presumable

/prɪˈzjuːməbl̩//prɪˈzjuːməbl̩/

معنی: قابل استفاده، محتمل، فرض محتمل، قابل استنباط
معانی دیگر: فرضا، احتمالا، انگاری، انگارشی، فر­ محتمل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: presumably (adv.)
• : تعریف: capable of being taken for granted; reasonable.

جمله های نمونه

1. presumable causes of the disaster.
[ترجمه گوگل]علل احتمالی فاجعه
[ترجمه ترگمان]presumable علل فاجعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Unlike my uncle, I presumable like that bike (bicycle).
[ترجمه گوگل]بر خلاف عمویم، من احتمالاً آن دوچرخه (دوچرخه) را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]بر خلاف عمویم، من آن دوچرخه را دوست دارم (دوچرخه)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The answer presumable is gonna be that the best version of the personality theory doesn't require item for item, having the very same believes, memories, desires and so forth.
[ترجمه گوگل]پاسخ احتمالی این خواهد بود که بهترین نسخه از نظریه شخصیت نیازی به آیتم برای آیتم، داشتن همان باورها، خاطرات، خواسته ها و غیره ندارد
[ترجمه ترگمان]پاسخ به این سوال این خواهد بود که بهترین نسخه از نظریه شخصیت به چیزی برای مورد نیاز ندارد، دارای همان تفکر، خاطرات، امیال و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Large Prismatic Shard ?From rare items, presumable ilvl 100 or higher.
[ترجمه گوگل]خرده منشوری بزرگ ?از اقلام کمیاب، ilvl 100 یا بالاتر
[ترجمه ترگمان]ساختمان بزرگ ساختمان (شارد)؟ از موارد نادر، presumable ilvl ۱۰۰ یا بالاتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The presumable range of initial disturbances for rocket under random excitation has been given.
[ترجمه گوگل]محدوده احتمالی اختلالات اولیه برای موشک تحت تحریک تصادفی داده شده است
[ترجمه ترگمان]محدوده presumable اختلالات اولیه برای موشک تحت تهییج تصادفی مشخص شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The presumable result is an election defeat.
[ترجمه گوگل]نتیجه احتمالی شکست در انتخابات است
[ترجمه ترگمان]نتیجه presumable یک شکست انتخاباتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Presumable is the honeymoon:"And the approach to making the art works offering my from real life. "
[ترجمه گوگل]ماه عسل قابل پیش بینی است: "و رویکرد ساخت آثار هنری که من را از زندگی واقعی ارائه می دهد "
[ترجمه ترگمان]presumable ماه عسل (ماه عسل)است: \" و رویکردی که هنر انجام می دهد، زندگی واقعی من را ارائه می دهد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is presumable that the occurrence of the external turbulence will rapidly cause an increase of turbulence intensity and a strong sediment transport.
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که وقوع تلاطم خارجی به سرعت باعث افزایش شدت تلاطم و انتقال رسوب قوی شود
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که وقوع آشفتگی خارجی به سرعت باعث افزایش شدت توربولانس و حمل و نقل عمیق رسوب خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. OBJECTIVE To synthesize the presumable bone - targeting nonsteroidal anti - inflammatory agents.
[ترجمه گوگل]هدف سنتز استخوان احتمالی - هدف قرار دادن عوامل ضد التهابی غیر استروئیدی
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای ترکیب the presumable غیر استروئیدی غیر استروئیدی، عوامل ضد التهاب غیر استروئیدی را هدف قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Harry disappears into his room - where presumable shoes are being put on his feet.
[ترجمه گوگل]هری در اتاقش ناپدید می شود - جایی که کفش های احتمالی روی پاهایش می گذارند
[ترجمه ترگمان]هری در اتاقش ناپدید می شود - جایی که این کفش ها روی پاهایش قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You together set out, I put a medicine in the fire heap while every time camps out and let him sponged ample many medicines, and I canned definitely be not presumable to confuse him as well.
[ترجمه گوگل]شما با هم به راه افتادید، من در حالی که هر بار بیرون می‌رفتم، یک دارو در کپه آتش گذاشتم و به او اجازه دادم داروهای زیادی بخورد، و من مطمئناً نمی‌توانم او را گیج کنم
[ترجمه ترگمان]تو با هم شروع کردی، من یک دارو را در آتش بخاری گذاشتم، در حالی که همه اردوگاه های زمانی بیرون و اجازه می دادم خیلی دارو مصرف کند، و من مسلما نمی توانستم او را گیج کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Kerrigan, who, incidentally, not wears heels: "As for wearing high heels, probably the more you wear heels, the more presumable you'll develop arthritis. "
[ترجمه گوگل]کریگان که اتفاقاً کفش پاشنه بلند نمی‌پوشد: "در مورد پوشیدن کفش‌های پاشنه بلند، احتمالاً هر چه بیشتر کفش‌های پاشنه بلند بپوشید، احتمال ابتلا به آرتروز بیشتر می‌شود "
[ترجمه ترگمان]kerrigan، که به طور اتفاقی کفش پاشنه بلند پوشیده است، گفت: \" به خاطر پوشیدن کفش های پاشنه بلند، احتمالا بیشتر کفش می پوشند، بیشتر به آرتروز مبتلا خواهید شد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The state looks after perhaps 150,000 and the rest are presumable fending for themselves.
[ترجمه گوگل]ایالت احتمالاً از 150000 نفر مراقبت می کند و بقیه احتمالاً خودشان در حال دفاع هستند
[ترجمه ترگمان]دولت بعد از حدود ۱۵۰۰۰۰ نفر به نظر می رسد و بقیه برای خود دفاع از خود را حفظ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For colleagues in the East, the anguish is extra presumable to come via a pay cut.
[ترجمه گوگل]برای همکاران در شرق، این نگرانی از طریق کاهش دستمزد به وجود می آید
[ترجمه ترگمان]برای همکاران در شرق، درد و رنج بیشتر از این است که از طریق کاهش دست مزد حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل استفاده (صفت)
abusive, usable, available, useful, operational, utilizable, handy, operative, instrumental, presumable, serviceable

