quieter

/ˈkwaɪətər//ˈkwaɪətə/

معنی: ارام کننده
معانی دیگر: ارامتر

جمله های نمونه

1. Business is usually quieter at this time of year.
[ترجمه گوگل]کسب و کار معمولا در این زمان از سال آرام تر است
[ترجمه ترگمان]کسب وکار معمولا در این زمان از سال ساکت تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The roads here are much quieter here than in London.
[ترجمه گوگل]جاده‌های اینجا بسیار آرام‌تر از لندن هستند
[ترجمه ترگمان]جاده های اینجا بسیار ساکت تر از لندن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Politicians must sometimes long for a quieter life.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران گاهی اوقات باید آرزوی یک زندگی آرام تر را داشته باشند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران گاهی اوقات برای زندگی آرام تر وقت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The new model is quieter, needs less servicing and is more fuel efficient.
[ترجمه گوگل]مدل جدید ساکت تر است، نیاز به سرویس کمتری دارد و مصرف سوخت بیشتری دارد
[ترجمه ترگمان]مدل جدید آرام تر است، نیاز به سرویس کمتری دارد و کارآمدتر سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The airlines have invested enormous sums in new, quieter aircraft.
[ترجمه گوگل]خطوط هوایی مبالغ هنگفتی را روی هواپیماهای جدید و بی صدا سرمایه گذاری کرده اند
[ترجمه ترگمان]خطوط هوایی مبالغ هنگفتی را در هواپیماهای جدید و آرام تر سرمایه گذاری کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Blake had grown much quieter - another sign of his advancing years.
[ترجمه گوگل]بلیک بسیار ساکت تر شده بود - نشانه دیگری از پیشرفت سال های او
[ترجمه ترگمان]بلیک نشان دیگری از سال ها پیش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Life's so much quieter away from the city.
[ترجمه گوگل]زندگی دور از شهر بسیار آرام تر است
[ترجمه ترگمان]زندگی خیلی آرام تر از شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But by the 1960s it was a quieter place and the residents were fighting to keep it alive.
[ترجمه گوگل]اما در دهه 1960 این مکان ساکت‌تر بود و ساکنان برای زنده نگه داشتن آن می‌جنگیدند
[ترجمه ترگمان]اما در دهه ۱۹۶۰، مکان آرام تر بود و ساکنان برای زنده نگه داشتن آن می جنگیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wind was quieter there but the dried-out cold it left behind kept pedestrians fast-moving, stiff inside their coats.
[ترجمه گوگل]باد در آنجا آرام‌تر بود، اما سرمای خشکی که بر جای می‌گذاشت، عابران پیاده را به سرعت حرکت می‌کرد و داخل کت‌هایشان سفت بود
[ترجمه ترگمان]باد در آنجا آرام تر شده بود، اما سرمای خشک و خشک در پس left بود - حرکت سریع pedestrians، شق ورق، شق ورق، درون coats
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She sat for a while, becoming quieter, breathing deeply, ceasing to tremble.
[ترجمه گوگل]مدتی نشست، ساکت تر شد، نفس عمیقی کشید و دیگر لرزید
[ترجمه ترگمان]مدتی نشست، آرام شد، نفس عمیقی کشید و شروع به لرزیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Then a quieter, more romantic one.
[ترجمه گوگل]سپس یک آرام تر و رمانتیک تر
[ترجمه ترگمان]سپس آرام تر و more شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Margarett seemed to her more removed than usual, quieter, but at the same time more attentive to her family.
[ترجمه گوگل]مارگارت به نظر او بیش از حد معمول دورتر، ساکت تر، اما در عین حال بیشتر حواسش به خانواده اش بود
[ترجمه ترگمان]به نظرش رسید که بیش از همیشه آرام تر و آرام تر از معمول است، اما در عین حال به خانواده او توجه بیشتری نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the quieter moments Scrabble might be the order of the day.
[ترجمه گوگل]در لحظات آرام تر، دستمالی ممکن است دستور روز باشد
[ترجمه ترگمان]در لحظات آرام تر، Scrabble ممکن است نظم و ترتیب روز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The boy was quieter than his sister, and gave tongue-tied answers.
[ترجمه گوگل]پسر از خواهرش ساکت تر بود و جواب های بی زبانی می داد
[ترجمه ترگمان]پسر ساکت تر از خواهرش بود و پاسخ های مربوط به زبان را به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارام کننده (اسم)
anodyne, calmative, quieter

پیشنهاد کاربران

خلوت تر
کساد
با آرامش بیشتر
ساکت تر
بی سر و صداتر
آرامتر

بپرس