quad

/ˈkwɑːd//kwɒd/

معنی: چهار گانه، چهار گوش، چهار قلو، قطعه سربی، سیم چهار لای بهم پیچیده عایق، زندانی کردن، در زندان افکندن
معانی دیگر: مخفف:، چهار گوشه، چهار ضلعی، ربع دایره، (چاپ)، میله ی سربی، فاصله انداز، رجوع شود به: quad، (واحد انرژی برابر با یک کوادریلیون btu) کواد، n : quadrangle درسیم تلگراف سیم چهارلای بهم پیچیده عایق، درمطبعه قطعه سربی، vt : ز، انگلیس زندانی کردن، (noun) (quadrangle) (درسیم تلگراف) سیم چهارلای بهم پیچیده عایق، (درمطبعه) قطعه سربی، چهار قلو، (عامیانه، انگلیس) زندانی کردن، در زندان افکندن (noun) چهار گانه، چهار گوش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large, open, usu. grassy area with buildings on all four sides, esp. on a college campus; quadrangle.

جمله های نمونه

1. Teams competed on Jet skis, go-karts, quad bikes, aqua sausages and an assault course.
[ترجمه گوگل]تیم ها در جت اسکی، کارت کارت، چهار دوچرخه، سوسیس آبی و یک کورس تهاجمی به رقابت پرداختند
[ترجمه ترگمان]تیم هایی با skis جت، go، دوچرخه های چهار bikes، سوسیس aqua و یک دوره تهاجمی رقابت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The driver of the quad bike was Michael Smith, an employee of the Bicester Hunt.
[ترجمه گوگل]راننده موتور چهارچرخ مایکل اسمیت، کارمند Bicester Hunt بود
[ترجمه ترگمان]راننده موتور چهار اسبه، مایکل اسمیت، یکی از کارمندان the هانت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He returned to the quad, glumly debating with himself what to do next.
[ترجمه گوگل]او به چهارخانه بازگشت و با غم انگیزی با خودش بحث می کرد که بعداً چه کار کند
[ترجمه ترگمان]او با حالتی گرفته باخود بحث می کرد که چه باید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A terrier man drives his quad bike into a protestor, knocking him to the ground.
[ترجمه گوگل]یک مرد تریر دوچرخه چهارچرخ خود را به سمت یک معترض می راند و او را به زمین می زند
[ترجمه ترگمان]یک سگ شکاری با دوچرخه خودش را به یک protestor می رساند و او را به زمین می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the middle of the quad is a smooth lawn, planted with small lime trees, and a restored well.
[ترجمه گوگل]در وسط چهارخانه، چمنی صاف، کاشته شده با درختان کوچک آهک، و چاه بازسازی شده قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در وسط زمین، چمن صاف و صاف قرار دارد که با درختان زیرفون کاشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This was evidently the quad devoted to the science faculty.
[ترجمه گوگل]ظاهراً این چهار مورد اختصاص داده شده به دانشکده علوم بود
[ترجمه ترگمان]ظاهرا این was بود که به دانش علمی اختصاص داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Quad 2-input NAND gate with schmitt trigger inputs.
[ترجمه محمد رضا علم طلب] اصطلاحی تخصصی در آی سی های مدار منطقی به معنی: چهار گیت ناند با دو ورودی از نوع اشمیت تریگر. اشمیت تریگر به معنی محدوده ای از ولتاژ ورودی که خروجی در آن محدوده یک منطقی یا صفر منطقی می شود.
|
[ترجمه گوگل]گیت NAND چهار ورودی با ورودی های ماشه اشمیت
[ترجمه ترگمان]Quad ۲ - ورودی NAND دو ورودی با ورودی های محرک schmitt
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Quad FM 4 - Very nice midrange, good resolution, extended treble, rolled off bass.
[ترجمه گوگل]Quad FM 4 - میدرنج بسیار خوب، وضوح خوب، سه گانه توسعه یافته، بیس خاموش
