proceeds

/prəˈsiːdz//prəˈsiːdz/

معنی: محصول، عایدات، عملکرد، وصولی، سود ویژه، حاصل فروش
معانی دیگر: درآمد (حاصل از فروش چیزی)، سود (حاصل از سرمایه گذاری و غیره)

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: the quantity of money derived from a sale, transaction, or other activity.
مترادف: gains, profits, receipts
مشابه: box office, gate, gross, net, return, yield

جمله های نمونه

1. he sold his house and gave the proceeds to his creditors
خانه اش را فروخت و مبلغ حاصله را به طلبکارانش داد.

2. with utter disregard for his wife and children, he sold the house and gambled away the proceeds
بدون رعایت حال زن وبچه اش خانه را فروخت و پولش را به قمار زد.

3. Cunning proceeds from want of capacity.
[ترجمه گوگل]حیله گری از کمبود ظرفیت به دست می آید
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از نیاز به ظرفیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The proceeds of today's festival will go to several local charities.
[ترجمه گوگل]عواید جشنواره امروز به چند موسسه خیریه محلی تعلق خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]عواید این جشنواره به چندین موسسه خیریه محلی خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The proceeds of the sale are split fifty-fifty.
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از فروش پنجاه و پنجاه تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از فروش به پنجاه و پنجاه تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All the proceeds from the sale will go to charity.
[ترجمه گوگل]تمام عواید حاصل از فروش صرف امور خیریه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]تمام عواید حاصل از فروش به خیریه خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The proceeds will be used to improve the school playground.
[ترجمه گوگل]عواید حاصله صرف بهسازی فضای بازی مدرسه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]از این درآمد برای بهبود زمین بازی مدرسه استفاده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All the proceeds will go to the local pensioners' club.
[ترجمه گوگل]تمام عواید به باشگاه بازنشستگان محلی اختصاص خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]تمام درآمد به باشگاه بازنشستگان محلی خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The proceeds from the competition help to defray the expenses of the evening.
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از مسابقه به پرداخت هزینه های شب کمک می کند
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از رقابت، مخارج شب را پرداخت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The road proceeds through the forests to the farm.
[ترجمه گوگل]جاده از میان جنگل ها به مزرعه ادامه می یابد
[ترجمه ترگمان]جاده از طریق جنگل ها به سوی مزرعه پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The proceeds from the sale go to help needy people in the area.
[ترجمه گوگل]عواید حاصل از فروش صرف کمک به نیازمندان منطقه می شود
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از فروش به افراد نیازمند در این منطقه کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All exhibits are for sale, the proceeds being split between Oxfam and the artist.
[ترجمه گوگل]تمام نمایشگاه ها برای فروش هستند و درآمد حاصل از آن بین آکسفام و هنرمند تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]هر نمایشگاه برای فروش وجود دارد، درآمد حاصل از آن بین اوکسفام و هنرمند تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They bought a new minibus with the proceeds from the auction.
[ترجمه گوگل]آنها با درآمد حاصل از حراج یک مینی بوس جدید خریدند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک مینی بوس جدید را با درآمد حاصل از حراج خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They gave a concert and donated the proceeds to charity.
[ترجمه گوگل]آنها کنسرتی برگزار کردند و عواید آن را صرف امور خیریه کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها کنسرتی دادند و عواید آن را به خیریه اهدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محصول (اسم)
turnover, produce, fabric, crop, product, production, yield, vintage, proceeds, output, harvest

عایدات (اسم)
income, earnings, proceeds

عملکرد (اسم)
operation, revenue, turnover, proceeds

وصولی (اسم)
proceeds

سود ویژه (اسم)
proceeds

حاصل فروش (اسم)
proceeds

تخصصی

[حسابداری] مبلغ حاصل از ارزش

انگلیسی به انگلیسی

• income, earnings; financial return, yield, profit

پیشنهاد کاربران

the amount of money received from an activity, event, or the sale of assets
مقدار پول دریافتی از یک فعالیت، رویداد یا فروش دارایی
عایدات، درآمد
Hundreds of thousands of farmers and day laborers who relied on proceeds from the crop to survive.
...
[مشاهده متن کامل]

Most of the proceeds from the sale will be used to pay the retailer's debt.
All proceeds from the auction will be donated to charity.
It says on the back of the card "all proceeds to charity".

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/proceeds
[Noun]
✔️ درآمد ( حاصل از فروش چیزی )
✔️ سود ( حاصل از سرمایه گذاری و غیره )
✔️ عایدی
[پرُ سیٖدز]
Oman's OQ Gas Networks plans Muscat's biggest IPO ( Initial Public Offering ) in almost two decades
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
OQGN will not receive any ⭐proceeds⭐ from the sale of the shares in the offering, according to the statement
The shares are expected to list on the Muscat Stock Exchange in October
[Verb]
Proceed
[پرِ سیٖد]

عواید ، عایدات ، درآمد
نشات گرفته نشات گرفتن
خالص مبلغ بعد از تنزیل اسناد/عایدی خالص
درآمد/سود حاصله، درآمدها
{اگر کلمه جمع باشد}: سود، درآمد .
{بدون "S" آخر}: معنی اقدام کردن و پرداختن می دهد.
عایدی

بپرس