putative

/ˈpjuːtətɪv//ˈpjuːtətɪv/

معنی: قلمداد شده
معانی دیگر: فرضی، عرفی، شهرت یافته، درافواه، مشهور، مفرو­، مورد قبول عامه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: putatively (adv.)
• : تعریف: widely thought to be such; reputed; supposed.

- This putative cure for the disease was found to be ineffective after later study.
[ترجمه گل] در مطالعات بعدی مشخص شد این درمان فرضی برای بیماری موثر نبوده است.
|
[ترجمه گوگل] این درمان احتمالی برای این بیماری پس از مطالعه بعدی بی اثر بود
[ترجمه ترگمان] این درمان فرضی برای این بیماری پس از مطالعات بعدی بی اثر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the putative ancestor of the romans
نیای فرضی رومیان

2. The putative leader of the terrorist organization was arrested by police in Birmingham yesterday.
[ترجمه گوگل]رهبر احتمالی این سازمان تروریستی روز گذشته توسط پلیس در بیرمنگام دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]رئیس فرضی سازمان تروریستی دیروز توسط پلیس بیرمنگام دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What if Everett's putative murderer had been the intended victim of sabotage rather than its practitioner?
[ترجمه گوگل]چه می شد اگر قاتل فرضی اورت قربانی خرابکاری می شد تا تمرین کننده آن؟
[ترجمه ترگمان]اگر دکتر اورت قاتل قربانی خرابکاری به جای پزشک بود، چه می شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. George W. . Bush, the putative Republican presidential nominee, but also by Rep.
[ترجمه گوگل]جورج دبلیو بوش، نامزد احتمالی جمهوری‌خواه ریاست‌جمهوری، اما همچنین توسط نماینده
[ترجمه ترگمان]جورج دبلیو بوش، نامزد احتمالی ریاست جمهوری جمهوری خواه و همچنین نماینده مجلس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Up to a point, Netanyahu and his putative coalition government will be bound by deals signed by their predecessors.
[ترجمه گوگل]تا یک نقطه، نتانیاهو و دولت ائتلافی احتمالی او متعهد به قراردادهایی خواهند بود که توسط اسلاف خود امضا شده اند
[ترجمه ترگمان]نتانیاهو و دولت ائتلافی احتمالی او تا یک لحظه با قراردادهای امضا شده توسط پیشینیان خود محدود خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hess is the ballet's putative lead dancer.
[ترجمه گوگل]هس رقصنده اصلی باله است
[ترجمه ترگمان]هس رقصنده مشهور باله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Two open arrowheads delimit the putative binding region with the dystrophin-associated glycoproteins.
[ترجمه گوگل]دو نوک پیکان باز، ناحیه اتصال احتمالی را با گلیکوپروتئین‌های مرتبط با دیستروفین مشخص می‌کنند
[ترجمه ترگمان]دو تیر با نوک باز، منطقه اتصال فرضی را با the مرتبط با dystrophin محدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Predictably, this putative development has aroused considerable opposition within public sector higher education.
[ترجمه گوگل]به طور قابل پیش بینی، این توسعه فرضی مخالفت قابل توجهی را در آموزش عالی بخش دولتی برانگیخته است
[ترجمه ترگمان]همانگونه که قابل پیش بینی بود، این توسعه فرضی اپوزیسیون قابل توجهی را در بخش عمومی آموزش عالی برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. the putative father of this child.
[ترجمه گوگل]پدر فرضی این کودک
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگ این بچه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Putative oncogenes, tumour suppressor genes and proto - oncogenes implicated in cancer are also included.
[ترجمه گوگل]انکوژن‌های احتمالی، ژن‌های سرکوب‌کننده تومور و پروتوآنکوژن‌های دخیل در سرطان نیز شامل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]putative oncogenes، تومور و genes و proto که در سرطان نقش دارند نیز در این بیماری گنجانده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are a few other putative subspecies of Caiman crocodilus worth mentioning.
[ترجمه گوگل]چند زیرگونه احتمالی دیگر از تمساح کایمان وجود دارد که قابل ذکر است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This protein has been extensively used to enrich putative cancer propagating stem-like cell populations in epithelial tumors and, especially, glioblastomas.
[ترجمه گوگل]این پروتئین به‌طور گسترده برای غنی‌سازی جمعیت‌های سلول‌های بنیادی شبیه به سرطان در تومورهای اپیتلیال و به‌ویژه گلیوبلاستوما استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Besides their putative electric dipole moment electrons have a real and measurable magnetic dipole moment.
[ترجمه گوگل]علاوه بر ممان دوقطبی الکتریکی فرضی، الکترون‌ها یک گشتاور دوقطبی مغناطیسی واقعی و قابل اندازه‌گیری دارند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر گشتاور دو قطبی الکتریکی فرضی آن ها، گشتاور دو قطبی مغناطیسی واقعی و قابل اندازه گیری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قلمداد شده (صفت)
putative

تخصصی

[حقوق] مشهور، مفروض، بر حسب شیوع، مورد قبول عامه

انگلیسی به انگلیسی

• commonly believed, generally accepted; presumed, supposed, assumed
if you describe someone or something as putative, you mean that they are thought to be, but are not definitely the particular thing mentioned; a formal word.

پیشنهاد کاربران

واقعی پنداشته یا انگاشته شده
راستین پنداشته
واقعی تصور شده
تلقی به قبول شده
فرضی
مذکور
بیماری عفونی
مشهور، مفروض
شناخته شده، قانونی

قابل توجه، برجسته، ویژه

بپرس