procedure

/prəˈsiːdʒər//prəˈsiːdʒə/

معنی: طرز عمل، رویه، روش، روند، ایین دادرسی
معانی دیگر: شیوه، فراروند، گواسه، روال، اسلوب عملکرد، پردازه، اصول محاکمات، آیین دادرسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: procedural (adj.), procedurally (adv.)
(1) تعریف: a way or act of proceeding.
مترادف: method, plan
مشابه: approach, guideline, manner, methodology, mode, modus operandi, order, policy, practice, rule, strategy

- There will be a meeting to discuss procedure with respect to the reorganization of the company.
[ترجمه گوگل] جلسه ای برای بحث در مورد روند سازماندهی مجدد شرکت برگزار خواهد شد
[ترجمه ترگمان] جلسه ای برای بحث در مورد روند سازماندهی مجدد شرکت وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a series of actions, usually carried out in a set order, established or required for the accomplishment of a particular goal; course of action.
مترادف: method, operation, process, routine, system
مشابه: approach, means, measures, methodology, mode, modus operandi, path, platform, practice, proceeding, rule of thumb, step, strategy, technique, way

- Have you studied the procedure for evacuating the building during a fire?
[ترجمه گوگل] آیا روش تخلیه ساختمان در هنگام آتش سوزی را مطالعه کرده اید؟
[ترجمه ترگمان] آیا شما روند تخلیه ساختمان در طی آتش سوزی را مطالعه کرده اید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- My surgeon has a good deal of experience with this particular procedure.
[ترجمه گوگل] جراح من تجربه خوبی در مورد این روش خاص دارد
[ترجمه ترگمان] جراح من تجربه خوبی با این روش خاص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: an official or fixed course of action in business, law, or legislation.
مشابه: methodology, methods, process, routine, SOP, system

- These actions are simply part of court procedure.
[ترجمه گوگل] این اقدامات صرفاً بخشی از رویه دادگاه است
[ترجمه ترگمان] این اقدامات تنها بخشی از روند دادگاه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. parliamentary procedure
شیوه ی پارلمانی

2. standard procedure
روش معمول

3. surgical procedure
روال عمل جراحی

4. grievance procedure
ترتیب و نحوه ی رسیدگی به شکایات

5. the law warrants this procedure
قانون این طرز عمل را مجاز می شناسد.

6. How is the new monitoring procedure working out?
[ترجمه گوگل]روش نظارت جدید چگونه کار می کند؟
[ترجمه ترگمان]روند نظارت جدید چگونه کار می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The whole procedure has become a complete farce.
[ترجمه گوگل]کل این رویه به یک مسخره کامل تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]همه این روند به یک نمایش مضحک تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A biopsy is usually a minor surgical procedure.
[ترجمه گوگل]بیوپسی معمولا یک روش جراحی جزئی است
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری معمولا یه روش جراحی کوچیکه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Does the procedure provide adequate safeguards against corruption?
[ترجمه گوگل]آیا این رویه تدابیر کافی را در برابر فساد فراهم می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا این روش باعث ایجاد تدابیر حفاظتی مناسب در برابر فساد می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is a set procedure for making formal complaints.
[ترجمه گوگل]یک رویه مشخص برای شکایت رسمی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک روش برای ایجاد شکایات رسمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What's the procedure for applying for a visa?
[ترجمه گوگل]مراحل درخواست ویزا چگونه است؟
[ترجمه ترگمان]درخواست ویزا برای ویزا چگونه است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The new work procedure is a great improvement over the old one.
[ترجمه گوگل]روش کار جدید نسبت به روش قبلی پیشرفت بسیار خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]روش کار جدید بهبود زیادی نسبت به روش قدیمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is some confusion about what the correct procedure should be.
[ترجمه گوگل]در مورد اینکه روش صحیح باید چه باشد سردرگمی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در مورد این که روند درست چه باید باشد، سردرگمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our lawyer carefully explained the procedure.
[ترجمه گوگل]وکیل ما با دقت روش را توضیح داد
[ترجمه ترگمان] وکیل ما با دقت روش رو توضیح داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The procedure is in strict conformity with standard international practices.
[ترجمه گوگل]این روش کاملاً مطابق با رویه های استاندارد بین المللی است
[ترجمه ترگمان]این روش مطابق با روش های استاندارد بین المللی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Revising the procedure was an entirely profitless exercise.
[ترجمه فرشته] تجدید نظر در این روش یک تمرین کاملا بی فایده بود
|
[ترجمه گوگل]بازنگری رویه یک تمرین کاملاً بی‌سود بود
[ترجمه ترگمان]بازبینی فرآیند یک تمرین کاملا profitless بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The procedure for logging on to the network usually involves a password.
[ترجمه علی صباغ (t.me/@Alisabbagh_kh)] روند وارد شدن به شبکه معمولا نیازمند یک رمز ورود است
|
[ترجمه گوگل]روش ورود به شبکه معمولاً شامل رمز عبور است
[ترجمه ترگمان]روش ورود به شبکه معمولا شامل یک گذرواژه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Does the company have a formal grievance procedure ?
[ترجمه گوگل]آیا شرکت روش رسمی شکایت دارد؟
[ترجمه ترگمان]شرکت یه عمل رسمی قانونی داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرز عمل (اسم)
action, manner, procedure, modus operandi, mode

