putamen


(گیاه شناسی - پوست سخت و چوبین هسته ی هلو و آلو و غیره) سخت درون بر، هسته

جمله های نمونه

1. Putamen, thalamus and cerebellum were found to involve in the cognitive process of Chinese characters.
[ترجمه گوگل]پوتامن، تالاموس و مخچه در فرآیند شناختی حروف چینی نقش دارند
[ترجمه ترگمان]یافت شده که تالاموس، تالاموس و مخچه دخیل در فرآیند شناختی شخصیت های چینی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The neuronal synthase was mainly distributed at caudate putamen and the marginal division.
[ترجمه گوگل]سنتاز عصبی به طور عمده در پوتامن دمی و بخش حاشیه ای توزیع شد
[ترجمه ترگمان]لایه نورونی به طور عمده در caudate putamen و بخش حاشیه ای توزیع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The lacunar infarct in the putamen area, a part of the striatum, on the CT brain scan indicates a possible role of organic cause in the onset of the acute psychosis.
[ترجمه گوگل]انفارکتوس لکونار در ناحیه پوتامن، بخشی از جسم مخطط، در سی تی اسکن مغز نشان دهنده نقش احتمالی علت ارگانیک در شروع روان پریشی حاد است
[ترجمه ترگمان]The infarct در ناحیه putamen، بخشی از the، در سی تی اسکن، نشان دهنده نقش احتمالی عوامل آلی در ظهور جنون حاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pith nucleus and model excise outside classics putamen " a way of escape " operation method is same, but pulling putamen to a side when, nerval of easy instead aggravating former horsetail is injured.
[ترجمه گوگل]هسته مغز و مدل خارج کردن خارج از کلاسیک پوتامن "راهی برای فرار" روش عمل یکسان است، اما کشیدن پوتامن به یک طرف زمانی که، عصبی از آسان به جای تشدید کننده دم اسب سابق آسیب دیده است
[ترجمه ترگمان]هسته pith و مدل excise خارج از آثار کلاسیک \"شیوه فرار\" نیز مشابه است، اما وقتی به جای آن، putamen را به یک سمت می کشاند، به جای آن که به سادگی تشدید شود، آزار دهنده سابق مجروح می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Across the board, areas in the medial frontal gyrus, right putamen, premotor cortex and medial insula activated.
[ترجمه گوگل]در سراسر صفحه، نواحی در شکنج فرونتال داخلی، پوتامن راست، قشر پیش حرکتی و اینسولای داخلی فعال شدند
[ترجمه ترگمان]در داخل تخته، قسمت های جلویی مغز میانی، putamen راست، پوسته premotor و insula میانی فعال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Parkinson's disease (PD) is characterized by striatal dopamine depletion, especially in the posterior putamen.
[ترجمه گوگل]بیماری پارکینسون (PD) با کاهش دوپامین مخطط به ویژه در پوتامن خلفی مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]بیماری پارکینسون (PD)با کاهش قابل توجه دوپامین مشخص می شود، به خصوص در the خلفی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion Glutamate and GABA in the substantia nigra may affect iron metabolism through DMT1-IRE and HP in the caudate putamen nucleus.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری گلوتامات و گابا در ماده سیاه ممکن است بر متابولیسم آهن از طریق DMT1-IRE و HP در هسته پوتامن دمی تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The present study was to investigate whether globus pallidus (GP) is involved in caudate putamen nucleus (CPu) excitation induced analgesia and acupuncture analgesia.
[ترجمه گوگل]مطالعه حاضر به منظور بررسی این موضوع بود که آیا گلوبوس پالیدوس (GP) در بی‌دردی ناشی از تحریک هسته پوتامن دمی (CPu) و بی‌دردی ناشی از طب سوزنی نقش دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Normal aging - Vessel walls in globus pallidus and, sometimes, putamen are involved first.
[ترجمه گوگل]پیری طبیعی - دیواره عروق در گلوبوس پالیدوس و گاهی اوقات پوتامن ابتدا درگیر می شود
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The result provided morphological foundation for ANP production and secretion in caudate nucleus and putamen.
[ترجمه گوگل]نتیجه پایه مورفولوژیکی برای تولید و ترشح ANP در هسته دمی و پوتامن فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pawn ministry when two side fracture, may hurt the vein in reaching meningeal median or meninx, cause the haematoma outside acute or chronic putamen .
[ترجمه گوگل]هنگامی که دو طرف شکستگی می کنند، ممکن است به ورید در رسیدن به مدیان مننژ یا مننکس آسیب برساند، باعث ایجاد هماتوم در خارج از پوتامن حاد یا مزمن شود
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An electroencephalogram (EEG) was inconclusive of any seizure activity and a computed tomography (CT) scan of his brain revealed a lacunar infarct of the putamen region in the left basal ganglia.
[ترجمه گوگل]الکتروانسفالوگرام (EEG) هیچ گونه فعالیت تشنجی را قطعی نکرد و توموگرافی کامپیوتری (CT) اسکن مغز او انفارکتوس لکونار ناحیه پوتامن را در عقده های قاعده ای چپ نشان داد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Compared to women, men showed accelerated age - related gray matter ( GM ) loss in the posterior putamen.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با زنان، مردان تسریع از دست دادن ماده خاکستری مرتبط با سن (GM) را در پوتامن خلفی نشان دادند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Across the board, areas in medial frontal gyrus, right putamen, premotor cortex and medial insula activated.
[ترجمه گوگل]در سراسر صفحه، نواحی در شکنج فرونتال داخلی، پوتامن راست، قشر پیش حرکتی و اینسولای داخلی فعال شدند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pit, large seed at the center of some fruits; nutshell

پیشنهاد کاربران

پوتامن یا ( Putamen ) یکی از عقده های قاعده ای مغز است . هسته های قاعده ای از پنج هسته زیرقشری مغز تشکیل شده اند. مهمترین عملکرد پوتامن برای راه اندازی حرکات در بخش های مختلف است. هسته پوتامن نقش مهمی
...
[مشاهده متن کامل]
در ادراک تحقیر و نفرت دارد و ممکن است بخشی از دستگاه حرکتی باشد که برای دست زدن به عمل به راه می افتد. پوسته آن نیز می تواند در آماده کردن مغز برای اعمال پرخاشگرانه در یک زمینه عاشقانه و نیز در مواردی که یک رقیب، عشق فرد را به خطر می اندازد، دخیل باشد.

بپرس