races

جمله های نمونه

1. she won three races on the trot
سه مسابقه را پشت سرهم برد.

2. a blend of various races
اختلاطی از نژادهای گوناگون

3. he rowed in two races
او در دو مسابقه ی قایقرانی شرکت کرد.

4. in london he attended the races
در لندن به مسابقات (اسبدوانی) رفت.

5. with the expansion of communication, various races will further mingle
با گسترش ارتباطات نژادهای مختلف آمیزش بیشتری خواهند داشت.

6. belief in the inequality of sexes and races
اعتقاد به نابرابری مرد و زن و نژادها

7. he was hot today and won all of the races
امروز سرحال بود و همه ی مسابقات را برد.

تخصصی

[برق و الکترونیک] Radio Amateur Civil E mergency Service-خدمات اضطراری رادیو آماتوری شهری خدمات رادیو - آماتوری که در مواقع اضطراری در شهر، مانند زمین لرزه، آتش سوزی، سیل، طوفان یا تورنادو، ارتباط مخابراتی را بر قرار می کند .

پیشنهاد کاربران

( آثار اسلامی ) ملت ها
Appointed you races and tribes شما را به صورت ملت ها و قبیله ها قرار دادیم .
Ukrainians rejoice in newly liberated Kherson as the city races to restore power and water
اکراینی ها شادن، بخاطر شهر خرسون که تازه آزاده شده نظر اینکه برای برگرداندن آب وبرق شهر در تلاشند
تلاش کردن یا سرعت بخشیدن
معنیش میشه مسابقات
معنیش میشه مسابقات *مسابقات* درسته👍🏼
نژادها
مسابقه^_^
مسابقات

بپرس