معنی: توله سگ، جوانک خود نما ونادانمعانی دیگر: سگ توله، (گرگ و روباه و غیره) توله، بچه، (نهنگ و seal و غیره) بچه
بررسی کلمه
اسم ( noun )حالات: puppies مشتقات: puppyish (adj.), puppyhood (n.)
• (1)تعریف: a dog that is not fully grown, usu. less than one year old.
• (2)تعریف: the young of certain other animals, such as the seal or fox.
جمله های نمونه
1. a puppy on a leash
توله سگی دارای قلاده
2. the puppy was frisking its tail and licking my hand
توله سگ دم خود را تکان می داد و دست مرا می لیسید.
3. the puppy was yapping
توله سگ واق واق می کرد.
4. a frolicsome puppy
توله سگ بازیگوش
5. The new puppy strayed from room to room.
[ترجمه گوگل]توله سگ جدید از اتاقی به اتاق دیگر سرگردان شد [ترجمه ترگمان]توله سگ جدید از اتاق به اتاق دیگر می رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The puppy was fawning on its master.
[ترجمه گوگل]توله سگ داشت روی اربابش حنایی می کرد [ترجمه ترگمان]توله سگ از صاحبش تملق می گفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Their lively puppy frisks all over the house.
[ترجمه گوگل]توله سگ پر جنب و جوش آن ها در تمام خانه جست و خیز می کند [ترجمه ترگمان]توله سگ lively در سراسر خانه پرسه می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It wasn't easy to lose puppy fat when Mum fed her on stodgy home cooking.
[ترجمه گوگل]از دست دادن چربی توله سگ کار آسانی نبود وقتی مادر به او غذای آشپزی در خانه داد [ترجمه ترگمان]وقتی مامان در آشپزی stodgy به او غذا می داد آسان نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Some people will buy a puppy on impulse without any idea of what is involved.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد بدون هیچ تصوری از آنچه درگیر است، یک توله سگ می خرند [ترجمه ترگمان]برخی افراد یک توله سگ را بدون هیچ ایده ای از اینکه چه چیزی در آن دخیل است، خریداری می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You insolent young puppy!
[ترجمه گوگل]ای توله سگ جوان گستاخ! [ترجمه ترگمان]ای توله سگ گستاخ! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The puppy left a trail of destruction behind it.
[ترجمه گوگل]توله سگ ردی از تخریب را پشت سر خود به جا گذاشت [ترجمه ترگمان]توله سگ ردی از ویرانی از پشت آن بیرون گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Carol had shed her puppy fat and was now very elegant.
[ترجمه گوگل]کارول چربی توله سگ خود را از دست داده بود و اکنون بسیار ظریف بود [ترجمه ترگمان]کارول puppy را از خود دور کرده بود و حالا بسیار خوش پوش بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. What a cute puppy! Is it a he or a she?
[ترجمه N.h] چه توله سگ نازی! اون پسره یا دختر؟
|
[ترجمه گوگل]چه توله سگ نازی! آیا او است یا او؟ [ترجمه ترگمان]! عجب توله سگ نازی اون زنه یا دختره؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The puppy frisked its tail.
[ترجمه گوگل]توله سگ دمش را تکان داد [ترجمه ترگمان]توله سگ دمش را معاینه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He's a little overweight but it's just puppy fat.
[ترجمه گوگل]او کمی اضافه وزن دارد اما فقط چاق توله سگ است [ترجمه ترگمان]اون کمی اضافه وزن داره، اما فقط یه توله سگ چاقه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. You can tell which puppy is which from the marks on their fur.
[ترجمه گوگل]از روی خال های روی خز می توانید بفهمید کدام توله سگ کدام است [ترجمه ترگمان]می توانید بگویید کدام توله سگی است که روی موی آن ها اثر می گذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
توله سگ (اسم)
whelp, pup, puppy
جوانک خود نما و نادان (اسم)
puppy
انگلیسی به انگلیسی
• young dog or canine; young animal; arrogant person; stupid person a puppy is a young dog.
پیشنهاد کاربران
اقای farhood عزیز اشتباه ترجمه کردید This puppy was the pick of the litter این توله سگ رو میون کلی توله سگ ا انتخاب شده بود Litter درسته معنی اشغال میده ولی اینجا چون the اومده پشتش معنی توله های هم شکل و ی اندازه ، بستر حیوانات
آقای
puppy ( n ) ( pʌpi ) ( also pup ) =a young dog
پاپی از نژاد توله سگ پاکوتاه است
توله ی سگ
سَگچِه.
توله سگ
This puppy was the pick of the litter این توله سگ کوچولو بهترین چیزی بود که میشد از تو اون آشغالدونی انتخاب کرد و برداشت