pristine

/ˈprɪstin//ˈprɪstiːn/

معنی: پیشین، تر و تازه، اولی، طبیعی ودست نخورده
معانی دیگر: دست نخورده، ناب، بی غل و غش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, or characteristic of the earliest period or original condition.
مترادف: primary, primeval, primitive
مشابه: early, natural, original, prehistoric, prime, primordial, virgin

- In its pristine state, the prairie was filled with numerous types of grasses and an abundance of wild flowers.
[ترجمه گوگل] در حالت بکر خود، دشت پر از انواع متعدد علف و انبوهی از گل های وحشی بود
[ترجمه ترگمان] در حالت اولیه، چمن با انواع زیادی از چمن ها و بسیاری از گل های وحشی پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: pure, fresh, or clean as new; unspoiled or unsullied.
مترادف: unblemished, undefiled, unpolluted, unsullied, virgin, virginal
متضاد: beaten, dirty, foul, spoiled, timeworn
مشابه: clean, fresh, immaculate, natural, pure, spotless, stainless, uncontaminated, undamaged, unspoiled, untarnished

- After months spent trekking in the pristine wilderness, the city seemed a noisy, crowded, polluted place.
[ترجمه گوگل] پس از ماه‌ها گذراندن کوهنوردی در بیابان بکر، شهر مکانی پر سر و صدا، شلوغ و آلوده به نظر می‌رسید
[ترجمه ترگمان] بعد از ماه ها پیاده روی در زمین های بکر و بکر، شهر شلوغ و شلوغ و آلوده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The used car had hardly any mileage on it and was in pristine condition.
[ترجمه محمد مهدی] ماشین دست دوم مسافت کمی پیموده بود و در شرایط نو بود
|
[ترجمه گوگل] ماشین کارکرده تقریباً مسافت پیموده شده روی آن بود و در شرایط بکر قرار داشت
[ترجمه ترگمان] اتومبیل دست دوم به ندرت از آن عبور می کرد و در شرایط بکر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. pristine beauty
زیبایی بی خدشه

2. a layer of pristine snow covered the ground
برف تازه و دست نخورده ای زمین را پوشانده بود.

3. We've just moved into our pristine new offices.
[ترجمه گوگل]ما به تازگی به دفاتر جدید و بکر خود نقل مکان کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما تازه به دفتر جدید خودمان نقل مکان کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My gargantuan, pristine machine was good for writing papers and playing solitaire, and that was all.
[ترجمه گوگل]دستگاه بکر و غول پیکر من برای نوشتن کاغذ و بازی یک نفره خوب بود و این تمام بود
[ترجمه ترگمان]این ماشین عظیم و قدیمی من برای نوشتن مقالات و ورق بازی خوب بود، و این همه چیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He wasn't about to blemish that pristine record.
[ترجمه گوگل]او قصد نداشت آن رکورد بکر را لکه دار کند
[ترجمه ترگمان]او قصد نداشت آن سابقه باستانی را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The car has been restored to pristine condition .
[ترجمه گوگل]ماشین به حالت بکر بازیابی شده است
[ترجمه ترگمان]این خودرو به شرایط بکر بازگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ground was covered in a pristine layer of snow.
[ترجمه فاطمه] زمین پوشیده از برفِ دست نخورده بود.
|
[ترجمه گوگل]زمین پوشیده از لایه ای بکر از برف بود
[ترجمه ترگمان]زمین پوشیده از برف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The car is in pristine condition .
[ترجمه گوگل]ماشین کاملا سالم می باشد
[ترجمه ترگمان]ماشین در شرایط بکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He passed her a pristine handkerchief and waited.
[ترجمه گوگل]یک دستمال دست نخورده به او داد و منتظر ماند
[ترجمه ترگمان]او دستمال خود را برداشت و منتظر ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An absolute pristine typical Redesmere roach of old, complete with dab of orange under its chin.
[ترجمه گوگل]یک سوسک کاملا بکر معمولی ردسمر قدیمی، با رنگ نارنجی زیر چانه اش
[ترجمه ترگمان]یک ماهی کوچک و کاملا بکر با یک رنگ نارنجی از رنگ نارنجی در زیر چانه اش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Encrypted discs will now prohibit pristine copies to videotape.
[ترجمه گوگل]دیسک‌های رمزگذاری‌شده اکنون کپی‌های بکر را در نوار ویدیویی ممنوع می‌کنند
[ترجمه ترگمان]اکنون دیسک های رمزنگاری شده نسخه های اولیه را به نوار ویدئویی ممنوع خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Beyond the pristine beaches are rain forests.
[ترجمه گوگل]فراتر از سواحل بکر جنگل های بارانی است
[ترجمه ترگمان]فراتر از سواحل دست نخورده، جنگل های بارانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is a pristine waterway and kept that way by the many thoughtful campers that use the faculties along the way.
[ترجمه گوگل]این یک آبراه بکر است و بسیاری از کمپینگان متفکری که در طول مسیر از دانشکده ها استفاده می کنند، آن را حفظ کرده است
[ترجمه ترگمان]این یک راه آبی بکر است و آن راه را توسط بسیاری از افرادی که فکر می کنند در طول مسیر از دانشکده ها استفاده می کنند، حفظ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Flora blew her nose into the pristine handkerchief, scrunched it into a ball and threw it on to the linoleum floor.
[ترجمه گوگل]فلور دماغش را در دستمال بکر فرو کرد، آن را به صورت توپ درآورد و روی کف مشمع کف اتاق انداخت
[ترجمه ترگمان]فلورا بی نیش را در دستمال پاک کرد، آن را مچاله کرد و روی زمین کف پوش لاستیکی انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیشین (صفت)
a priori, prior, former, previous, antecedent, olden, primitive, leading, fore, pristine, primeval

تر و تازه (صفت)
fresh, brand-new, pristine, span-new

اولی (صفت)
prior, pristine

طبیعی و دست نخورده (صفت)
pristine

انگلیسی به انگلیسی

• ancient, primitive; pure, immaculate; unrefined, unpolluted
something that is pristine is new or as good as new because it is in an extremely clean condition; a formal word.

پیشنهاد کاربران

dew - scented blossom, thou wast pristine
خالص
pure
adj
بکر - دست نخورده
تلفظ: [پریٖس تیٖن] یا [پرِس تیٖن]

pristine nature
طبیعت بکر و دست نخورده
they have not been preserved in their pristine form as they were given originally to the prophets.
آنها به شکل دست نخورده شان، همانگونه که در آغاز از پیامبران گرفته بودند حفظ نشده اند.
بدون خط و خش
in its original condition; unspoilt
( صفت ) بکر، دست نخورده، بدیع
Pristine copies of an early magazine
The pristine beauty of the mountain lake took my breath away.
The archaeologist discovered a pristine artifact that had never been touched by human hands.
...
[مشاهده متن کامل]

The LPs are in pristine condition and still wrapped in plastic.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/pristine
بکر و دست نخورده، مثلاً: pristine environment
به معنی intact
Intact, untouched, pristine, unspoild
عین روز اولش
مثل روز اولش
Amir had kept his phone in pristine condition because he planned to sell it.
خالص
virgin
به نقل از هزاره:
1. دست نخورده، سالم؛ تازه؛ بکر
2. قدیمی، اولیه
دست نخورده
بی عیب و نقص
بکر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس