rampage

/ˈræmˌpedʒ//ræmˈpeɪdʒ/

معنی: خشم، داد و بیداد، دیوانگی کردن، وحشیگری کردن
معانی دیگر: (مانند شیر ژیان) غریدن و راه رفتن، (با خشم و خشونت) پرسه زدن، ترکتازی کردن، وحشیانه عمل کردن، ژیانی، خشم و غرش، وحشیگری، شرزگی، لگام گسیختگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a course of angry, violent, or destructive behavior.
مترادف: fury, rage
مشابه: violence

- In the movie, a gigantic mutant spider goes on a rampage through the city.
[ترجمه گوگل] در فیلم، یک عنکبوت جهش یافته غول‌پیکر در شهر غوغا می‌کند
[ترجمه ترگمان] در فیلم، یک عنکبوت غول پیکر mutant وارد شهر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: rampages, rampaging, rampaged
• : تعریف: to move furiously or wildly about; storm; rage.
مترادف: rage, storm
مشابه: carry on, run amok

جمله های نمونه

1. (be or go) on a rampage
وحشیانه پرسه زدن،وحشیگری کردن،ترکتازی کردن،یغماگری کردن

2. those drunken sailors who had gone on a rampage were arrested
ملوانان مست که دست به ترکتازی زده بودند بازداشت شدند.

3. Gangs of youths went on the rampage in the city yesterday.
[ترجمه گوگل]باندهای جوانان دیروز در این شهر غوغا کردند
[ترجمه ترگمان]دیروز گروه هایی از جوانان در شهر در حال دیوانگی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Soldiers went on a rampage, pillaging stores and shooting.
[ترجمه محمد هادی محمودی سربازان وحشی شدند و فروشگاهها را غارت کردند و همه را به رگبار گلوله بستند] سربازان وحش شدندمغازه ها را غارت و همه را به رگبار گلوله بستند.
|
[ترجمه گوگل]سربازان به غارت مغازه ها و تیراندازی پرداختند
[ترجمه ترگمان]سربازان به a، غارت فروشگاه ها و تیراندازی پرداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rioters went on the rampage through the town.
[ترجمه گوگل]آشوبگران در شهر غوغا کردند
[ترجمه ترگمان] rioters توی شهر وحشی راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rioters went on a/the rampage through the city.
[ترجمه گوگل]آشوبگران در شهر غوغا کردند
[ترجمه ترگمان]آشوب طلبان در این شهر به آشوب و هرج و مرج دچار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The prisoners went on the rampage destroying everything in their way.
[ترجمه گوگل]زندانیان به خشم پرداختند و همه چیز را در سر راه خود ویران کردند
[ترجمه ترگمان]زندانی ها برای نابود کردن هر چیزی به راه خود ادامه می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is Sunday, and the usual rampage of money changers in and out of their temples is suspended for the day.
[ترجمه گوگل]امروز یکشنبه است و هجوم معمول صرافان در داخل و خارج معابدشان برای این روز به حالت تعلیق درآمده است
[ترجمه ترگمان]این یک روز یکشنبه است و the عادی مبادله کنندگان پول برای روز به حالت تعلیق درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Shortly after the rampage, the railroad established a victims fund that raised $ 51 39
[ترجمه گوگل]مدت کوتاهی پس از حمله، راه آهن صندوق قربانیان تأسیس کرد که 5139 دلار جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان]کمی بعد از دیوانگی، راه آهن صندوق قربانیان را تاسیس کرد که ۵۱ دلار افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So long as radicals were on the rampage, staying in the centre meant leaning ever farther towards liberal reform.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که رادیکال ها در حال خشم بودند، ماندن در مرکز به معنای گرایش هرچه بیشتر به سمت اصلاحات لیبرال بود
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که تندروها در حال وحشیگری بودند، ماندن در وسط این مرکز به معنای خم شدن بیشتر به سمت اصلاحات لیبرال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Richard, on the rampage, must be an appalling bore.
[ترجمه گوگل]ریچارد، در حال داد و بیداد، باید خسته کننده وحشتناک باشد
[ترجمه ترگمان]ریچارد، در این جنگ وحشیانه، باید خیلی خسته کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Until his rampage, Hamilton operated a club for elementary schoolboys in space rented at Dunblane High School.
[ترجمه گوگل]همیلتون تا قبل از خشم خود، یک باشگاه برای پسران دبستانی در فضایی که در دبیرستان دانبلین اجاره کرده بود، اداره می کرد
[ترجمه ترگمان]هامیلتون تا پیش از دیوانگی خود باشگاهی را برای شاگردان دبستانی در فضایی که در دبیرستان Dunblane اجاره شده بود، اداره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So we went on the rampage.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما به داد و بیداد رفتیم
[ترجمه ترگمان] پس ما به وحشیگری ادامه دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rampage apparently lasted 10 minutes, not three, as first reported.
[ترجمه گوگل]این حمله ظاهراً 10 دقیقه طول کشید، نه سه دقیقه، همانطور که در ابتدا گزارش شد
[ترجمه ترگمان]این حادثه مرگبار ۱۰ دقیقه به طول انجامید و سه دقیقه به طول انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Second-placed Cardiff went on the rampage, crossing for six tries in an impressive 39-3 demolition of Newport at Rodney Parade.
[ترجمه گوگل]کاردیف که در رده دوم قرار گرفت، به شدت به راه افتاد و برای شش بار تلاش کرد تا نیوپورت را در رادنی پاراد با نتیجه 39-3 تخریب کند
[ترجمه ترگمان]کاردیف در جایگاه دوم قرار گرفت، و برای شش بار تلاش کرد تا در انفجار چشمگیر ۳۹ - ۳ - ۳ برای تخریب نیوپورت در رژه رادنی حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشم (اسم)
bate, resentment, irritation, temper, anger, rage, wrath, fury, indignation, ire, ramp, rampage, tantrum, choler, furiosity, furiousness, furore, teen, heebie-jeebies

داد و بیداد (اسم)
uproar, riot, squabble, hubbub, broil, bawl, rampage, scrimmage, wrangle, hobble, jangle, free-for-all, vociferance, vociferation

دیوانگی کردن (فعل)
rampage

وحشیگری کردن (فعل)
rampage

انگلیسی به انگلیسی

• riotousness, wild or frenzied behavior
run rampant, behave wildly, move about furiously
when people or animals rampage through a place, they rush about there in a wild or violent way, causing damage or destruction.
if people go on the rampage, they rush about in a wild or violent way, causing damage or destruction.

پیشنهاد کاربران

دیوانگی کردن، وحشیگری کردن، داد و بیداد
بر طبق دیکشنری زیر این کلمه هم فعل است و هم اسم و زمانی که اسم است در یک عبارت حرف اضافه ای بکار می رود که معنای مستقل خودش را دارد:
New Oxford American Dictionary ⬇️
1. ( v - intr. with adverbial of direction ) ( especially of a large group of people ) rush around in a violent and uncontrollable manner.
...
[مشاهده متن کامل]

( فعل لازم، همراه با قید جهت ) با خشونت و غیرقابل کنترل به اطراف تاختن؛ آشوب به پا کردن؛ غوغا راه انداختن
Example: 👇
Several thousand demonstrators rampaged through the city.
چندین هزار تظاهر کننده با خشونت در شهر آشوب و غوغا راه انداختند.
2. ( n ) a period of violent and uncontrollable behavior, typically involving a large group of people; a state of violent anger or agitation.
دوره ای از رفتار خشونت آمیز و غیرقابل کنترل که معمولاً شامل گروه بزرگی از مردم می شود؛ حالت خشم یا آشفتگی شدید؛ بهم ریختن ( از نظر روحی و رفتاری )
Example: 👇
The smallest mistake sends him into a rampage
کوچکترین اشتباه او رو بهم می ریزه ( به جنون می رسونتش؛ عاصیش می کنه )
3. ( PHRASE ) Go on a/the rampage: rush around in a wild or violent way, causing damage or destruction.
با شتاب و به روشی وحشیانه یا خشونت آمیز، باعث آسیب یا تخریب شدن؛ ترکتازی کردن؛ همه جا رو بهم ریختن؛ ویرانگری کردن؛ بیداد کردن
Example 1: 👇
Thugs went on a rampage and wrecked a classroom.
ارازل و اوباش آشوب راه انداختند و یک کلاس درس را ویران کردند.
Example 2: 👇
The river has gone on a rampage and flooded the countryside.
رودخانه بیداد کرده و سیل شهر را زیر آب برده است.
Example 3: 👇
A bull that went on the rampage.
گاو نر وحشی شد و همه جا را بهم ریخت.

rampage
بهترین معنا برای این کلمه "ترکتازی" است.
ترکتازی در لغت نامه دهخدا به معنای تاخت آوردن به شتاب و تعجیل و بی خبر و ناگاه باشد بر سبیل تاراج و غارت نمودن.
بمعنی ناگاه تاختن بر سبیل غارت مثل تاختن ترکان.
Suspect in canada stab rampage died after arrest
مظنون در حمله با چاقو در کانادا پس از دستگیری مرد
Rampage حمله وحشیانه، مث رفتار داعش
تاختن ، یورش بردن ( با وحشی گری )
mongols rampaged west
مغول ها به سمت غرب تاختند
۱. وحشی بازی درآوردن - آشوب، غوغا و سر و صدا بپا کردن - راه رفتن و درب و داغون کردن هرچیزی که جلوت باشه و یا گیرت بیاد
۲. وحشی بازی - وحشی گری - رفتار خشونت آمیز و پرسروصدا و تخریب گر
Verb
🔴to go through an area making a lot of noise and causing damage :
...
[مشاهده متن کامل]

The demonstrators rampaged through the town, smashing◀️ windows and setting fire to cars.
◀️Several villages were destroyed by rampaging soldiers
Noun
🔴 violent and usually wild behaviour :
◀️Rioters went on a/the rampage through the city
Verb
🔴to move, run, and do things in a wild, violent way :
◀️ Youths rampaged through the downtown district
🌠🌠 Noun
🔴 ( especially of a large group of people ) move through a place in a violent and uncontrollable manner.
◀️"several thousand demonstrators rampaged through the city"
Noun
🔴 a period of violent and uncontrollable behaviour by a group of people
◀️ "youths went on the rampage and wrecked a classroom"
🔰 SIMILAR :
berserk / out of control / wild / violent / frenzied / running amok
rioting / riotous / destructive / rampaging / postal
🌠🌠🌠 توضیحات دیکشنری :
noun
[count] : an occurrence of wild and usually destructive behavior
a murderous rampage
◀️ ( chiefly US ) Rioters were/went on a rampage, looting shops and setting fires. = ( chiefly Brit ) Rioters were/went on the rampage
verb
[no obj] : to act or move in a wild and usually destructive way
◀️Rioters rampaged through the streets of the city
◀️rampaging soccer fans
◀️ Rampage killers
⚠️ این کلمه خیلی شبیه RIOT هست ⚠️
R�m. payj
Ram. peyj

وحشی گری کردن
وحشی گری .
وحشی گری کردن
در بازی dota 2 : گرفتن پنج کیل پیاپی=rampage
حرکت گروهی و وحشیانه
several thousand demonstrators rampaged through the city
وحشی گری. لرزش. افسار گسیخته. ویرانگر
ویرانگری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس