protection

/prəˈtekʃn̩//prəˈtekʃn̩/

معنی: حمایت، حفاظت، سایه، حفاظ، محافظت، حفظ، حراست، نیکداشت، تامین نامه، حجر، سوگیری
معانی دیگر: پاسداشت، داشتبانی، ایمن داشت، پایش، اندخس، وسیله ی حفاظت، ایمن دار، نگهدار، جانبوز، پاساد، پناه، گذرنامه، پروانه ی عبور، (عامیانه) باج سبیل، باج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of protecting or condition of being protected.
مترادف: care, defense, guarding, preservation, safeguarding, safety, security
مشابه: championship, charge, convoy, refuge, safekeeping, shelter, tutelage

(2) تعریف: someone or something that protects.
مترادف: defense, guard, guardian, protector, safeguard, shield
مشابه: bulwark, convoy, Palladium, preserver, refuge, sanctuary, screen, security, shelter

(3) تعریف: in economics, the providing of security to native industry by charging tariffs on competing imported goods.

(4) تعریف: (informal) money extorted, as from a business, to guarantee safety from violence or criminal prosecution.
مشابه: blackmail, bribe, extortion, graft, shakedown, sop

جمله های نمونه

1. protection of the environment
حفاظت از محیط زیست،پاسداشت پرگیر

2. the protection of the country's cultural heritage
حفظ میراث فرهنگی کشور

3. some parasites provide protection for their hosts
برخی انگل ها از میزبان خود حراست می کنند.

4. god is my best protection
خدا بهترین نگهدار من است.

5. he is under police protection
او تحت حمایت پلیس است.

6. the wall was a good protection against the cold wind
دیوار در برابر باد سرد حفاظ خوبی بود.

7. we will commit ourselves to the protection of the poor
ما خود را متعهد به حمایت از بینوایان خواهیم کرد.

8. He asked to be put under police protection.
[ترجمه گوگل]او خواست تا تحت حفاظت پلیس قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]او تقاضا کرد که تحت حفاظت پلیس قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wall gives some protection from the prevailing wind.
[ترجمه گوگل]دیوار در برابر باد غالب محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]این دیوار حفاظت از باد غالب را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The celebration's is a time for protection from evil and disease for the rest of the year. It is done so by different practices such as hanging healthy herbs on the front door, drinking nutritious concoctions, and displaying portraits of evil's nemesis, Chung Kuei. If one manages to stand an egg on it's end at exactly 12:00 noon, the following year will be a lucky one.
[ترجمه گوگل]این جشن زمانی برای محافظت از شر و بیماری در بقیه سال است این کار با روش‌های مختلفی مانند آویزان کردن گیاهان سالم به درب ورودی، نوشیدن معجون‌های مغذی و نمایش پرتره‌های دشمن شیطان، چونگ کوئی، انجام می‌شود اگر کسی بتواند یک تخم مرغ را دقیقاً در ساعت 12:00 ظهر روی آن بایستد، سال بعد سال خوش شانسی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این جشن زمانی برای محافظت از شر و شر و بیماری تا پایان سال است این کار با روش های مختلف مانند آویزان کردن گیاهان سالم بر در جلویی، نوشیدن ترکیب های مغذی و نمایش تصاویری از رقیب شیطانی، چانگ پی، انجام می شود اگر کسی نتواند در ساعت ۱۲ ظهر یک تخم بایستد، سال بعدی یک شانس خوب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This thorny problem on the environmental protection floored the new mayor.
[ترجمه گوگل]این مشکل خاردار در حفاظت از محیط زیست، شهردار جدید را زیر سوال برد
[ترجمه ترگمان]این مشکل ناراحت کننده در حفاظت از محیط زیست، شهردار جدید را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her coat gave her protection from the rain.
[ترجمه گوگل]کتش از او در برابر باران محافظت می کرد
[ترجمه ترگمان]کتش از باران محافظت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Remember to bring clothes that provide adequate protection against the wind and rain.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که لباس هایی همراه داشته باشید که محافظت کافی در برابر باد و باران داشته باشند
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که لباس هایی را بیاورید که حفاظت مناسب را در برابر باد و باران تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Witnesses at the trial were given police protection.
[ترجمه گوگل]شاهدان در محاکمه تحت حمایت پلیس قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]شاهدان در این محاکمه تحت حمایت پلیس قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You don't have to sacrifice environmental protection to promote economic growth.
[ترجمه گوگل]لازم نیست برای ارتقای رشد اقتصادی، حفاظت از محیط زیست را قربانی کنید
[ترجمه ترگمان]شما مجبور نیستید حفاظت از محیط زیست را برای ترویج رشد اقتصادی قربانی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The coat gives permanent protection against heavy rain.
[ترجمه گوگل]این کت محافظت دائمی در برابر باران شدید می دهد
[ترجمه ترگمان]این کت حفاظت دائمی در برابر باران سنگین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The government instituted a consumer protection agency.
[ترجمه گوگل]دولت یک آژانس حمایت از مصرف کننده تاسیس کرد
[ترجمه ترگمان]دولت یک موسسه حفاظت از مصرف کنندگان را تاسیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Protection for the consumer is laid down by statute.
[ترجمه گوگل]حمایت از مصرف کننده توسط قانون تعیین شده است
[ترجمه ترگمان]حفاظت از مصرف کننده به وسیله قانون تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The children had no protection against the tyranny of their father.
[ترجمه گوگل]بچه ها در مقابل ظلم و ستم پدرشان هیچ حمایتی نداشتند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در برابر استبداد پدر خود هیچ حمایتی نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حمایت (اسم)
aid, shelter, defense, vindication, aegis, protection, patronage, lee