محتمل (صفت)
plausible, contingent, feasible, probable, likely, possible, most likely, odds-on, presumable, verisimilar

فرض محتمل (صفت)
presumable

قابل استنباط (صفت)
presumable

انگلیسی به انگلیسی

• supposable, conjecturable, can be expected; probable, seemingly, can be assumed

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : presume
✅️ اسم ( noun ) : presumption
✅️ صفت ( adjective ) : presumptive / presumable
✅️ قید ( adverb ) : presumably
presumable ( adj ) = قابل فرض، قابل حدس، انگاشتی، محتمل، قابل تصور ، قابل انتظار، ظاهراً، احتمالی، قابل استنباط، پیشفرض
examples:
1 - Bioadjustment is sometimes rather subtle, presumable when the damage was not severe.
...
[مشاهده متن کامل]

سازگاری زیست محیطی گاهی اوقات نسبتاً ظریف است ، احتمالاً در شرایطی که آسیب زیاد نباشد قابل تصور است.
2 - So I stand up and walk back into the house, which is by now dark and quiet, presumable because everyone is either asleep or in their room.
بنابراین بلند می شوم و دوباره به خانه می روم ، خانه ای که اکنون تاریک و ساکت است ، و فرض بر این است که همه یا خوابیده اند یا در اتاق خود هستند.
3 - But the prosecution has never questioned him in spite of his presumable violation of the law.
اما دادستانی هرچند علی رغم تخلف احتمالی قانون ، از او هیچ سوالی نکرده است.
4 - This presumable grave had then been covered with a stone cairn which also overlay some of the phase 1 carvings on the large quarried slab.
پس این قبر پیشفرض با یک سنگ قبر پوشانده شده است که همچنین برخی از کنده کاری های مرحله اول را روی تخته سنگ بزرگ پوشش می دهد.
5 - Because of the presumable nonfunctionality, pseudogenes have been regarded as a paradigm of neutral evolution.
به دلیل غیرفعال بودن محتمل، کروموزوم های ناقض به عنوان الگویی از تکامل خنثی در نظر گرفته شده اند.
6 - Social bonding among families and friends, for instance, creates a kind of solidarity of credibility, presumable because of the sense of shared needs.
به عنوان مثال پیوندهای اجتماعی در میان خانواده ها و دوستان ، نوعی همبستگی قابل قبول ایجاد می کند ، که پیشفرض به دلیل احساس نیازهای مشترک است.
7 - Furthermore, abundance of predators on islands that historically had no mammalian predators may help to explain the presumable decrease in nest success.
علاوه بر این ، فراوانی شکارچیان در جزایر که در طول تاریخ هیچ گونه شکارچی پستانداران نداشتند ، ممکن است به توضیح کاهش احتمالی موفقیت آشیانه سازی پستانداران کمک کند.
8 - Exams are coming up and Sally hadn't got all of the books the first time, or so she thought, so it was presumable that she would come back as soon as possible.
امتحانات در حال آمدن است و سالی بار اول همه کتاب ها را نگرفته بود ، یا فکر می کرد ، بنابراین احتمال می رود که او در اسرع وقت برگردد.

مفروض

بپرس