projectionist

/prəˈdʒekʃənɪst//prəˈdʒekʃənɪst/

آپارات چی، به کار برنده ی پروژکتور (پیشتاب)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who operates a film projector.

جمله های نمونه

1. In trying to conceal his negligence the projectionist had provided me with tangible evidence of the grand illusion.
[ترجمه گوگل]در تلاش برای پنهان کردن غفلت خود، پروجکشن شواهد ملموسی از توهم بزرگ به من ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که سعی می کرد negligence خود را پنهان بدارد، مدارک ملموس و ملموس آن را در اختیار من قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As a projectionist, how did you find theater conditions in Tucson?
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پروجکشن، شرایط تئاتر را در توسان چگونه دیدید؟
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک projectionist، شما چطور شرایط تئاتر را در توسکان پیدا کردید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If the projectionist didn't like the film it didn't get shown, or only part of it.
[ترجمه گوگل]اگر پروژکتور فیلم را دوست نداشت، نمایش داده نمی شد یا فقط بخشی از آن بود
[ترجمه ترگمان]اگر the این فیلم را دوست نداشتند، نشان داده نشد، یا فقط بخشی از آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The projectionist turned off the film and turned on the lights.
[ترجمه گوگل]پروژکتور فیلم را خاموش کرد و چراغ ها را روشن کرد
[ترجمه ترگمان]The فیلم را خاموش کرد و چراغ ها را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The film,(Sentence dictionary) projection equipment and projectionist provided by.
[ترجمه گوگل]این فیلم، (فرهنگ جملات) تجهیزات پروجکشن و پروژکتور ارائه شده توسط
[ترجمه ترگمان]فیلم، (فرهنگ لغت جملات)و projectionist ارایه شده توسط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As a projectionist, what did you think of the movie?
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پروجکشن، نظر شما در مورد فیلم چیست؟
[ترجمه ترگمان]به عنوان یه \"projectionist\"، نظرت درباره فیلم چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was no projectionist nor projector, nor audience, nor theatre, nor a surrounding city.
[ترجمه گوگل]نه پروژکتور بود، نه پروژکتور، نه تماشاگر، نه تئاتر و نه شهر اطراف
[ترجمه ترگمان]نه projectionist بود نه نورافکن، نه تماشاچی، نه تئاتر، نه تئاتر اطراف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The report notes a general absence in projectionist protectionist policies despite the global economic recession.
[ترجمه گوگل]این گزارش به غیبت کلی در سیاست‌های حمایت‌گرایانه پیش‌بینی‌گرایانه با وجود رکود اقتصادی جهانی اشاره می‌کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش حاکی از عدم حضور عمومی در سیاست های حمایتی projectionist علی رغم رکود اقتصادی جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The projectionist was panning the camera attentively.
[ترجمه گوگل]پروجکشن با دقت دوربین را پشت سر می‌گذاشت
[ترجمه ترگمان]The با دقت دوربین را پنینگ (panning)کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Normal air-conditioning supply, projection equipment, experienced projectionist and basic ushering service.
[ترجمه گوگل]تامین تهویه مطبوع معمولی، تجهیزات پروجکشن، پروژکتور مجرب و خدمات اولیه راه اندازی
[ترجمه ترگمان]تامین تهویه مطبوع، تجهیزات تصویرسازی، projectionist باتجربه و خدمات آغازین اساسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The kindhearted, craggy Alfredo is the projectionist, the spinner of myth and the giver of a hard-won wisdom, full of Italian fatalism, winks and rough fatherly love.
[ترجمه گوگل]آلفردوی مهربان و سنگدل، فرافکنی کننده، چرخاننده اسطوره و بخشنده خردی است که به سختی به دست آمده، مملو از تقدیرگرایی ایتالیایی، چشمک ها و عشق خشن پدرانه
[ترجمه ترگمان]مهربان، آلفردو خشن، projectionist، نایب اسطوره و دهنده عقل و خرد است که سرشار از جبر fatalism ایتالیایی، چشمک زدن و عشق پدرانه خشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The report notes a general absence in projectionist policies despite the global economic recession.
[ترجمه گوگل]این گزارش با وجود رکود اقتصادی جهانی، به یک غیبت کلی در سیاست های پیش بینی گرایانه اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش حاکی از عدم حضور عمومی در سیاست های projectionist علی رغم رکود اقتصادی جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But that's the sort of thing that happens in cinemas these days, when there's only one projectionist looking after umpteen screens.
[ترجمه گوگل]اما این چیزی است که این روزها در سینماها اتفاق می‌افتد، زمانی که تنها یک پروجکشن در حال مراقبت از اکران‌های بی‌شمار است
[ترجمه ترگمان]اما این چیزی است که در این روزها در سینماها رخ می دهد، زمانی که تنها یک projectionist به دنبال صفحات umpteen می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Winds across eastern Long Island were so strong that an entire movie theater was lifted off the ground and thrown two miles out to sea — with the matinee crowd and projectionist still inside.
[ترجمه گوگل]بادهای سراسر لانگ آیلند شرقی آنقدر شدید بود که کل سالن سینما از روی زمین بلند شد و دو مایلی به دریا پرتاب شد - در حالی که جمعیت حاضر در مراسم و برنامه‌ریزان هنوز در داخل بودند
[ترجمه ترگمان]از آن سوی لانگ آ یلند به قدری قوی بودند که یک نمایش کامل سینما از زمین بلند شد و دو مایل دیگر به طرف دریا رفت - با جمعیت matinee و projectionist هنوز داخل آن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] آپاراتچی / مأمور نمایش - تصویر افکن

انگلیسی به انگلیسی

• one who operates a movie projector, one who displays films or pictures onto large screens
a projectionist is someone whose job is to work a projector, for example at a cinema.

پیشنهاد کاربران

1 - شخصی که دستگاهی بنام پروژکتور را کنترول می کند که نمایش می دهد فیلمی را در پرده تیاتر یا سینما

بپرس