promoting

جمله های نمونه

1. teaching and promoting the institutes and customs of civil life
آموزش و ترویج اصول و رسوم زندگی مدنی

2. they are hoping to combat error by promoting education
امیدوارند با ترویج آموزش با جهل پیکار کنند.

انگلیسی به انگلیسی

• advancement, furthering; fostering, encouraging, supporting

پیشنهاد کاربران

تشویق
ترقی کردن یا رشد دادن
پیشبرد
توجه
همه عالی نوشتن
پیش برنده
تقویت
بهسازی. تعدیل. اصلاح
ساماندهی
مثلا ساماندهی تغییر PROMOTING CHANGE
معرفی برای عرضه
پیشرونده

رقابت
ارتقا دادن
ارتقا
مشوق، مبلغ، ترویج دهنده، رواج دهنده، برانگیزاننده، محرک
تشویق، برانگیزی، تحریک
درحال ارتقا
افزایش درجه
تبلیغ
Improve
ترفیع
ترغیب کننده
ترویج
توسعه
ترقی دادن. . . رشد دادن
بالا بردن درجه
مروّج
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس