push away

پیشنهاد کاربران

پس زدن
دفع کردن
( وقتی یک دروازه بان توپی رو دفع میکنه گزارشگر میگه push away )
فراموش کردن
عقب نشینی
کنار گزاشتن
در روابط اجتماعی:
قطع رابطه کردن
کنار گذاشتن
سر نزدن
you want to reconnect with a friend you had pushed away in the past
پس زدن
رد کردن
کنار زدن، دور کردن، هل دادن

بپرس