probationary

/proˈbeɪʃəˌneri//prəˈbeɪʃnri/

معنی: وابسته به التزام
معانی دیگر: وابسته به دوره کاراموزی یا ازمایشی

جمله های نمونه

1. After a six - month probationary period, she was confirmed in her post.
[ترجمه گوگل]پس از یک دوره آزمایشی شش ماهه، وی در سمت خود تأیید شد
[ترجمه ترگمان]بعد از یک دوره آزمایشی شش ماهه، او در پست خود مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Teachers should have a probationary period of two years.
[ترجمه گوگل]معلمان باید دو سال دوره آزمایشی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]معلمان باید یک دوره مشروط از دو سال داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After a six-month probationary period, her position was confirmed.
[ترجمه گوگل]پس از یک دوره آزمایشی شش ماهه، سمت وی ​​تایید شد
[ترجمه ترگمان]بعد از یک دوره آزمایشی شش ماهه، موقعیت او تایید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His probationary period nearly over, he was suddenly hauled before the committee on evangelisation and told that he was unsuitable.
[ترجمه گوگل]دوران آزمایشی او تقریباً به پایان رسید، ناگهان او را به کمیته بشارت بردند و به او گفتند که مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]دوره آزمایشی او تقریبا تمام شده بود، ناگهان در برابر کمیته on به او حمله کرد و به او گفت که نامناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Three others served probationary terms and their charges have been expunged, Charlton said.
[ترجمه گوگل]چارلتون گفت که سه نفر دیگر در دوره آزمایشی بودند و اتهامات آنها رفع شده است
[ترجمه ترگمان]چارلتون گفت: سه تن دیگر دوره مشروط را سپری کردند و اتهامات آن ها حذف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They never met again, for under the probationary terms they were forbidden to associate with each other.
[ترجمه گوگل]آنها دیگر هرگز ملاقات نکردند، زیرا تحت شرایط آزمایشی آنها از معاشرت با یکدیگر منع شده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها هرگز دوباره یکدیگر را ندیده بودند، زیرا در شرایط آزمایشی که از یکدیگر منع شده بودند، هرگز یکدیگر را ندیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If reinstated, they are placed on a probationary period determined by the state board, Winn said.
[ترجمه گوگل]وین گفت که اگر بازگردانده شوند، در یک دوره آزمایشی تعیین شده توسط هیئت ایالتی قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]Winn گفت که در صورت بازگشت دوباره، آن ها در یک دوره آزمایشی تعیین شده توسط هیات دولت قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stage 5: A probationary period in which the prisoner continues to report to the police, but lives and works normally.
[ترجمه گوگل]مرحله 5: دوره آزمایشی که در آن زندانی همچنان به پلیس گزارش می دهد، اما به طور عادی زندگی و کار می کند
[ترجمه ترگمان]مرحله ۵: دوره آزمایشی که متهم به گزارش خود به پلیس ادامه می دهد، اما به طور عادی زندگی می کند و کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. No probationary period was required before the prodigal son was received by the waiting father.
[ترجمه گوگل]قبل از دریافت پسر ولخرج توسط پدر منتظر، هیچ دوره آزمایشی لازم نبود
[ترجمه ترگمان]قبل از این که یک پسر گمراه توسط پدر منتظر برسد، دوره آزمایشی لازم نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. During this probationary term there have been two training Saturdays in South London and a residential weekend in Buckinghamshire.
[ترجمه گوگل]در طول این دوره آزمایشی، دو شنبه تمرین در جنوب لندن و یک تعطیلات آخر هفته در باکینگهامشر برگزار شده است
[ترجمه ترگمان]در طی این دوره آزمایشی، دو شنبه در جنوب لندن و یک تعطیلات آخر هفته در Buckinghamshire برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They're only probationary cohabs.
[ترجمه گوگل]آنها فقط هم خانواده های مشروط هستند
[ترجمه ترگمان]اونا فقط یه cohabs آزمایشی هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each driver must undergo a three - month probationary period before being allowed to operate independently.
[ترجمه گوگل]هر راننده باید یک دوره آزمایشی سه ماهه را پشت سر بگذارد تا بتواند به طور مستقل فعالیت کند
[ترجمه ترگمان]هر راننده باید قبل از اینکه اجازه فعالیت مستقل داشته باشد، یک دوره آزمایشی سه ماهه را تجربه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Probationary angel descended love coming world, met only a section of beautiful love.
[ترجمه گوگل]فرشته آزمایشی فرود آمد عشق جهان آینده، ملاقات تنها بخشی از عشق زیبا
[ترجمه ترگمان]فرشته probationary که دنیا را دوست می داشت، تنها بخشی از عشق زیبا را دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. New employees undergo a one - month probationary period.
[ترجمه گوگل]کارکنان جدید تحت یک دوره آزمایشی یک ماهه قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]کارمندان جدید یک دوره آزمایشی یک ماهه را تجربه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به التزام (صفت)
probationary

انگلیسی به انگلیسی

• test, trial, experimental; of a test, of an experiment, of a trial
probationary is used to describe someone who has finished their training in a particular job or profession, but who is still being assessed to see if they will be allowed to continue.
probationary is also used to describe the time during which someone is assessed at the beginning of their career before they are allowed to continue.

پیشنهاد کاربران

حقوق: آزادی مشروط - مجازات تعلیقی
آزمایشی، آموزشی ( پیش از شروع بکار مثل دوره کارآموزی )
دوره کار آموزی ( کار ورزی )

بپرس