probative

/proʊˈbeɪtɪv//prəʊˈbeɪtɪv/

معنی: ازمایشی، اکتشافی، دال بر اثبات
معانی دیگر: سنجشی، آزمایشی، مشروط

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: probatory (adj.), probatively (adv.)
(1) تعریف: serving or designed to test or prove.

(2) تعریف: providing evidence or proof.

جمله های نمونه

1. The probative value of the evidence was said to outweigh its prejudicial effect.
[ترجمه گوگل]گفته شد که ارزش اثباتی شواهد بر اثر مخرب آن بیشتر است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که ارزش اثباتی این شواهد بیشتر از اثرات مخرب آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Again, standing alone this evidence is not probative of any discrimination in the local construction industry. . . .
[ترجمه گوگل]باز هم، تنها ماندن این شواهد، هیچ گونه تبعیضی در صنعت ساخت و ساز محلی را اثبات نمی کند
[ترجمه ترگمان]بار دیگر، تنها ایستادن در این مدرک، اثباتی برای هر نوع تبعیض در صنعت ساخت وساز محلی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Investigative experiment results have evidential characteristics, and the probative value of the results should be analyzed in specific case.
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش تحقیقاتی دارای ویژگی های شواهدی است و ارزش اثباتی نتایج باید در مورد خاص مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش محقق دارای ویژگی های شهادتی هستند و ارزش اثباتی نتایج باید در یک مورد خاص مورد تحلیل قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The author also does some researches about probative burden and the distribution of it in the insider trading.
[ترجمه گوگل]نویسنده همچنین تحقیقاتی در مورد بار اثباتی و توزیع آن در معاملات داخلی انجام داده است
[ترجمه ترگمان]نویسنده همچنین تحقیقاتی در مورد بار آزمایشی و توزیع آن در تجارت داخلی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Provisions explicitly recognises the probative value of audiovisual material.
[ترجمه گوگل]مقررات صریحاً ارزش اثباتی مطالب سمعی و بصری را به رسمیت می شناسد
[ترجمه ترگمان]مفاد قرارداد به صراحت ارزش اثباتی مواد سمعی و بصری را تشخیص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Evidence should only be excluded if its probative value was outweighed by its prejudicial effect.
[ترجمه گوگل]شواهد فقط در صورتی باید کنار گذاشته شوند که ارزش اثباتی آن بر اثر سوء داوری آن غلبه کرده باشد
[ترجمه ترگمان]تنها در صورتی که ارزش آزمایشی آن از اثر مخرب آن کاسته شود، شواهد باید حذف شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Although confession has the unique and important probative value to prove the fact of law cases, it is obvious mistake to extort confession by torture.
[ترجمه گوگل]اگرچه اقرار دارای ارزش اثباتی منحصربه‌فرد و مهمی برای اثبات واقعیت پرونده‌های حقوقی است، اما اخاذی اعتراف با شکنجه اشتباهی آشکار است
[ترجمه ترگمان]اگرچه اعتراف برای اثبات حقیقت پرونده های قانونی، دارای ارزش منحصر به فرد و منحصر به فرد است، اما برای گرفتن اعتراف از شکنجه اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The key of criminal probative obligation lies in the distribution of the litigation.
[ترجمه گوگل]کلید تعهد اثباتی کیفری در توزیع دعوا نهفته است
[ترجمه ترگمان]کلید التزام مجرم در توزیع این دعوی حقوقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper gives the probative result of the "Chinese Binet's Test" on 426 pupils of Han nationality in Shihezi.
[ترجمه گوگل]این مقاله نتیجه اثباتی "آزمون چینی بینه" را بر روی 426 دانش آموز از ملیت هان در شیهزی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله نتیجه آزمایش \"آزمون بینه چینی\" را بر روی ۴۲۶ دانش آموز نژاد (هان)در Shihezi به اثبات رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Chapter 1: the meaning of the probative force of evidence.
[ترجمه گوگل]فصل اول: معنای قوه اثباتی دلیل
[ترجمه ترگمان]فصل ۱: معنای نیروی اثباتی اثبات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We determine other hepatitis markers in patients of hepatitis B to be probative for nosocomial infection.
[ترجمه گوگل]ما سایر نشانگرهای هپاتیت را در بیماران هپاتیت B برای اثبات عفونت بیمارستانی تعیین می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما سایر مارکرهای هپاتیت را در بیماران هپاتیت B مشخص کرده ایم تا به خاطر عفونت nosocomial مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Therefore, it is necessary to make accurate position for electronic evidence, make specific provisions on the adoption of electronic evidence and probative force to guide judicial practice.
[ترجمه گوگل]بنابراین، لازم است موضع دقیقی برای ادله الکترونیکی اتخاذ شود، مقررات خاصی در مورد اتخاذ ادله الکترونیکی و نیروی اثباتی برای هدایت رویه قضایی در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، لازم است که موقعیت دقیق برای شواهد الکترونیکی ایجاد شود، مفاد خاصی در مورد اتخاذ شواهد الکترونیکی و نیروی اثباتی برای هدایت اعمال قضایی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But all the attention on Mitch and Cam's lip life overshadowed deeper strands that make the show even more probative of contemporary culture.
[ترجمه گوگل]اما تمام توجه به زندگی میچ و کم، رشته‌های عمیق‌تری را تحت الشعاع قرار داد که نمایش را حتی بیشتر به فرهنگ معاصر نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اما همه توجه ات به زندگی لب میچ و کام رشته های عمیق تر را تحت الشعاع قرار داد که نشان می دهد حتی اثباتی برای فرهنگ معاصر نیز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Specifically, because there is a direct interest between the accomplices, the probative force of their testimonies is generally weak and thus circumstantial evidence is needed.
[ترجمه گوگل]به طور خاص، به دلیل وجود منافع مستقیم بین همدستان، نیروی اثباتی شهادت آنها به طور کلی ضعیف است و بنابراین نیاز به مدارک غیرمستقیم است
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، به این دلیل که علاقه مستقیمی بین همدستان وی وجود دارد، نیروی اثباتی of به طور کلی ضعیف بوده و در نتیجه شواهد کافی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Law-officer and both parties should not outweigh the appraisal conclusion's probative value in lawsuit.
[ترجمه گوگل]وکیل و هر دو طرف نباید بر ارزش اثباتی نتیجه ارزیابی در دعوی سنگینی کنند
[ترجمه ترگمان]افسر مجری قانون و هر دو طرف نباید ارزش اثبات ارزیابی در طرح دعوی را داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ازمایشی (صفت)
pilot, empiric, experimental, empirical, tentative, testable, probative, probatory

اکتشافی (صفت)
reconnaissance, heuristic, exploratory, probative, probatory

دال بر اثبات (صفت)
probative, probatory

تخصصی

[حقوق] دلالت کننده، ثابت کننده

انگلیسی به انگلیسی

• experimental, trial; serving as a test; serving as evidence, serving as proof

پیشنهاد کاربران

بپرس