prospectively


با چشم داشت به اینده، چنانکه مربوط به بعداز این شود، با عطف به اینده

جمله های نمونه

1. We prospectively followed up 50 patients with healed ulcers for one year.
[ترجمه گوگل]ما به طور آینده نگر 50 بیمار مبتلا به زخم های بهبود یافته را به مدت یک سال پیگیری کردیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور موثری حدود ۵۰ بیمار را با زخم های التیام یافته برای یک سال پی گیری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Data are collected prospectively, using standardized surveillance components and nosocomial infection definitions.
[ترجمه گوگل]داده ها به صورت آینده نگر با استفاده از مؤلفه های نظارت استاندارد و تعاریف عفونت بیمارستانی جمع آوری می شوند
[ترجمه ترگمان]داده ها با استفاده از مولفه های نظارتی استاندارد و تعاریف عفونت nosocomial جمع آوری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I had a vision thus prospectively of these birds as I stood in the swamps.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، وقتی در باتلاق ها ایستاده بودم، چشم اندازی از این پرندگان داشتم
[ترجمه ترگمان]همچنان که در میان مرداب ایستاده بودم، می دیدم که از میان این پرندگان، این پرندگان را از خود جدا می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dr. Asa Tivesten and colleagues at Goteborg University prospectively followed 313 white men enrolled in the Atherosclerosis and Insulin Resistance Study.
[ترجمه گوگل]دکتر آسا تیوستن و همکارانش در دانشگاه گوتبورگ به طور آینده نگر 313 مرد سفید پوست را که در مطالعه آترواسکلروز و مقاومت به انسولین ثبت نام کرده بودند، دنبال کردند
[ترجمه ترگمان]دکتر آ زا Tivesten و همکارانش در دانشگاه Goteborg به دنبال ۳۱۳ مرد سفیدپوست که در مطالعه مقاومت انسولین و انسولین ثبت نام کرده بودند، پیروی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We prospectively studied 1023 patients who sustained an intracapsular hip fracture that was treated with internal fixation using contemporary methods.
[ترجمه گوگل]ما به صورت آینده‌نگر 1023 بیمار را که دچار شکستگی داخل کپسولی لگن شده بودند که با فیکساسیون داخلی با استفاده از روش‌های معاصر درمان شد، مورد مطالعه قرار دادیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور موثری بیمارانی را مطالعه کردیم که شکستگی لگن intracapsular را متحمل شدند که با استفاده از روش های معاصر با تثبیت داخلی درمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We prospectively compared the results of QFT-G to TST in patients with chronic liver disease awaiting transplantation.
[ترجمه گوگل]ما به طور آینده نگر نتایج QFT-G را با TST در بیماران مبتلا به بیماری مزمن کبدی در انتظار پیوند مقایسه کردیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور موثری نتایج QFT - G را در بیمارانی با بیماری های مزمن کبد در انتظار پیوند مقایسه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective Prospectively studied the results of osteotomy with wedge bone graft for the treatment of a post traumatic angular and short deformity of the ankle.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه آینده‌نگر نتایج استئوتومی با پیوند استخوان گوه‌ای برای درمان تغییر شکل زاویه‌ای و کوتاه بعد از ضربه مچ پا بود
[ترجمه ترگمان]Objective prospectively نتایج of را با پیوند استخوان گوه برای درمان نقص زاویه ای و کوتاه مچ پا مورد مطالعه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We prospectively tested the utility of BNP for discriminating ARDS vs cardiogenic pulmonary edema ( CPE ).
[ترجمه گوگل]ما به طور آینده نگر کاربرد BNP را برای تمایز ARDS در مقابل ادم ریوی قلبی (CPE) آزمایش کردیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور موثری سودمندی حزب ملی عوامی برای تبعیض ards و ادم ریوی (CPE)را مورد آزمایش قرار دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I wonder which way you meant prospectively or retrospectively when you say that time is slower when you do mathematics?
[ترجمه گوگل]نمی‌دانم وقتی می‌گویید وقتی ریاضیات می‌کنید زمان کندتر است، منظورتان از چه جهت آینده‌نگر یا گذشته‌نگر بود؟
[ترجمه ترگمان]من تعجب می کنم که کدام روش شما را به آینده برگردانید یا با نگاه اول، زمانی که می گویید زمان، زمانی که شما ریاضیات را انجام می دهید، کندتر است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A prospectively maintained database of 507 LPN procedures since September 1999 was retrospectively analyzed with emphasis on postoperative complications.
[ترجمه گوگل]یک پایگاه داده نگهداری شده از 507 روش LPN از سپتامبر 1999 به صورت گذشته نگر با تاکید بر عوارض پس از عمل تجزیه و تحلیل شد
[ترجمه ترگمان]از سپتامبر ۱۹۹۹، پایگاه اطلاعاتی maintained of LPN با تاکید بر پیچیدگی های postoperative مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It would be worthwhile to prospectively study LNG-IUS vs. expectant management after hysteroscopic polypectomy in regards to recurrence of abnormal uterine bleeding.
[ترجمه گوگل]مطالعه آینده نگر LNG-IUS در مقابل درمان انتظاری پس از پولیپکتومی هیستروسکوپی در رابطه با عود خونریزی غیرطبیعی رحمی ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]بهتر است که به طور موثری آل ان جی - اتحادیه را در مقابل ان مطالعه کنیم مدیریت انتظار پس از hysteroscopic polypectomy در رابطه با عود خون غیر عادی رحمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To prospectively study the survival of adult patients with malignant cerebral gliomas after postoperative radiochemotherapy.
[ترجمه گوگل]ObjectiveTo مطالعه آینده نگر بقای بیماران بزرگسال مبتلا به گلیومای بدخیم مغزی پس از رادیوشیمی درمانی پس از عمل
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه پیش رو، زنده ماندن بیماران بزرگ سال مبتلا به gliomas مغزی بدخیم پس از postoperative radiochemotherapy است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To prospectively compare arthrography with MRI to determine the sensitivity and specificity in detecting rotator cuff tear.
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه آرتروگرافی با MRI برای تعیین حساسیت و ویژگی در تشخیص پارگی روتاتور کاف
[ترجمه ترگمان]هدف از پیش رو، مقایسه arthrography با MRI برای تعیین حساسیت و ویژگی در تشخیص پارگی آستین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The lawyer could look at the entire project, for starters, as simply a prospectively interesting business.
[ترجمه گوگل]وکیل می تواند کل پروژه را، برای شروع، به عنوان یک تجارت جالب آینده نگر نگاه کند
[ترجمه ترگمان]وکیل می توانست تمام پروژه را، برای شروع، به عنوان یک کسب وکار جالب و جالب نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in the future, for the future; through future expectations

پیشنهاد کاربران

تسری به آینده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : prospect
✅️ اسم ( noun ) : prospect
✅️ صفت ( adjective ) : prospective
✅️ قید ( adverb ) : prospectively
در نهایت
در نتیجه
به همین سبب
آینده نگر
موثر در آینده، تاثیر گذار در آینده

بپرس