[ترجمه ترگمان]Quad اف ام ۴ - خیلی خوب، رزولوشن خوب، رزولوشن بالا، rolled باس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Description: Low-Voltage, Single and Dual Supply, Quad SPST, High Performance Analog Switches.
[ترجمه محمد رضا علم طلب] توضیحاتی تخصصی در باره �نوعی کلید الکترونیکی که توانایی قطع یا وصل سیگنال های آنالوگ را تنها در یک مسیر دارد. این نوع مدارهای مجتمع ( آی سی ) قدیمی به طور معمول با منبع تغذیه های با ولتاژ کم که دارای یک ولتاژ مثبت یا دو ولتاژ مثبت و منقی است، کار می کنند�.
|
[ترجمه گوگل]توضیحات: سوئیچ های ولتاژ پایین، تک و دو منبع، چهار SPST، سوئیچ های آنالوگ با کارایی بالا
[ترجمه ترگمان]شرح: ولتاژ پایین، عرضه تک و دوگانه، Quad SPST، عملکرد بالا Switches
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Two-channel, quad RGB switch and buffer. Voltage gain 2V/V.
[ترجمه گوگل]سوئیچ و بافر دو کاناله چهارگانه RGB افزایش ولتاژ 2V/V
[ترجمه ترگمان]دو کانال، کلید چهار RGB و buffer ولتاژ ۲ V \/ V
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Quad D flip-flop with common clock and reset. High-performance silicon-gate CMOS.
[ترجمه گوگل]فلیپ فلاپ چهار D با ساعت معمولی و تنظیم مجدد CMOS دروازه سیلیکونی با کارایی بالا
[ترجمه ترگمان]flop D - فلاپ با ساعت معمول و ریست CMOS دارای عملکرد بالا با عملکرد بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That evening I went across the quad to visit Collins.
[ترجمه گوگل]آن شب برای دیدار با کالینز از چهارراه عبور کردم
[ترجمه ترگمان]ان شب من از اتاق بیرون رفتم تا به اقای کالینز سر بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Quad, low-voltage, SPST analog switches with enable. 2 NO and 2 NC.
[ترجمه محمد رضا علم طلب] توضیحاتی تخصصی در باره �نوعی کلید الکترونیکی که توانایی قطع یا وصل سیگنال های آنالوگ را تنها در یک مسیر دارد. به طور معمول این نوع مدارهای مجتمع ( آی سی ) دارای پایه ای برای فعال کردن ورودی به خروجی است که باز یا بسته باشد. این نوع آی سی خاص دارای یک پایه مشترک است که در حالت معمولی؛ یک طرف آن بسته و طرف دیگر آن باز است. حالتی که پایه مشترک به یک طرف بسته است را Normaly Close یا به صورت مخفف NC می گویند و به طرف دیگر Normaly Open یا به صورت مخفف NO گفته می شود. بنابراین با توضیحات داده شده می توان آن را �چهار کلید آنالوگ یک طرفه که تنها یک مسیر را با فعال کردن آن بسته یا باز می کند. دو ورودی آن به صورت پیش فرض بسته NC و دو ورودی آن به صورت پیش فرض باز NO است�
|
[ترجمه گوگل]کلیدهای آنالوگ چهار ولتاژ پایین SPST با فعال کردن 2 NO و 2 NC
[ترجمه ترگمان]Quad، ولتاژ پایین، SPST آنالوگ با قابلیت فعال ۲ NO و ۲ NC)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Quad, Current Output, Serial Input 14-Bit Multiplying Digital-to-Analog Converter.
[ترجمه گوگل]مبدل دیجیتال به آنالوگ چهار بیتی، خروجی جریان، ورودی سریال 14 بیتی
[ترجمه ترگمان]Quad، خروجی فعلی، ورودی سریال ۱۴ - بیتی مبدل دیجیتال - آنالوگ - آنالوگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Quad 2-input NOR gate. High-performance silicon-gate CMOS.
[ترجمه گوگل]گیت NOR چهار ورودی 2 CMOS دروازه سیلیکونی با کارایی بالا
[ترجمه ترگمان]Quad ۲ - مدخل NOR ورودی CMOS دارای عملکرد بالا با عملکرد بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چهار گانه (اسم)
quad, quadruple, quadruplet

چهار گوش (اسم)
square, quad, quadrant, quadrangle, foursquare, quadrate

چهار قلو (اسم)
quad, quadruplet, quartet

قطعه سربی (اسم)
quad, quadrangle

سیم چهار لای بهم پیچیده عایق (اسم)
quad, quadrangle

زندانی کردن (فعل)
incarcerate, quad, immure, send up

در زندان افکندن (فعل)
cage, quad

تخصصی

[برق و الکترونیک] چهارتایی صفتی به معنای چهارگانه بودن. این واژه در الکترونیک به معنای وجود چهار عمل کننده جداگانه در داخل یک بسته است ،مانند چهار قطعه مجزا یا مدار مجتمع مستقل عایق شده از یکدیگر بر روی یک زیر ساخت که می توانند دیود ،مقاومت ،تقویت کننده عملیاتی یا دریچه ی NOR باشند . - چهار تایی، چهار گوش
[زمین شناسی] چهار گانه، چهار گوش، شکل کوتاه شده چهارگوش.
[ریاضیات] چهارقلو، سیم چهارلا

انگلیسی به انگلیسی

• room at a hotel for four people; (slang) quadruplet, one of four siblings born from one pregnancy; (in printing) quadrat, block of type with less height than other letters used to create a space between words or letters; (anatomy) quadriceps muscle; (computers) quarter of a byte, 2 bits
(in printing) fill with quadrats
quads are the same as quadruplets.
quadrilateral, four-sided and four-angled plane figure (such as a square or rectangle)

پیشنهاد کاربران

( آناتومی ) عضله چهارسر ران
نوعی قهوه که از چهار شات اسپرسو تهیه شده
به نوع سرد این نوشیدنی میگیم:
quad over ice
ترتیب قلو ها در انگلیسی:
twin = دو قلو
triplet = سه قلو
quadruplet / quad = چهارقلو
quintuplet / quin / quint = پنج قلو
sextuplet = شش قلو
septuplet = هفت قلو
...
[مشاهده متن کامل]

octuplet = هشت قلو
nonuplet = نه قلو
decuplet = ده قلو
بقیش هم هنوز کسی نزاییده
اگه قسمت شما شد یه اسم برا ۱۱ قلو اختراع کنید بذارید اینجا 😉

چهار گانه
quad ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: اتاق چهارنفره
تعریف: اتاقی در مهمانخانه برای چهار نفر با دو تخت یا بیشتر در اندازه های یکسان یا متفاوت؛ تخت ها ممکن است شامل دو تخت دونفره یا دو تخت یک نفره و یک تخت دونفره باشد
نیروهای نظامی، قوای نظامی
محوطه چهار گوش یک دانشگاه یا مجتمع آپارتمانی ( یا به عبارتی محوطه چهار گوشی که چهار طرفش ساختمان باشد. )
چهارچرخ
■Quad :حیاط ( حیاط که چهارطرفش بسته باشه و با چیزی احاطه شده باشه. معمولا با ساختمان هایی در چهار طرف ) از کلمه quadrangle میاد
پس طبق این تعریف میشه به میدان نقش جهان هم این واژه رو نسبت داد. هرچند درست تر و دقیق ترش آینه که بگیم
naghshe Jahan square
با کوآد نمیگیم. ولی از لحاظ معنی مطابقت داره. چون نقش جهان علارغم بزرگیش چهارطرفش با ساختمان و سازه ها احاطه شده ولی در نهایت از square استفاده میکنیم
■Campus : محوطه دانشگاه یا کالج که نیازی نیست چهار طرفش بسته باشه که بهش این اسم و نسبت بدیم. پردیس
■Quadruped : حیوان چهارپا
■Quadrumana : حیوان چهار دست
■Squad :گروه
یک منطقه مربع باز که ساختمانهایی در اطراف آن دارد ، خصوصاً در یک مدرسه یا کالج
میشه گفت حیاط مدرسه میشه که در اروپا دور تا دورش ساختمونه و حیاط وسط چدن ساختمان است.

محوطه ای که با ساختمان احاطه شده باشه، یعنی چهار طرفش ساختمان باشه
مثل محوطه یه دانشگاه ( با حیاط دانشگاه اشتباه گرفته نشه ) یا یه مجتمع مسکونی
در آناتومی و ورزش:
- چهارسر ران
تبدیل
حیاط مجتمع آپارتمانی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس