pull back


معنی: پس رفتن، قلاب
معانی دیگر: مانع، بازداشت، چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه را عقب نگاه میدارند، فنر، عقب نشینی، پس کشیدن (قشون و غیره)، عقب کشی، به تعویق انداز، پس افکن، پس رفتن، عقب زدن، فنر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of withdrawing or pulling back, esp. the prearranged, orderly withdrawal of military forces.
مشابه: retreat

(2) تعریف: a mechanism designed to pull something back or keep it from moving forward.

جمله های نمونه

1. They will plead with him to pull back from confrontation.
[ترجمه گوگل]آنها از او خواهند خواست که از رویارویی عقب نشینی کند
[ترجمه ترگمان]آن ها به او التماس خواهند کرد که از رویارویی عقب نشینی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is rumoured that the company intends to pull back from petrochemicals.
[ترجمه گوگل]شنیده ها حاکی از آن است که این شرکت قصد عقب نشینی از پتروشیمی ها را دارد
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که این شرکت قصد دارد از پتروشیمی عقب نشینی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They were asked to pull back from their artillery positions around the city.
[ترجمه گوگل]از آنها خواسته شد که از مواضع توپخانه خود در اطراف شهر عقب نشینی کنند
[ترجمه ترگمان]از آن ها خواسته شد تا از مواضع توپخانه خود در اطراف شهر عقب نشینی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They are preparing to pull back their forces.
[ترجمه گوگل]آنها برای عقب نشینی نیروهای خود آماده می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها آماده عقب نشینی نیروهای خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then I felt him pull back, almost withdrawing, and he held himself there.
[ترجمه گوگل]سپس احساس کردم که او به عقب کشیده شد، تقریباً عقب نشینی کرد و خودش را همانجا نگه داشت
[ترجمه ترگمان]سپس احساس کردم که عقب می کشد و تقریبا عقب نشینی می کند، و او خود را در آنجا نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She saw herself pull back her arm, and, with more than human strength, launch a red missile.
[ترجمه گوگل]او خود را دید که بازویش را عقب کشید و با قدرتی بیش از انسان، موشک قرمز را پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]او خودش را دید که دستش را عقب کشید و با نیرویی بیشتر از نیروی انسانی، یک موشک قرمز را پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All units are to pull back.
[ترجمه گوگل]همه واحدها باید عقب نشینی کنند
[ترجمه ترگمان]همه واحدها باید عقب نشینی کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He did not pull back or intimate any warning when he came.
[ترجمه گوگل]او وقتی آمد هیچ هشداری را به عقب نکشید و به او هشدار نداد
[ترجمه ترگمان]وقتی که آمد، هیچ هشداری نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Will they be used as an excuse to pull back from the ultimate goal, zero-emission engines?
[ترجمه گوگل]آیا آنها به عنوان بهانه ای برای عقب نشینی از هدف نهایی یعنی موتورهای بدون آلایندگی استفاده خواهند شد؟
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها به عنوان بهانه ای برای عقب کشیدن از هدف نهایی، موتورهای انتشار صفر استفاده خواهند شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then, just as he responds, pull back out of range, deflecting his technique and countering.
[ترجمه گوگل]سپس، همانطور که او پاسخ می دهد، از محدوده خود عقب نشینی کنید، تکنیک او را منحرف کنید و مقابله کنید
[ترجمه ترگمان]سپس، درست همانطور که او پاسخ می دهد، با منحرف کردن روش خود و مقابله با آن، از محدوده خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It looks as if we might have to pull back behind the Crozat Canal and hold St Simon.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که ممکن است مجبور شویم از پشت کانال Crozat عقب نشینی کنیم و سنت سیمون را نگه داریم
[ترجمه ترگمان]اینطور به نظر می رسد که ما مجبوریم از کانال Crozat عقب بکشیم و سنت سیمون را نگه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then they had to restrain themselves and pull back.
[ترجمه گوگل]سپس مجبور شدند خود را مهار کنند و عقب بکشند
[ترجمه ترگمان]سپس مجبور شدند خود را مهار کنند و عقب بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pull back means run da OTHER way!
[ترجمه گوگل]عقب نشینی یعنی فرار از راه دیگر!
[ترجمه ترگمان]! بکش کنار یعنی راه دیگه رو پیدا کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After they pull back, they often retest the extremes of those breakouts.
[ترجمه گوگل]پس از عقب نشینی، اغلب موارد افراطی آن شکستگی ها را دوباره آزمایش می کنند
[ترجمه ترگمان]بعد از عقب نشینی، اغلب سر و کله آن حمله را تکرار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The USA Airforce player WILL pull back directly without any doubt.
[ترجمه گوگل]بازیکن USA Airforce مستقیماً بدون هیچ شکی عقب می نشیند
[ترجمه ترگمان]بازیگر آمریکایی Airforce بدون هیچ شکی عقب نشینی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The government is planning to implement a second pullback from the area.
[ترجمه گوگل]دولت در حال برنامه ریزی برای اجرای دومین عقب نشینی از منطقه است
[ترجمه ترگمان]دولت در حال برنامه ریزی برای اجرای طرحی دوم از این ناحیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Fox has ordered an army pullback in Chiapas, which his aides say occurred in 50 places.
[ترجمه گوگل]فاکس دستور عقب نشینی ارتش در چیاپاس را صادر کرده است که به گفته دستیارانش در 50 مکان رخ داده است