رویه (اسم)
upper, tack, top, procedure, facing, cover, surface, method, scheme, metier, comportment, vamp, praxis, tenor, instep, ism

روش (اسم)
rate, style, way, growth, manner, procedure, course, march, system, form, method, how, rut, fashion, habitude, demarche

روند (اسم)
flow, process, proceeding, procedure, method

ایین دادرسی (اسم)
procedure

تخصصی

[حسابداری] متد، روش
[شیمی] روش کار
[سینما] روند
[کامپیوتر] پردازه،رویه - رویه، پردازه- برنامه ی کوچکتری که بخشی از یک برنامه ی اصلی است. رویه وقتی اجرا می شود که برنامه ی اصلی آن را بخواند. دو امتیاز عمده در به کارگیری رویه ها درون برنامه ها وجود دارد: (1) رویه ها از نوشتن تکراری قطعه ای از برنامه جلوگیری می کنند. در برنامه ی نمونه، رویه ی readint دو بار فراخوانده می شود، اما برنامه نویس فقط یک بار آن را می نویسد، و فقط یک کپی از آ« حافظه کامپیوتر را اشغال می کند. (2) اگر برنامه ی بزرگی از رویه ها استفاده کند، به آسانی قابل درک است. هر رویه ای دارای هدفی کاملاً مفهوم است . نگاه کنید به top-down programming . برای آشنایی با نمونه ی دیگری از یک رویه ی پاسکال .نگاه کنید به parameter . همچنین برای اطلاع از مفهوم معادل آن در بیسیک .نگاه کنید به subroutine .
[برق و الکترونیک] روند، رویه
[فوتبال] روش-طرزعمل
[مهندسی گاز] طرزعمل، روش
[حقوق] روش، رویه، نحوه عمل، تشریفات
[نساجی] روش کار - طرز عمل - روش - شیوه
[ریاضیات] آیین، شیوه، طرز عمل، فرآیند، روش، مراحل کار، روال، رویه، روش انجام کار، دستورالعمل، فراشد، فراگرد، خط مشی، فرابرد، آیین کار، نحوه
[آمار] شیوه
[آب و خاک] رویه، شیوه، طرز اجرا

انگلیسی به انگلیسی

• routine, protocol; course of action; subroutine, sequence of instructions (computers)
a procedure is a way of doing something, especially the accepted or correct way.

پیشنهاد کاربران

رویه ( مالی )
چگونگی
پیگیری، رسیدگی ( در فیلم های جنابی و پلیسی )
روند دادرسی
ارجحیت عادی
تفاوت Process و Procedure:
Process به مجموعه ای از فعالیت ها گفته میشه که به یک خروجی خاص منجر میشن اما
Procedure به مجموعه ای از دستورالعمل ها گفته میشه که برای انجام یک فعالیت خاص در یک Process استفاده میشن.
بسته به متن، می شه از �روال� یا �دستورالعمل�یا �روش� استفاده کرد.
کسی که برای این کلمه معادل مضحک �رویه� رو پیشنهاد می کنه قطعاً معنای �رویه� رو نمی دونه. رویه یعنی فکر و اندیشه ( مثلاً، مصرف بی رویه ) ، و هیچ وقت بجای �روال� یا �دستورالعمل� قابل استفاده نیست.
🇮🇷 همتای پارسی: فرارَوَند 🇮🇷
رویه قضایی ( در رشته حقوق )
procedure: طرز کار، شیوه
• procedure
روش _ رویه
جمله نمونه:
How is the registration procedure in the school?
روش ثبت نام در مدرسه چگونه است؟
روش _ روند
پروسه انجام کار
E. g. : If you want to make a complaint, please follow the correct procedure
: اگز می خواهید شکایت کنید، لطفا پروسه درست را طی کنید ( دنبال کنید )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : proceed
✅️ اسم ( noun ) : procedure / proceeding
✅️ صفت ( adjective ) : procedural
✅️ قید ( adverb ) : procedurally
روال ( کار )
عمل جراحی
• a surgical operation:
the procedure is carried out under general anesthesia.
ریشش هم از فعل proceed است.
Procedure: روند
Trend : رویه ، مد
Process: فرایند
آلمانی/انگلیسی/پارسی:
procedure/ Verfahren / فرارَوَند ( این واژه در نبیگِ بنیادهای منطق نگریک آمده است )
همچنین است: رویه، روش
اگر اسم باشه میشه
🌈طریقه ی انجام کاری
🖤پروسه ی انجام یه کاری
پردازش
در بازرگانی به معنای رویه های گمرکی
اقدامات
process
فرآیند
روش
رویه
راهکار
طریقه
عملیات
an established or official way of doing something.
course of action
line of action
plan of action
policy
series of steps
plan
method
system
strategy
way
approach
means
Procedure=method
راه درست. روش درست
روش
شیوه
پروسه انجام کاری
پروسه
در علوم کامپیوتر:
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند .
راهکار، ترفند
روش ، طرز عمل
شیوه ، روش انجام
شیوه ، روش انجاک
The usual or correct way for doing something
مداخله درمانی
سلسله مراتب
the correct way for doing sth
1 - whats the legal procedure?!
رویه، روند، پروسه
2 - medical treatment or operation
رویه
1. قاعده انجام کاری
2. روش درمان یا عمل جراحی
روش آزمایش
روش کار چیزی
اقدام

روال . . شیوه

دستورالعمل - شیوه انجام کار
ایین دادرسی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٩)

بپرس