purveyor

/pərˈveɪər//pəˈveɪə/

معنی: اذوقه رسان
معانی دیگر: اذوقه رسان

جمله های نمونه

1. There was no news from the purveyor of health foods and other products to explain the rise.
[ترجمه گوگل]هیچ خبری از تامین کننده مواد غذایی سالم و سایر محصولات برای توضیح این افزایش وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ خبری از قیمت مواد غذایی و محصولات دیگر برای توضیح افزایش وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lord Jeffrey Archer, 5A major purveyor of Tory gossip and still looking for a job.
[ترجمه گوگل]لرد جفری آرچر، 5 تامین کننده اصلی شایعات محافظه کار و هنوز به دنبال کار است
[ترجمه ترگمان]لرد جفری آرچر، ۵ عضو اصلی شایعات مربوط به حزب محافظه کار، و همچنان به دنبال شغلی می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She became taxi driver, purveyor of fine wines, lender of lurex and drag-hag extraordinaire.
[ترجمه گوگل]او راننده تاکسی، تامین کننده شراب های خوب، وام دهنده لورکس و درگ هاگ فوق العاده شد
[ترجمه ترگمان]او یک راننده تاکسی شد، یک فروشنده شراب عالی، وام دهنده کلوپ lurex و بیمه عمر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Petrossian Inc. is the world's largest purveyor of caviar.
[ترجمه گوگل]شرکت پتروسیان بزرگترین تامین کننده خاویار در جهان است
[ترجمه ترگمان]شرکت petrossian بزرگ ترین محموله خاویار جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A purveyor of tea, India's pick-me-up, declared: "If you continue sleeping, so will our politicians.
[ترجمه گوگل]یک تامین کننده چای، فروشنده هندی، اعلام کرد: «اگر شما به خواب ادامه دهید، سیاستمداران ما نیز همینطور خواهند بود
[ترجمه ترگمان]یک خوراک چای، pick هند، اعلام کرد: \" اگر شما به خواب خود ادامه دهید، سیاستمداران ما نیز به خواب خواهند رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mozart was, all, not a mere purveyor of music but the supreme dramatic geniuses all time.
[ترجمه گوگل]موتزارت، نه تنها عرضه‌کننده موسیقی، بلکه بهترین نوابغ نمایشی در تمام دوران بود
[ترجمه ترگمان]موتسارت در تمام مدت جز یک استثنا موسیقی نبود، بلکه فقط برای نوابغ بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Silence, purveyor of gossip, do not spread that report.
[ترجمه گوگل]سکوت ای عرضه کننده شایعات، آن گزارش را پخش نکن
[ترجمه ترگمان]خاموشی، مرد شایعه پراکنی، این گزارش را پخش نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Since buffalo is not carried by most supermarket meat departments, it normally requires special ordering at a game purveyor.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که گاومیش توسط اکثر بخش‌های گوشت سوپرمارکت حمل نمی‌شود، معمولاً نیاز به سفارش ویژه در یک فروشنده بازی دارد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بوفالو توسط اکثر بخش های گوشت سوپر مارکت حمل نمی شود، معمولا نیاز به سفارش ویژه ای در یک فروشنده بازی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His predecessors include the snake - oil man and the door-to-door purveyor of anything from brushes to Britannicas.
[ترجمه گوگل]پیشینیان او عبارتند از مار - مرد نفتی و تامین کننده خانه به خانه هر چیزی از برس گرفته تا بریتانیکا
[ترجمه ترگمان]پیشینیان او شامل مرد روغن مار و فروشنده در خانه برای هر چیزی از brushes تا Britannicas است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For its part, the Shanghai - listed aka Swellfun is also a purveyor of high - end spirits.
[ترجمه گوگل]به نوبه خود، شانگهای - فهرست شده با نام مستعار Swellfun نیز تامین کننده ارواح سطح بالا است
[ترجمه ترگمان]به نوبه خود، نام aka معروف به Swellfun نیز یک استثنا برای روحیه بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You mentioned in your story he is seen by some as "authentic" and others as a purveyor of political theatrics.
[ترجمه گوگل]شما در داستان خود اشاره کردید که برخی او را "معتبر" و برخی دیگر تامین کننده تئاترهای سیاسی می دانند
[ترجمه ترگمان]شما در داستان تان اشاره کردید که او به عنوان یک فروشنده برای نمایش سیاسی به عنوان \"معتبر\" و دیگران دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. (Its boss, Jorgen Buhl Rasmussen, previously worked for Duracell, a battery-maker, and Gillette, a purveyor of razors. ) ABI has similar plans for a global marketing push for Stella Artois and Becks.
[ترجمه گوگل](رئیس آن، یورگن بوهل راسموسن، قبلاً برای Duracell، سازنده باتری، و Gillette، یک تامین کننده تیغ کار می کرد ) ABI برنامه های مشابهی برای بازاریابی جهانی برای Stella Artois و Becks دارد
[ترجمه ترگمان](رئیس آن، Jorgen buhl راسموسن، قبلا برای Duracell، a، و Gillette، یک فروشنده تیغ ها کار می کرد)طرح های مشابهی برای تبلیغ جهانی بازاریابی برای استلا آرتوا و Becks دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. 'starbucks' mission statent is 'establish starbucks as the prier purveyor of the finest coffee in the world whellole maintaining our uncompromising principles whellole we grow.
[ترجمه گوگل]ماموریت "استارباکس" این است که "استارباکس را به عنوان تامین کننده اولیه بهترین قهوه در جهان ایجاد کنید، در حالی که تا زمانی که رشد می کنیم، اصول سازش ناپذیر خود را حفظ کنید "
[ترجمه ترگمان]ماموریت starbucks این است که starbucks را به عنوان یکی از بهترین غذاها در جهان برای حفظ اصول uncompromising که رشد می کنیم حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Teaching purpose : To comprehensively understand the role function and consciousness composition of a news purveyor.
[ترجمه گوگل]هدف آموزش: درک جامع عملکرد نقش و ترکیب آگاهی یک تامین کننده خبر
[ترجمه ترگمان]هدف آموزش: برای درک جامع تابع نقش و ترکیب آگاهی یک فروشنده خبری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اذوقه رسان (اسم)
caterer, purveyor, sutler

انگلیسی به انگلیسی

• provider, supplier, one who furnishes with basic necessities
a purveyor of information is someone who tells people the information; a formal word.
a purveyor of goods or services is a person or company that provides them; a formal word.

پیشنهاد کاربران

ایده پرداز
زمینه چین
"مبلغ" هم معنا میده
مبلغ هرنوعی ایده، نگرش و. . .
منبع تغذیه
منبع، تدارکاتچی، آذوقه رسان
دلال
a purveyor of large luxury vehicles
تامین کننده، تدارک دهنده
a person who purveys, provides, or supplies
تدارک بیننده، مهیاکننده، تامین کننده، فراهم آورنده
سفیر، آذوقه رسان
حامی

بپرس