putty

/ˈpəti//ˈpʌti/

معنی: بتونه، زاموسقه، سرنج، ادم ساده و زود باور، بتونه کردن، زاموسقه زدن، بتونه کاری کردن
معانی دیگر: (برای درزگیری و چسباندن شیشه به پنجره و غیره) زاماسکه، آستر (رنگ)، رجوع شود به: power putty، (گچکاری) روکار، روکش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: putties
• : تعریف: any of several semisolid, pliable substances used for sealing joints, securing window panes, filling small holes, and the like.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: putties, puttying, puttied
• : تعریف: to seal, secure, fill, or cover with putty.

جمله های نمونه

1. to wad putty into a crack
زاموسقه (زاماسکه) در درزی چپاندن

2. The hole has been stopped up with putty.
[ترجمه گوگل]سوراخ با بتونه مسدود شده است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As soon as she starts crying, I'm putty in her hands.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه شروع به گریه می کند، من در دستانش بتونه هستم
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه شروع به گریه کرد، من در دست او هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She'll persuade him. He's like putty in her hands.
[ترجمه گوگل]او را متقاعد خواهد کرد او مثل بتونه در دستان اوست
[ترجمه ترگمان]او را متقاعد خواهد کرد مثل موم در دستانش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The putty gives a good seal round the window.
[ترجمه گوگل]بتونه مهر و موم خوبی به دور پنجره می دهد
[ترجمه ترگمان]بتونه یک آب بندی خوب در اطراف پنجره ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her face was rather blunt, the features unfinished putty dabs, and now it was swollen with crying.
[ترجمه گوگل]صورتش نسبتاً صاف بود، بتونه هایش ناتمام بود و حالا از گریه متورم شده بود
[ترجمه ترگمان]صورتش نسبتا کند بود، با آن features که هنوز ناتمام مانده بود، و حالا با گریه و زاری باد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Use solvent and a putty knife or large screwdriver.
[ترجمه گوگل]از حلال و چاقوی بتونه یا پیچ گوشتی بزرگ استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از حلال و یک پیچ گوشتی یا پیچ گوشتی بزرگ استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The joint is made with putty or mastic and a gutter bolt holds the two lengths together.
[ترجمه گوگل]اتصال با بتونه یا ماستیک ساخته می شود و یک پیچ ناودانی این دو طول را در کنار هم نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]مفصل با بتونه یا mastic ساخته می شود و یک bolt فاضلاب دو طول را با هم نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was putty in her hands from the beginning.
[ترجمه گوگل]او از ابتدا در دستان او بتونه بود
[ترجمه ترگمان]اون از اول در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No doubt she was as putty in his desirable hands.
[ترجمه گوگل]بدون شک او مانند بتونه در دستان مطلوب او بود
[ترجمه ترگمان]بی شک مثل موم در دست مطلوب او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Buy a putty pencil, like a red grease marking pencil.
[ترجمه گوگل]یک مداد بتونه بخرید، مانند یک مداد مارک گریس قرمز
[ترجمه ترگمان]یه مداد putty بخر مثل یه مداد رنگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Apply enough pressure to force surplus putty out of the rebate 8 Lightly smooth with your fingers or with an old paintbrush.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی فشار وارد کنید تا بتونه اضافی را از تخفیف خارج کنید
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی فشار وارد کنید تا بتونه سبک را از ۸ آهسته به آرامی با انگشتان خود و یا با یک قلم مو لمس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was a woman of such beauty and charm that men were putty in her hands.
[ترجمه گوگل]او زنی با چنان زیبایی و جذابیتی بود که مردان در دستانش بتونه بودند
[ترجمه ترگمان]او زنی بود از این زیبایی و زیبایی که مردان در دست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He looked very ill and his face was the colour of putty .
[ترجمه گوگل]خیلی مریض به نظر می رسید و صورتش به رنگ بتونه بود
[ترجمه ترگمان]بسیار بیمار به نظر می رسید و صورتش از رنگ موم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بتونه (اسم)
primer, putty, filler, gesso

زاموسقه (اسم)
putty, gesso

سرنج (اسم)
putty, minium, red lead

ادم ساده و زود باور (اسم)
putty

بتونه کردن (فعل)
putty

زاموسقه زدن (فعل)
putty

بتونه کاری کردن (فعل)
prime, seal, caulk, calk, putty

تخصصی

[شیمی] بطانه، بتونه، پوشش خمیری، سرنج کردن
[عمران و معماری] بتونه - خمیر

انگلیسی به انگلیسی

• any of several varieties of soft material used as a sealant
caulk, seal with soft material, cover cracks or holes with putty
putty is a kind of stiff paste, often used to fix glass panes into frames and to fill cracks or holes.

پیشنهاد کاربران

بپرس