quotation

/kwoʊˈteɪʃn̩//kwəʊˈteɪʃn̩/

معنی: اقتباس، ایراد، بیان، نقل قول، عبارت، مظنه
معانی دیگر: بازگویه، واگویه، (بازرگانی) بهای سهم (یا ورقه ی قرضه و غیره)، پرسش بها، صورت قیمت، فهرست قیمت ها، عمل نقل قول کردن، بازگویه سازی، (چاپخانه) کوادرات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of quoting.
مترادف: citation
مشابه: quote

(2) تعریف: a quoted passage from a book or the like.
مترادف: citation, quote
مشابه: excerpt

(3) تعریف: the amount stated as the current price of a security or commodity.
مترادف: quote

(4) تعریف: an estimate of costs given for work to be done.
مترادف: estimate, quote

جمله های نمونه

1. his quotation of prices
دادن مظنه از سوی او

2. a direct quotation
نقل قول مستقیم (بی کم و کاست)

3. to cap a quotation
نقل قول بهتری آوردن (در پاسخ)

4. My quotation is taken from "Hamlet".
[ترجمه گوگل]نقل قول من از «هملت» گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]quotation از \"هملت\" گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You'll find the quotation on page 3
[ترجمه گوگل]نقل قول را در صفحه 3 خواهید یافت
[ترجمه ترگمان]نقل قول را در صفحه ۳ خواهید یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The book began with a quotation from Goethe.
[ترجمه گوگل]کتاب با نقل قولی از گوته آغاز شد
[ترجمه ترگمان]این کتاب با نقل قول از گوته آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The following quotation is taken from a nineteenth century travel diary.
[ترجمه گوگل]نقل قول زیر از خاطرات سفر قرن نوزدهم گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]نقل قول زیر از دفتر خاطرات سفر قرن نوزدهم برداشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What was today's market quotation on wheat?
[ترجمه احصان] مظنه گندم توی بازار امروز چند بود؟
|
[ترجمه گوگل]قیمت امروز گندم در بازار چه بود؟
[ترجمه ترگمان]قیمت بازار امروز چه بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I can't grasp the meaning of this quotation.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم معنای این نقل قول را درک کنم
[ترجمه ترگمان]معنی این نقل قول را درک نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Where does that quotation come from?
[ترجمه گوگل]آن نقل قول از کجا آمده است؟
[ترجمه ترگمان]این نقل قول از کجا آمده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We'll give you a free quotation for replacing your windows.
[ترجمه گوگل]ما به شما یک پیشنهاد رایگان برای تعویض ویندوزتان می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما بهت یک نقل قول مجانی برای تعویض پنجره ها میدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He weighed in with a Latin quotation.
[ترجمه گوگل]او با یک نقل قول لاتین وزن کرد
[ترجمه ترگمان]این جمله را با یک نقل قول لاتین می سنجید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She concluded her speech with a quotation from Shakespeare.
[ترجمه گوگل]او سخنان خود را با نقل قولی از شکسپیر به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]او سخنرانی خود را با نقل قول از شکسپیر به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How can we ever find the quotation if you don't even know what part of the book it comes from? It'll be like looking for a needle in a haystack.
[ترجمه گوگل]چگونه می‌توانیم این نقل قول را پیدا کنیم، اگر شما حتی نمی‌دانید از چه بخشی از کتاب آمده است؟ مثل این است که در انبار کاه به دنبال سوزن بگردید
[ترجمه ترگمان]چطور میتونیم این نقل قول رو پیدا کنیم اگه تو حتی نمیدونی این کتاب از کجا اومده؟ مثل این میمونه که دنبال یه سوزن تو انبار کاه باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At the beginning of the book there's a quotation from Abraham Lincoln.
[ترجمه گوگل]در ابتدای کتاب نقل قولی از آبراهام لینکلن آمده است
[ترجمه ترگمان]در ابتدای این کتاب، یک نقل قول از آبراهام لینکلن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اقتباس (اسم)
adaptation, adoption, derivation, quotation

ایراد (اسم)
induction, quotation, adduction, objection

بیان (اسم)
pronunciation, explanation, exposition, statement, declaration, display, quotation, remark, presentation, interpretation, mouth, presentment, averment, expression, lip, recitation, diction, wording, locution, say-so

نقل قول (اسم)
quotation, passage, relation, citation, paraphrase

عبارت (اسم)
style, quotation, passage, expression, phrase, phraseology, diction, wording, wordage

مظنه (اسم)
quotation

تخصصی

[حسابداری] مظنه، قیمت پیشنهادی
[صنعت] پیشنهاد تجاری، مظنه، پیشنهاد قیمت، قیمت پیشنهادی
[نساجی] نقل قول - بیان - عبارت
[ریاضیات] تخمین، نرخ، مظنه

انگلیسی به انگلیسی

• act of repeating the words of another person; citation, passage taken from another source; reference; commercial offer; statement of price, offer of a price; price that has been stated or offered
a quotation is a passage or phrase from a book, poem, or play.
when someone gives you a quotation, they tell you how much they will charge to do a particular piece of work.

پیشنهاد کاربران

با توجه به تعریف زیر برگرفته از businessdictionary: قولنامه
A formal statement of promise ( usually provided in response to a request for quotation ) by potential supplier to supply goods or services at specified prices and within a specified period. Acceptance of the quotation by the buyer constitutes an agreement binding on both parties.
...
[مشاهده متن کامل]

http://purl. org/cerif/frapo/Quotation

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : quote
اسم ( noun ) : quote / quotation
صفت ( adjective ) : quotable
قید ( adverb ) : _
صورت/فهرست بَها
گفتاورد
( علامت ) نقل قول
Each chapter begins with a quotation
قیمت پیشنهادی
نقل قول
فهرست قیمت ها
مظنه
اعلان
اعلامیه
بیانیه
اطلاعیه
پیش فاکتور

بپرس