progressiveness


ترقی خواهی

جمله های نمونه

1. Foxconn's work ethics: assimilation, accountability and progressiveness.
[ترجمه گوگل]اخلاق کاری فاکسکان: جذب، مسئولیت پذیری و پیشرفت
[ترجمه ترگمان]اخلاق کاری Foxconn: همانندسازی، پاسخگویی و progressiveness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The progressiveness of the Marxism political party is source to its advanced theories and thoughts.
[ترجمه گوگل]مترقی بودن حزب سیاسی مارکسیسم منبع تئوری ها و افکار پیشرفته آن است
[ترجمه ترگمان]ناسازگاری حزب سیاسی مارکسیسم تنها منبع نظریات و نظریه های پیشرفته آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The progressiveness of the Party is concrete and historical.
[ترجمه گوگل]ترقی حزب ملموس و تاریخی است
[ترجمه ترگمان]The حزب، بتن و تاریخی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The model embodied a kind of harmony of progressiveness and appropriateness.
[ترجمه گوگل]این مدل نوعی هماهنگی از پیشرفت و تناسب را تجسم می بخشد
[ترجمه ترگمان]این مدل یک نوع هماهنگی با تناسب و تناسب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The progressiveness construction of CPC is a historic and practical process.
[ترجمه گوگل]ساخت مترقی CPC یک فرآیند تاریخی و عملی است
[ترجمه ترگمان]ساخت progressiveness یک فرآیند تاریخی و عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The progressiveness of human development also determines the progressiveness of human rights advancement.
[ترجمه گوگل]پیشروی توسعه انسانی نیز تعیین کننده پیشروی پیشرفت حقوق بشر است
[ترجمه ترگمان]نقش توسعه انسانی نیز تعیین کننده پیشروی حقوق بشر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To maintain the progressiveness education of Communist Party members is a constant practical activity.
[ترجمه گوگل]حفظ آموزش ترقی خواهانه اعضای حزب کمونیست یک فعالیت عملی ثابت است
[ترجمه ترگمان]حفظ آموزش و پرورش اعضای حزب کمونیست یک فعالیت عملی ثابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All these guaranteed the creativity and progressiveness of the project products.
[ترجمه گوگل]همه اینها خلاقیت و پیشرفت محصولات پروژه را تضمین می کرد
[ترجمه ترگمان]همه اینها خلاقیت و progressiveness محصولات پروژه را تضمین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What progressiveness is there in him?
[ترجمه گوگل]چه پیشرفتی در او وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی در او هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dominating nature, a concept of self - contradictory, possesses retrogressiveness as well as progressiveness.
[ترجمه گوگل]طبیعت مسلط، مفهومی از خود متناقض، دارای پسرفت و همچنین پیشروی است
[ترجمه ترگمان]طبیعت Dominating، یک مفهوم از خود متناقض، دارای retrogressiveness و نیز progressiveness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Harmonious library should be of the characteristics of highlighting humanities spirit, equity principle and progressiveness.
[ترجمه گوگل]کتابخانه هماهنگ باید از ویژگی های برجسته روحیه علوم انسانی، اصل برابری و پیشرفت باشد
[ترجمه ترگمان]کتابخانه Harmonious باید دارای ویژگی های برجسته کردن روح انسانی، اصل تساوی و progressiveness باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• modernness, state of being advanced; gradualness, state of being incremental

پیشنهاد کاربران

بپرس