punctuality

/ˌpəŋkt͡ʃuːˈæləti//ˌpʌŋkt͡ʃʊˈælɪti/

معنی: دقت، وقت شناسی، دقت بسیار، توجه به جزئیات
معانی دیگر: دقت بسیار، توجه به جزئیات، وقت شناسی

جمله های نمونه

1. the advantages of punctuality
فواید وقت شناسی

2. the importance of punctuality should be drilled into their heads
باید اهمیت سر وقت بودن را در ضمیر آنها جایگزین کرد.

3. he accentuated the need for punctuality
او نیاز به وقت شناسی را مورد تاکید قرار داد.

4. she is not particular about punctuality
او در مورد وقت شناسی سختگیر نیست.

5. the teacher stressed the importance of punctuality
معلم روی اهمیت وقت شناسی تاکید کرد.

6. Punctuality is the soul of business.
[ترجمه گوگل]وقت شناسی روح تجارت است
[ترجمه ترگمان]Punctuality روح تجارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Punctuality is the politeness of kings.
[ترجمه گوگل]وقت شناسی ادب پادشاهان است
[ترجمه ترگمان]Punctuality ادب پادشاهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She had a reputation for punctuality.
[ترجمه گوگل]او به وقت شناسی شهرت داشت
[ترجمه ترگمان] اون برای وقت شناسی شهرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do they bother about punctuality in your job?
[ترجمه گوگل]آیا آنها در مورد وقت شناسی در کار شما زحمت می کشند؟
[ترجمه ترگمان]اصلا به وقت شناسی اهمیت ندادن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Punctuality has never been his strong point.
[ترجمه گوگل]وقت شناسی هرگز نقطه قوت او نبوده است
[ترجمه ترگمان]Punctuality هیچ گاه نقطه قوت او نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Punctuality is essential in the business world.
[ترجمه Misoo] وقت شناسی در دنیای تجارت ضروری است.
|
[ترجمه گوگل]وقت شناسی در دنیای تجارت ضروری است
[ترجمه ترگمان]Punctuality در دنیای کسب وکار ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He insists on regular attendance and punctuality.
[ترجمه گوگل]او بر حضور منظم و وقت شناسی اصرار دارد
[ترجمه ترگمان]اون اصرار داره که همیشه مراقب و وقت شناسی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She lays great stress on punctuality.
[ترجمه گوگل]او روی وقت شناسی تاکید زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]او در وقت شناسی اهمیت زیادی قائل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Two o'clock on the dot! How's that for punctuality!
[ترجمه گوگل]ساعت دو روی نقطه! برای وقت شناسی چطور!
[ترجمه ترگمان]ساعت دو است! این چه چیزی است برای وقت شناسی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دقت (اسم)
resolution, accuracy, precision, attention, punctuality, exactitude, severity, delicacy, nicety, certitude, definitude, double precision, finesse

وقت شناسی (اسم)
punctuality, horology

دقت بسیار (اسم)
punctuality

توجه به جزئیات (اسم)
punctuality

انگلیسی به انگلیسی

• fastidiousness, exactingness, strictness; promptness, quality of being on time

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : punctuality
✅️ صفت ( adjective ) : punctual
✅️ قید ( adverb ) : punctually
وقت شناسی ( اسم )
The habit of being on time

بپرس