حفاظت (اسم)
aegis, protection, conservation, safekeeping, keep, custody

سایه (اسم)
shadow, protection, patronage, auspices, shade, shading, umbrage, hatching, shadiness, umbra

حفاظ (اسم)
reserve, protection, shield, sconce, awning, safeguard, umbrella, scabbard, coverture, mantelet

محافظت (اسم)
defense, protection, defence, guarding

حفظ (اسم)
protection, retinue, preservation

حراست (اسم)
protection, preservation

نیکداشت (اسم)
protection

تامین نامه (اسم)
protection

حجر (اسم)
protection

سوگیری (اسم)
protection

تخصصی

[عمران و معماری] حفاظت - مراقبت
[برق و الکترونیک] حفاظت
[فوتبال] حفاظت-محافظت
[مهندسی گاز] حفظ، حمایت، حراست
[حقوق] حمایت، محافظت، پشتیبانی، تأمین
[نساجی] بی خطری - ایمنی - حفاظت
[ریاضیات] حفاظت، محافظت، نگهداری، حمایت، حفاظ، روپوش حفاظ
[] حمایت میانی، میانی

انگلیسی به انگلیسی

• defense, shelter, safety; act of safeguarding, act of defending
if something gives protection against something unpleasant, it prevents people or things from being harmed or damaged by it.

پیشنهاد کاربران

محافظت
مثال: Wearing a helmet offers protection during bike rides.
پوشیدن کلاه خود محافظت را در طول سوارکاری با دوچرخه ارائه می دهد.
در ارتباطات جنسی درخواست استفاده از protection به معنی دعوت به استفاده از کاندوم است.
محفوظ
his reward was protection.
پاداش او محفوظ بود.
protection: حمایت، حفاظت
حفاظت؛ محافظت؛ حراست؛ ایجاد نوعی مانع در برابر مخاطرات احتمالی مانند حفاظت کاتدی سازه های فولادی با استفاده از تزریق برق جریان مستقیم یا آند قربانی، محافظت از دارایی های فیزیکی با قرار دادن آن در محل امن، محافظت در مقابل آبستنی ناخواسته از راه های مختلف،
...
[مشاهده متن کامل]

[حقوق] مصونیت؛ نوعی حمایت قانونی رایج از برخی مناصب مانند مصونیت قضایی نمایندگان ملت در مقابل افشای جرایم، مصونیت قضایی دیپلمات های یک کشور در کشور دیگر

use protections هم داریم که در حوزه رایانه فکر میکنم حفاظت از استفاده یا کاربرد ( داده ها ) منظورش باشه.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : protect
اسم ( noun ) : protection / protectiveness
صفت ( adjective ) : protective
قید ( adverb ) : protectively
‏پوشُبانیدن = protect
پوشُبانِش = protection
{پوشُبانیدن: پوش ( بن اکنون پوشیدن ) بانیدن. نگهبانی کردن و حفظ کردن به وسیله پوشش، پوشاندن، دربرگرفتن. }
‎#پیشنهاد_شخصی
‎#پارسی دوست
protection
protection ( علوم نظامی )
واژه مصوب: حفاظت 2
تعریف: حفظ و نگهداری استعداد جنگی یک نیرو به طوری که بتواند توان رزمی خود را در زمان و مکان مشخص به کار گیرد
نگهبانی کردن، حفاظت کردن
Act of Keeping sb/sth safe
معنی عامیانه در تعریف شماره 4
قل چماقی
( informal ) money extorted, as from a business, to guarantee safety from violence or criminal prosecution
مصونیت
ک ا ن د و م
در اصطلاح عامیانه به معنای کاندوم و یا وسیله مراقبتی رابطه جنسی است
مانند : do you have protection ?
yes ! lemme put it on
مراقبت
محافظت کردن ، نگهداری کردن
تمهیدات حمایتی - جنبه های حمایتی - ایمن سازی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس