pronouncement

/prəˈnaʊnsmənt//prəˈnaʊnsmənt/

معنی: اعلامیه رسمی، اظهار عقیده رسمی، صدور رای
معانی دیگر: اظهار نظر، داوری، حکم، اعلامیه، بیانیه، دستور، گفته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a formal or official declaration.
مشابه: declaration, dictum, edict

- His parents were shocked when they learned of his pronouncement that he was leaving the priesthood.
[ترجمه گوگل] پدر و مادرش وقتی از اظهارات او مبنی بر ترک کشیش مطلع شدند، شوکه شدند
[ترجمه ترگمان] پدر و مادرش وقتی از اعلامیه او مطلع شدند که کشیش را ترک کرده است، شوکه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an announcement of a decision or verdict.
مشابه: dictum

جمله های نمونه

1. There has been no official pronouncement yet on the state of the president's health.
[ترجمه گوگل]هنوز هیچ اطلاعیه رسمی در مورد وضعیت سلامت رئیس جمهور منتشر نشده است
[ترجمه ترگمان]هنوز هیچ اظهار رسمی در مورد وضعیت سلامتی رئیس جمهور وجود نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She made an official pronouncement on changes in government policy.
[ترجمه گوگل]او یک بیانیه رسمی در مورد تغییر در سیاست دولت انجام داد
[ترجمه ترگمان]او یک بیانیه رسمی در مورد تغییرات در سیاست دولت اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. However, Mr Hurd's pronouncement yesterday removes that incentive, leaving the Labour move almost certain to fail.
[ترجمه گوگل]با این حال، بیانیه دیروز آقای هرد این انگیزه را از بین می برد و تقریباً شکست حزب کارگر را قطعی می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، بیانیه آقای هرد دیروز این انگیزه را حذف کرد و حرکت حزب کارگر را تقریبا قطعی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He made a public pronouncement that the Philharmonie was impossible to record in.
[ترجمه گوگل]او اعلام عمومی کرد که ضبط فیلارمونی در آن غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]او یک اعلامیه عمومی داد که ثبت در آن غیر ممکن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Of course, he could make no pronouncement.
[ترجمه گوگل]البته او نمی توانست اظهار نظری کند
[ترجمه ترگمان]البته او نمی توانست اظهار نظر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Two centuries after Hale's pronouncement, Pollock B. unequivocally expressed his support for the marital rape exemption in similar terms.
[ترجمه گوگل]دو قرن پس از بیانیه هیل، پولاک بی صریحاً حمایت خود را از معافیت تجاوز زناشویی با عبارات مشابه ابراز کرد
[ترجمه ترگمان]دو قرن بعد از اظهار نظر هیل B صراحتا حمایت خود از معافیت زناشویی را با شرایط مشابه اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A recent pronouncement by a former Education Minister serves to remind us of the kind of thinking we must guard against.
[ترجمه گوگل]اظهارات اخیر یک وزیر سابق آموزش و پرورش به ما یادآوری می کند که چه نوع تفکری باید از آن محافظت کنیم
[ترجمه ترگمان]یک اعلامیه اخیر از سوی وزیر سابق آموزش و پرورش برای یادآوری نوعی تفکر است که باید در مقابل آن محافظت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The official pronouncement was that they intended to fight fire with fire.
[ترجمه گوگل]اعلام رسمی این بود که آنها قصد داشتند با آتش با آتش مبارزه کنند
[ترجمه ترگمان]اعلام رسمی این بود که آن ها قصد دارند با آتش با آتش مبارزه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Until last week's pronouncement on school desegregation, he had not addressed himself directly to the problem at all—and he still has not spoken out on the broader aspects of civil rights.
[ترجمه گوگل]تا قبل از بیانیه هفته گذشته درباره تبعیض‌زدایی مدارس، او اصلاً مستقیماً به این مشکل نپرداخته بود - و هنوز هم در مورد جنبه‌های گسترده‌تر حقوق مدنی صحبتی نکرده است
[ترجمه ترگمان]تا هفته گذشته در مورد لغو تبعیض نژادی در مدارس، او مستقیما خود را به این مساله نپرداخته بود - و هنوز در مورد جنبه های وسیع تر حقوق مدنی صحبت نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That is what is implied by O'Regan's pronouncement that today it is impossible to follow Bohme, i. e., Gnostic life is closed to man.
[ترجمه گوگل]این همان چیزی است که از اظهارات اوریگان بر می‌آید که امروزه پیروی از بوهم غیرممکن است ه, زندگی عرفانی به روی انسان بسته است
[ترجمه ترگمان]با اظهار عقیده او به این نکته اشاره کرد که امروز غیر ممکن است که من از آن پیروی کنم E زندگی gnostic برای انسان بسته اس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pronouncement: The company operates completely independently and hasn't any branch.
[ترجمه گوگل]بیانیه: این شرکت کاملاً مستقل عمل می کند و هیچ شعبه ای ندارد
[ترجمه ترگمان]pronouncement: شرکت کاملا مستقل عمل می کند و هیچ شاخه ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Broad pronouncement of the week: We are entitled brats.
[ترجمه گوگل]بیان گسترده هفته: ما حق داریم brats
[ترجمه ترگمان]اعلامیه گسترده هفته: ما entitled
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Occasionally, Paulson would make a bold policy pronouncement.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، پالسون یک سیاست جسورانه بیان می کرد
[ترجمه ترگمان]گهگاه، Paulson یک بیانیه سیاست جسورانه را اعلام می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, Woodruff's pronouncement, theManifesto, forbade polygamy only in the United States, and for a decade or so it continued in Mexico and other places outside the U. S. government's jurisdiction.
[ترجمه گوگل]با این حال، بیانیه وودراف، مانیفست، تعدد زوجات را فقط در ایالات متحده ممنوع کرد و برای یک دهه یا بیشتر در مکزیک و سایر نقاط خارج از حوزه قضایی ایالات متحده ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]با این حال، اعلامیه Woodruff، theManifesto، چند همسری را تنها در آمریکا ممنوع کرد و برای یک دهه در مکزیک و دیگر مناطق خارج از ایالات ادامه یافت اس اختیارات دولت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A source of moral or ethical judgment or pronouncement.
[ترجمه گوگل]منبع قضاوت یا بیان اخلاقی یا اخلاقی
[ترجمه ترگمان]منبع قضاوت اخلاقی یا اخلاقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعلامیه رسمی (اسم)
communique, pronouncement

اظهار عقیده رسمی (اسم)
pronouncement

صدور رای (اسم)
pronouncement

انگلیسی به انگلیسی

• announcement, proclamation; decision, opinion (law); declaration, utterance
a pronouncement is a public or official statement on an important topic; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pronounce
✅️ اسم ( noun ) : pronouncement / pronunciation
✅️ صفت ( adjective ) : pronounced / pronounceable
✅️ قید ( adverb ) : pronouncedly
بیانیه , اظهار نظر ( رسمی )
– a magisterial pronouncement
– Their last pronouncement on birth control
– He made an official pronouncement on changes in government policy

بپرس