promulgated

جمله های نمونه

1. The shipping industry promulgated a voluntary code.
[ترجمه گوگل]صنعت حمل و نقل یک کد داوطلبانه را اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]صنعت حمل و نقل یک قانون داوطلبانه را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The federal government promulgated the Clean Water Act and the Clean Air Act.
[ترجمه گوگل]دولت فدرال قانون آب پاک و قانون هوای پاک را ابلاغ کرد
[ترجمه ترگمان]دولت فدرال قانون آب تمیز و قانون هوای پاک را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The new constitution was promulgated in 1990.
[ترجمه گوگل]قانون اساسی جدید در سال 1990 اعلام شد
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی جدید در سال ۱۹۹۰ منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The new law was finally promulgated in the autumn of last year.
[ترجمه گوگل]قانون جدید سرانجام در پاییز سال گذشته ابلاغ شد
[ترجمه ترگمان]قانون جدید در پاییز سال گذشته اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A new constitution was promulgated last month.
[ترجمه گوگل]قانون اساسی جدید ماه گذشته اعلام شد
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی جدید ماه گذشته منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Computer Board has promulgated a policy for the network to use international standard protocols.
[ترجمه گوگل]هیئت کامپیوتر سیاستی را برای شبکه برای استفاده از پروتکل های استاندارد بین المللی اعلام کرده است
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره کامپیوتر یک سیاست برای شبکه را برای استفاده از پروتکل های استاندارد بین المللی اعلام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Various laws were promulgated to regulate the practice.
[ترجمه گوگل]قوانین مختلفی برای تنظیم این عمل ابلاغ شد
[ترجمه ترگمان]قوانین مختلفی برای تنظیم این عمل منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By the Edict of Milan, promulgated in 3 he forbade persecution of all forms of monotheism in the Empire.
[ترجمه گوگل]با فرمان میلان، که در سال 3 منتشر شد، آزار و اذیت همه اشکال یکتاپرستی در امپراتوری را ممنوع کرد
[ترجمه ترگمان]پس از فرمان میلان، که در سال ۳ اعلام شد، آزار و اذیت همه انواع یکتاپرستی در امپراطوری را ممنوع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A series of uniform regulations would be promulgated to allow the central government to exert overall budget control.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از مقررات یکسان برای اجازه به دولت مرکزی برای اعمال کنترل کلی بودجه ابلاغ خواهد شد
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از مقررات یکنواخت برای اجازه دادن به دولت مرکزی برای اعمال کنترل کلی بودجه، منتشر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If a statutory definition were to be promulgated, it would lead to confusion, and a spate of litigation.
[ترجمه گوگل]اگر یک تعریف قانونی اعلام شود، منجر به سردرگمی و موجی از دعاوی می شود
[ترجمه ترگمان]اگر تعریف قانونی، انتشار یابد، منجر به سردرگمی و طغیان حقوقی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Instead of the Baroque or modern architect, Sitte promulgated the values of the mediaeval master builder.
[ترجمه گوگل]سیته به جای معمار باروک یا مدرن، ارزش های استاد ساز قرون وسطایی را تبلیغ کرد
[ترجمه ترگمان]Sitte به جای معماری باروک یا مدرن، ارزش های سازنده قرون وسطی را منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The statute was promulgated during Lent, in the hope that abstention would find the peasants in subdued mood.
[ترجمه گوگل]این اساسنامه در طول روزه‌داری منتشر شد، به این امید که رای ممتنع باعث شود دهقانان روحیه‌ای ضعیف پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]این اساسنامه در طی ایام روزه اعلام شد، با این امید که خودداری: ۱ \/ ۱ ممتنع را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Freedoms may also be suspended by Emergency Regulations promulgated by the Privy Council during a national emergency.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است آزادی ها توسط مقررات اضطراری که توسط شورای خصوصی در هنگام شرایط اضطراری ملی اعلام شده است، به حالت تعلیق درآیند
[ترجمه ترگمان]آزادی های ممکن است با مقررات اضطراری که شورای خصوصی در طی یک وضعیت اضطراری ملی منتشر می کند، به حالت تعلیق درآید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are then specified in regulations promulgated under the authority of the law.
[ترجمه گوگل]سپس در مقرراتی که طبق قانون ابلاغ می شود، مشخص می شوند
[ترجمه ترگمان]سپس آن ها در مقررات منتشر شده تحت حاکمیت قانون مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• officially declared, formally proclaimed; widely advertised, publicized; published, distributed widely

پیشنهاد کاربران

بپرس