pulsation

/pʌlˈseɪʃn̩//pʌlˈseɪʃn̩/

معنی: نوسان، ضربان، تپش، اهتزاز، ارتعاشات، جهندش
معانی دیگر: زنش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a beat, throb, or vibration.
مشابه: beat, pulse

(2) تعریف: the act of pulsating; beating or vibration.

جمله های نمونه

1. Several astronomers noted that the star's pulsations seemed less pronounced.
[ترجمه گوگل]چندین ستاره شناس اشاره کردند که تپش های ستاره کمتر مشخص به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]چندین ستاره شناسان به این نکته اشاره کردند که نوسانات این ستاره کم تر اعلام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was the introduction of pulsation into their forms so that they appeared to swell and contract rhythmically.
[ترجمه گوگل]این ورود ضربان به فرم آنها بود به طوری که به نظر می رسید که به طور ریتمیک متورم و منقبض می شوند
[ترجمه ترگمان]این مقدمه of به اشکال آن ها بود که به نظر می رسید که با نظم و هماهنگ هماهنگ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Often in people subject to violent pulsations, palpitations and congestions.
[ترجمه گوگل]اغلب در افرادی که در معرض ضربان‌های شدید، تپش قلب و احتقان هستند
[ترجمه ترگمان]اغلب در افراد دچار نوسانات شدید، تپش قلب و ضربان قلب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In time-lapse films the first signs are pulsations by the cells where the gut will form.
[ترجمه گوگل]در فیلم‌های تایم لپس، اولین نشانه‌ها نبض سلول‌هایی است که روده در آنجا تشکیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]در فیلم ها، علایم اولیه به وسیله سلول هایی که شکم شکل می گیرد، نوسان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Usually, at this point, a pulsation may be felt at the end of the spine.
[ترجمه گوگل]معمولاً در این مرحله ممکن است نبض در انتهای ستون فقرات احساس شود
[ترجمه ترگمان]معمولا در این نقطه، ضربان نبض ممکن است در انتهای ستون فقرات احساس شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The method that combustion pressure pulsation is reconstructed from vibration signals, is valuable for diagnosis of combustion process.
[ترجمه گوگل]روشی که پالس فشار احتراق از سیگنال های ارتعاشی بازسازی می شود، برای تشخیص فرآیند احتراق ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]روشی که پالس فشار احتراق از سیگنال های ارتعاشی بازسازی می شود، برای تشخیص فرآیند احتراق ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She only felt the pulsation in her own fingers, and withdrew her hand with a shudder.
[ترجمه گوگل]او فقط نبض را در انگشتان خود احساس کرد و با لرز دستش را عقب کشید
[ترجمه ترگمان]فقط لرزش انگشتان خود را احساس کرد و دستش را به لرزه درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Vortexing Can cause unstable pump operation, vibration, pulsation and severe mechanical damage.
[ترجمه گوگل]گرداب می تواند باعث عملکرد ناپایدار پمپ، لرزش، ضربان و آسیب مکانیکی شدید شود
[ترجمه ترگمان]Vortexing می تواند موجب عملیات پمپ ناپایدار، لرزش، لرزش و آسیب مکانیکی شدید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Service in systems involving frequent flow reversals and pulsation should be avoided.
[ترجمه گوگل]از سرویس دهی در سیستم هایی که شامل معکوس های مکرر جریان و ضربان هستند باید اجتناب شود
[ترجمه ترگمان]خدمات در سیستم هایی که شامل reversals جریان مکرر و pulsation است باید اجتناب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper simulates and analyses the torque pulsation because of the modulation frequency and speed variation under ambipolar pulse width modulation, at the same time the results are given.
[ترجمه گوگل]این مقاله ضربان گشتاور را به دلیل فرکانس مدولاسیون و تغییر سرعت تحت مدولاسیون عرض پالس دوقطبی شبیه‌سازی و تحلیل می‌کند و در همان زمان نتایج نیز ارائه می‌شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله به دلیل فرکانس مدولاسیون و تغییرات سرعت تحت مدولاسیون عرض پالس ambipolar شبیه سازی و تحلیل می کند، همزمان نتایج داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective Discuss sterilization effect of B - class pulsation table top vacuum pressure steam sterilizer for dental handpiece.
[ترجمه گوگل]هدف بحث در مورد اثر استریلیزاسیون دستگاه ضدعفونی کننده بخار با فشار خلاء روی میز ضربانی کلاس B برای هندپیس دندانی
[ترجمه ترگمان]هدف بحث کردن اثر استریل کردن گروه B کلاس B با فشار خلا بالا برای handpiece دندان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It offers the true pulsation of natural growth.
[ترجمه گوگل]این تپش واقعی رشد طبیعی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]آن لرزش حقیقی رشد طبیعی را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When pulsation amplitude increases, air voidage increases a bit, but bed pressure drop increases.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دامنه ضربان افزایش می یابد، تخلیه هوا کمی افزایش می یابد، اما افت فشار بستر افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]وقتی دامنه پالس افزایش می یابد، voidage هوا کمی افزایش می یابد، اما افت فشار در بس تر افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. DC capacitor relies on the pulsation of DC voltage, power, inductance side, and load.
[ترجمه گوگل]خازن DC به ضربان ولتاژ DC، توان، سمت اندوکتانس و بار متکی است
[ترجمه ترگمان]خازن DC به پالس ولتاژ DC، قدرت، پهلو، و بار تکیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This paper discusses the methods of reducing pressure pulsation in high load zone of Francis turbine models.
[ترجمه گوگل]این مقاله روش‌های کاهش ضربان فشار در ناحیه بار بالا مدل‌های توربین فرانسیس را مورد بحث قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله روش های کاهش فشار ضربان قلب در ناحیه بار بالا از مدل های توربین فرانسیس را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوسان (اسم)
amplitude, oscillation, swing, sway, fluctuation, vibration, pulsation, modulation, lurch, libration, vibrancy, undulation, vibratility

ضربان (اسم)
beat, pulse, beating, throb, pulsation, pant, ictus, pitter-patter, tick-tack

تپش (اسم)
flurry, oscillation, beat, palpitation, pulse, throb, pulsation, pant, pump, tremor, ictus, tremour, pitter-patter

اهتزاز (اسم)
waft, swing, sway, vibration, flutter, pulsation, vibratility

ارتعاشات (اسم)
pulsation

جهندش (اسم)
pulsation

تخصصی

[مهندسی گاز] نوسان، ارتعاشات
[آب و خاک] ضربه-نوسان

انگلیسی به انگلیسی

• act of throbbing; beat, throb; vibration, tremor; heart beat

پیشنهاد کاربران

pulsation ( پزشکی )
واژه مصوب: ضربان نبض
تعریف: ضربان آهنگینی مانند ضربان قلب

بپرس