putrescent

/pjuːˈtresnt//pjuːˈtresnt/

معنی: گندیده، فساد پذیر
معانی دیگر: وابسته به گندیدن، گندشی، putrescible گندیده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: rotting; decomposing; putrefying.
مشابه: bad, corrupt, foul

(2) تعریف: of or concerning the process of rotting or decomposing.

جمله های نمونه

1. Results The cadavers didn't appear putrescent, mouldy or inflated.
[ترجمه گوگل]نتایج: اجساد پوسیده، کپک زده یا متورم به نظر نمی رسیدند
[ترجمه ترگمان]نتایج اجساد به صورت putrescent، کپک زده و یا متورم به نظر نمی رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Medicine, surgery and intervention operation cant substitute the putrescent tissue and prevent ventricular remodeling, Although they can improve the cardiac function.
[ترجمه گوگل]دارو، جراحی و مداخله نمی توانند جایگزین بافت پوسیده شوند و از بازسازی بطن جلوگیری کنند، اگرچه می توانند عملکرد قلب را بهبود بخشند
[ترجمه ترگمان]عمل جراحی، جراحی و مداخله نمی تواند بافت putrescent را جایگزین کند و از تغییر الگو جلوگیری کند، اگر چه آن ها می توانند عملکرد قلب را بهبود بخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The clothing is applicable to personnel and transporting porters for the tidying treatment of putrescent corpse on the disaster site.
[ترجمه گوگل]این لباس برای پرسنل و حمل و نقل برای درمان جسد پوسیده در محل فاجعه قابل استفاده است
[ترجمه ترگمان]این لباس برای پرسنل و حمل و نقل افراد مسئول تمیز کردن جسد putrescent در محل حادثه قابل استفاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is accused of all unspeakable things and curiously enough, the woman has managed to get the bulk of the colliers' wives behind her, gruesome fish, and the village is putrescent with talk.
[ترجمه گوگل]او به همه چیزهای ناگفته متهم است و به طور عجیبی، زن موفق شده است که بسیاری از همسران کولیرها را پشت سر خود داشته باشد، ماهی های وحشتناک، و دهکده از صحبت ها فاسد شده است
[ترجمه ترگمان]او متهم به همه چیزهای ناگفتنی و عجیب است که آن زن توانسته بود جثه همسر colliers را پشت سرش بگیرد، ماهی مخوف، و ده هم با حرف زدن مشغول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The beneficial microorganism's mission is to repair the environment to its natural healthy condition, Let the harmful Contaminant putrescent microbe have no place to hiding.
[ترجمه گوگل]ماموریت میکروارگانیسم مفید این است که محیط را به وضعیت سالم طبیعی خود بازگرداند، اجازه دهید میکروب فاسد آلاینده مضر جایی برای پنهان شدن نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]وظیفه microorganism beneficial این است که محیط را برای شرایط طبیعی طبیعی خود تعمیر کند، و the مضر Contaminant place جایی برای پنهان کردن ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is applicable to surveillance, emergency relief, decaying materials and the treatment of putrescent corpse.
[ترجمه گوگل]این برای نظارت، امداد اضطراری، مواد پوسیده و درمان جسد پوسیده قابل استفاده است
[ترجمه ترگمان]این کار برای نظارت، کمک های اضطراری، مواد فاسد و درمان جسد putrescent قابل اجرا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گندیده (صفت)
addle, septic, fetid, putrescent, putrescible

فساد پذیر (صفت)
putrescent, putrescible, corruptible, putrefying, spoilable

انگلیسی به انگلیسی

• rotting, decomposing; stinky as a result of decomposition, smelly due to decay
something that is putrescent is beginning to rot and produce a disgusting smell; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس