal access to all.
[ترجمه گوگل]جهان گروه فشار محلی دسترسی برابر برای همه فراهم نمی کند
[ترجمه ترگمان]دنیای فشار محلی دسترسی برابر به همه ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On the other is the pressure group, Birmingham for People, championed by local architect Joe Holyoak.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، گروه فشار، بیرمنگام برای مردم، که توسط معمار محلی جو هولیوک حمایت می شود، قرار دارد
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، گروه فشار، بیرمنگام برای مردم، و جو Holyoak، معمار محلی، قهرمان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Join a pressure group or raise money for famine relief.
[ترجمه گوگل]به یک گروه فشار بپیوندید یا برای رفع قحطی پول جمع آوری کنید
[ترجمه ترگمان]به گروه فشار ملحق شوید و یا برای رهایی از قحطی پول جمع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Once elected, the pressure group spokesman becomes a politician, whose business is compromise, not ideological purity.
[ترجمه گوگل]پس از انتخاب، سخنگوی گروه فشار تبدیل به یک سیاستمدار می شود که کارش سازش است نه خلوص ایدئولوژیک
[ترجمه ترگمان]زمانی که انتخاب شد، سخنگوی گروه فشار یک سیاست مدار می شود، که تجارتش به خطر است، نه خلوص ایدئولوژیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The pressure group was commenting on suggestions that the Government is considering the abolition of pensioners' prescription exemptions.
[ترجمه گوگل]گروه فشار در مورد پیشنهاداتی مبنی بر اینکه دولت در حال بررسی لغو معافیت های نسخه ای بازنشستگان است، اظهار نظر می کرد
[ترجمه ترگمان]این گروه تحت فشار اظهار داشت که دولت در حال بررسی لغو معافیت های پیشنهادی مستمری بازنشستگان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• group which works for a specific cause, lobbyists
a pressure group is an organization that campaigns to make a government or other authority take a particular course of action.

پیشنهاد کاربران

pressure group ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: گروه فشار
تعریف: سازمان یا گروهی که برای تأمین منافع خاص خود می کوشد با اقداماتی هماهنگ و ازپیش طراحی شده، افکار عمومی و بخش های تصمیم گیرندۀ حکومت را به اتخاذ تصمیم یا سیاست هایی سوق دهد
گروه فشار ( گروهی که از قدرت و نفوذ خود جهت به کرسی نشاندن سیاست های مورد نظر خود تلاش می نماید. لابی

بپرس