price ceiling

جمله های نمونه

1. The price ceilings were rejigged according to quality.
[ترجمه گوگل]سقف قیمت ها با توجه به کیفیت تغییر یافت
[ترجمه ترگمان]تعیین سقف قیمت با توجه به کیفیت انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The government has set a wages and prices ceiling of 10%.
[ترجمه گوگل]دولت سقف دستمزد و قیمت را 10 درصد تعیین کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت دست مزد و سقف قیمت ۱۰ درصد را تعیین کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The government has decided to lift price ceilings on bread, milk and other staples.
[ترجمه گوگل]دولت تصمیم گرفته است که سقف قیمت نان، شیر و سایر کالاهای اساسی را لغو کند
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفته است تا سقف قیمت نان، شیر و سایر مواد غذایی را بالا ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Under effective price ceiling, the controlled price is lower than the full price.
[ترجمه گوگل]تحت سقف قیمت موثر، قیمت کنترل شده کمتر از قیمت کامل است
[ترجمه ترگمان]در زیر سقف قیمت کارآمد، قیمت کنترل شده کم تر از قیمت کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To be effective, price ceiling must be set below the equilibrium price ( Pe ).
[ترجمه گوگل]برای موثر بودن، سقف قیمت باید زیر قیمت تعادلی (Pe ) تعیین شود
[ترجمه ترگمان]برای موثر بودن، سقف قیمت باید زیر قیمت تعادلی برقرار شود (Pe)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If an effective price ceiling is imposed, is there any dissipation of rent?
[ترجمه گوگل]در صورت اعمال سقف موثر قیمت، آیا اتلاف اجاره وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]اگر یک سقف قیمت موثر اعمال شود، آیا هیچ اتلاف اجاره وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even quality goods must have a price ceiling.
[ترجمه گوگل]حتی کالاهای باکیفیت باید سقف قیمت داشته باشند
[ترجمه ترگمان]حتی کالاهای با کیفیت هم باید یک سقف قیمت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Give an example of a price ceiling and an example of a price floor.
[ترجمه گوگل]یک مثال از سقف قیمت و یک مثال از کف قیمت را ذکر کنید
[ترجمه ترگمان]یک مثال از یک سقف قیمت و یک نمونه از کف قیمت بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lovers of classical music persuade Congress to impose a price ceiling of $ 40 per ticket.
[ترجمه گوگل]دوستداران موسیقی کلاسیک کنگره را متقاعد می کنند که سقف قیمت 40 دلار برای هر بلیط تعیین کند
[ترجمه ترگمان]عاشقان موسیقی کلاسیک، کنگره را تشویق می کنند تا سقف قیمت ۴۰ دلار برای هر بلیط را وضع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Which causes a shortage of a good - a price ceiling or a price floor?
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث کمبود کالا می شود - سقف قیمت یا کف قیمت؟
[ترجمه ترگمان]که باعث کمبود یک سقف قیمت خوب یا کف قیمت می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• maximum price at which a good can be sold legally (economics)

پیشنهاد کاربران

A price ceiling is a government - mandated maximum price that buyers can pay for a good or service. It is typically set below the equilibrium price, which is the price that balances the supply and demand of the market. The purpose of a price ceiling is to make a good or service more affordable or accessible for consumers, or to prevent the price from rising too high due to excess demand. Governments often impose price ceilings on essential goods, such as rent, gasoline, or electricity, to protect consumers from inflation or exploitation
...
[مشاهده متن کامل]

سقف قیمت حداکثر قیمتی است که توسط دولت تعیین شده است که خریداران می توانند برای یک کالا یا خدمات بپردازند. معمولاً زیر قیمت تعادلی تعیین می شود، که قیمتی است که عرضه و تقاضای بازار را متعادل می کند. هدف از سقف قیمت این است که کالا یا خدمات را مقرون به صرفه تر یا در دسترس تر برای مصرف کنندگان قرار دهد یا از افزایش بیش از حد قیمت به دلیل تقاضای مازاد جلوگیری کند. دولت ها اغلب سقف های قیمتی را برای کالاهای ضروری مانند اجاره، بنزین یا برق وضع می کنند تا از مصرف کنندگان در برابر تورم یا استثمار محافظت کنند.
Recent increases in the price of gas have left many individuals asking for a price ceiling on it.
The government imposed a price ceiling on rent to protect tenants from exorbitant increases.
During emergencies, authorities often set price ceilings on essential goods like bottled water to prevent price gouging.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/price-ceiling
حداکثر قیمت

بپرس