[ترجمه ترگمان]فاکس دستور داده است که یک فرمانده ارتش در چیاپاس، که دستیاران او در ۵۰ مکان به وقوع پیوسته اند، حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He had never thoroughly discussed a Hebron pullback with his assembled Cabinet.
[ترجمه گوگل]او هرگز به طور کامل در مورد عقب نشینی هبرون با کابینه خود صحبت نکرده بود
[ترجمه ترگمان]او هرگز به طور کامل درباره \"هبرون\" با کابینه خود بحث و گفتگو نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Anger rises, and the signs of a reactionary pullback from egalitarian ideals are in the air.
[ترجمه گوگل]خشم اوج می گیرد و نشانه های عقب نشینی ارتجاعی از آرمان های برابری طلبانه در هوا آشکار می شود
[ترجمه ترگمان]خشم بر می خیزد، و نشانه های یک pullback ارتجاعی از ایده آل های egalitarian در هوا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. During an economic pullback with more people job hunting, a resume monsoon swamps recruiting offices.
[ترجمه گوگل]در طول یک عقب نشینی اقتصادی با افراد بیشتری در جستجوی شغل، رزومه ای باتلاق های موسمی دفاتر استخدام را فرا می گیرد
[ترجمه ترگمان]در طی یک درگیری اقتصادی با افراد بیشتر به دنبال شکار، یک رزومه موسمی برای استخدام دفاتر استخدام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The recession has led to a pullback in consumer spending.
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی منجر به کاهش هزینه های مصرف کننده شده است
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی منجر به کاهش هزینه های مصرف کنندگان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Despite the pullback agreed at the weekend the humanitarian situation the area remains very serious.
[ترجمه گوگل]با وجود عقب نشینی توافق شده در آخر هفته، وضعیت انسانی منطقه همچنان بسیار جدی است
[ترجمه ترگمان]علی رغم توافق به عمل آمده در پایان هفته، وضعیت بشر دوستانه در این منطقه بسیار جدی باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The pullback is expected to be over 2000 troops.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که عقب نشینی بیش از 2000 سرباز باشد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که The بیش از ۲۰۰۰ سرباز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Such a pullback may already be taking shape.
[ترجمه گوگل]چنین عقب‌نشینی ممکن است در حال شکل‌گیری باشد
[ترجمه ترگمان]چنین a ممکن است در حال شکل گیری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. But even a gradual pullback could have big repercussions.
[ترجمه گوگل]اما حتی یک عقب نشینی تدریجی می تواند عواقب بزرگی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اما حتی یک pullback تدریجی می تواند پیامدهای بزرگی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. NIA is hoping for a short-term pullback, but with so many investors waiting to buy on dips, there is a chance that a large short-term pullback will never occur.
[ترجمه گوگل]NIA امیدوار است یک عقب‌نشینی کوتاه‌مدت داشته باشد، اما با توجه به سرمایه‌گذاران زیادی که در انتظار خرید هستند، این احتمال وجود دارد که هرگز عقب‌نشینی کوتاه‌مدت بزرگی رخ ندهد
[ترجمه ترگمان]NIA به مدت کوتاهی امیدوار است اما با توجه به اینکه سرمایه گذاران منتظر خرید سهام هستند شانس این وجود دارد که یک دوره کوتاه مدت بزرگ رخ ندهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The pullback from consumers spooked by an economic downturn spurred an even sharper withdrawal by businesses.
[ترجمه گوگل]عقب نشینی مصرف کنندگان به دلیل رکود اقتصادی باعث خروج شدیدتر از سوی کسب و کارها شد
[ترجمه ترگمان]کاهش مصرف کنندگان از مصرف کنندگانی که از رکود اقتصادی وحشت زده بودند، باعث عقب نشینی بیشتر شرکت ها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Prime Minister Meles Zenawi says he has made his point and has given the orders for a partial pullback.
[ترجمه گوگل]ملس زناوی، نخست وزیر، می گوید که او نظر خود را بیان کرده و دستور عقب نشینی نسبی را داده است
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر ملس زناوی می گوید که او به این مساله اشاره کرده است و دستور یک pullback جزئی را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The Philadelphia Federal Reserve Bank measure of Mid-Atlantic manufacturing showed a modest pullback to 1 3 in January from 20. 8 in December, but strong underlying components.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری بانک فدرال رزرو فیلادلفیا در مورد تولید در آتلانتیک میانه نشان داد که در ژانویه از 20 8 در دسامبر به 13 کاهش یافت، اما اجزای اساسی قوی بود
[ترجمه ترگمان]بانک مرکزی ذخیره فدرال فیلادلفیا از ۲۰ ژانویه تا ۲۰ ژانویه میزان modest را به میزان ۱ \/ ۱ افزایش داد ۸ در دسامبر، اما مولفه های اساسی قوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پس رفتن (فعل)
retire, regress, recede, retrograde, pull back, retrogress

قلاب (اسم)
link, grapnel, grappling, fish hook, hank, bracket, hook, clasp, pullback, buckle, tach, tache, gib, staple, creel, crampon, hamulus, grapple, frog, trigger, holdfast, pennant

تخصصی

[ریاضیات] برگشتن
[سینما] دوربین به عقب - حرکت دوربین به عقب - تراولینگ به عقب

انگلیسی به انگلیسی

• a pull-back is a withdrawal by an army from a particular area or country.
retreat, withdrawal

پیشنهاد کاربران

اصلاح قیمت
استراحت قیمت
برگشت قیمت
عقب نشینی کردن
پولبک زدن
I pull back my hair
موهایم را پشت سرم میبندم
فرهنگ هزاره
عقب راندن
پس راندن
عقب نشینی کردن
عقب رفتن
کنار کشیدن
[اقتصاد و بازار سهام]
اصلاح قیمت بازگشتی ، اصلاح قیمت برگشتی
Pull back on to the inside lane برگشتن به لاین ۱
عقب کشیدن
بازگردانده شدن
پشتیبان
کنار زدن
عقب نشینی کردن، کوتاه آمدن
پس گرفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس