privacy

/ˈpraɪvəsi//ˈprɪvəsi/

معنی: اختفاء، پنهانی، تنهایی، پوشیدگی، خلوت
معانی دیگر: محرمیت، محرمانگی، پنهانداری، پوشیده داری، محرم واری، نهانخواهی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition of being removed from the view or presence of other people.

(2) تعریف: secrecy.

- an argument made in privacy
[ترجمه گوگل] استدلالی که در حریم خصوصی مطرح شده است
[ترجمه ترگمان] جر و بحثی که در خلوت داشت،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the condition of not having one's personal life exposed to public knowledge.

جمله های نمونه

1. the invasion of privacy of a newly married couple
به هم زدن خلوت یک زوج تازه ازدواج کرده

2. to disturb someone's privacy
خلوت کسی را به هم زدن

3. to invade someone's privacy
خلوت کسی را به هم زدن

4. to respect others' privacy
ملاحظه ی آسایش دیگران را کردن

5. to violate someone's privacy
خلوت کسی را به هم زدن

6. to intrude upon another's privacy
مخل خلوت دیگری شدن

7. i enjoy writing in the privacy of my house
من دوست دارم در خلوت خانه ام چیز بنویسم.

8. the government respects the citizens' privacy
دولت حق شهروندان به پنهان داری را محترم می شمارد.

9. he disliked the disturbance of his privacy
دوست نمی داشت کسی خلوتش را برهم زند.

10. Our privacy should not be violated.
[ترجمه گوگل]حریم خصوصی ما نباید نقض شود
[ترجمه ترگمان]حریم خصوصی ما نباید نقض شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was a man who cherished his privacy.
[ترجمه گوگل]او مردی بود که حریم خصوصی خود را گرامی می داشت
[ترجمه ترگمان]او مردی بود که حریم خصوصی خود را حفظ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. People here like their freedom and privacy.
[ترجمه گوگل]مردم اینجا آزادی و حریم خصوصی خود را دوست دارند
[ترجمه ترگمان]مردم اینجا آزادی و حریم خصوصی شان را دوست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I tell you this in strict privacy.
[ترجمه گوگل]من این را در حریم خصوصی به شما می گویم
[ترجمه ترگمان]اینو تو حریم خصوصی خودم بهت میگم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Account details are encrypted to protect privacy.
[ترجمه گوگل]جزئیات حساب برای محافظت از حریم خصوصی رمزگذاری شده است
[ترجمه ترگمان]جزییات حساب برای حفاظت از حریم خصوصی رمزنگاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. California's state Constitution includes a guarantee of privacy.
[ترجمه گوگل]قانون اساسی ایالت کالیفرنیا شامل تضمین حریم خصوصی است
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی ایالت کالیفرنیا شامل تضمین حریم خصوصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The newspaper breached the code of conduct on privacy.
[ترجمه گوگل]این روزنامه قوانین رفتاری در مورد حریم خصوصی را نقض کرده است
[ترجمه ترگمان]این روزنامه قانون رفتار با حریم خصوصی را نقض کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. These phone calls are a gross invasion of privacy.
[ترجمه گوگل]این تماس های تلفنی تجاوز فاحش به حریم خصوصی است
[ترجمه ترگمان]این تماس های تلفنی نوعی تهاجم بزرگ به حریم خصوصی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اختفاء (اسم)
subterfuge, concealment, privacy

پنهانی (اسم)
hugger-mugger, concealment, privacy, latency

تنهایی (اسم)
hugger-mugger, privacy, solitude, singleness, soleness

پوشیدگی (اسم)
privacy, latency, secrecy

خلوت (اسم)
privacy, solitude, reclusion, retired place, retirement

تخصصی

[کامپیوتر] خلوت، پوشیدگی
[حقوق] محرمانه بودن، مصون بودن از افشاء، خلوت

انگلیسی به انگلیسی

• seclusion, solitude, reclusion; state of being private, secrecy, confidentiality; freedom from harassment or disturbance
privacy is the state of being alone, so that you can do things without being seen or disturbed.

پیشنهاد کاربران

حریم خصوصی
مثال: He valued his privacy and didn't like to share personal information.
او به حریم خصوصی خود ارزش می داد و دوست نداشت اطلاعات شخصی خود را به اشتراک بگذارد.
For Example
Could you give us some privacy
میشه یک کم تنهامون بزاری؟
privacy: خلوت، تنهایی
نداشتن حریم خصوصی
lack of privacy
چهاردیواری ، حریم
محرمانگی
The freedom to do things without other people watching you or knowing you are doing
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : privatize
اسم ( noun ) : privatization / privacy
صفت ( adjective ) : private
قید ( adverb ) : privately
حریم - مخفی - خصوصی - پوشیده و هر پوشاندنی
{به طور کلّ امور ، مسائل ، اطّلاعات خصوصی و هر آنچه محرمانه باشد و نقص آن دردسر ساز شود ​را گویند ، واژه مخفّف ″PV″ هم که در فضای مجازی متداول شده از همین واژه مشتقّ شده است}
حریم - مخفی - خصوصی - پوشیده و هر پوشاندنی
{به طور کلّ امور ، مسائل ، اطّلاعات خصوصی و هر آنچه محرمانه باشد و نقص آن دردسر ساز شود را گویند ، واژه مخفّف ″PV″ هم که در فضای مجازی متداول شده از همین واژه مشتقّ شده است}
privacy ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: حریم
تعریف: محدوده‏ای که در آن تعیین می شود کدام اطلاعات شخصی است و ممکن است به چه منظور در اختیار چه کسانی قرار گیرد
I will compensate you
I am secretly pitying my wounds
I make your wound disappear, I give continuity
Enter the privacy of my heart
جبران میکنم برات
محرمانه مرحم زخمات میشوم
زخمت را ناپدید میکنم تداومی میبخشم
وارد حریم خصوصی قلب من شوید
Privacy is the state of being happily away frome other people
همون p. vکه میگن
به معنای خصوصی، حریم خصوصی، ( به قول گفتنی ) PV، حریم تجاوز
حریم خصوصی
How deliberately do I use inappropriate words? How much do I respect you and treat you in a way that I owe you?
I do not understand
I do not like you now
Be my ex
I did not see you
...
[مشاهده متن کامل]

I was very close to your privacy
So what is this anger and these nonsense thoughts for
؟
من چقد به عمد از کلمات نامناسب استفاده کنم من چقد مراعاتت میکنم و تو جوری با من رفتار میکنی که من به تو بدهکارم
نفهم
من الان تو را دوست ندارم
ادم سابق من شو
من تو را ندیدم
من به حریم تو خیلی نزدیک بودم
پس این معضب بودن و این افکار مزخرف برای چیه ؟

Secret life ( حریم خصوصی )
حفظ حریم خصوصی
حریم شخصی
حریم خصوصی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس