randomness


معنی: غیرمترقبهبودن

جمله های نمونه

1. It introduced an element of randomness to the situation.
[ترجمه گوگل]عنصری از تصادفی بودن را به موقعیت معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]آن یک عنصر تصادفی را به وضعیت وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These cowards practice randomness in highly specific places.
[ترجمه Masoud] این افراد متخصص احتمالات را در مکان های فوق خاص برسی میکنند
|
[ترجمه گوگل]این ترسوها در مکان های بسیار خاص تصادفی را تمرین می کنند
[ترجمه ترگمان]این افراد بزدل در مکان های بسیار خاص تصادفات را تمرین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It may seem that the element of randomness in genetic change is not very efficient.
[ترجمه گوگل]ممکن است به نظر برسد که عنصر تصادفی در تغییرات ژنتیکی کارایی چندانی ندارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که عنصر تصادفی در تغییرات ژنتیکی چندان کارآمد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The idea of randomness takes its emotive force from being considered in isolation from its context.
[ترجمه گوگل]ایده تصادفی بودن نیروی عاطفی خود را از در نظر گرفتن جدا از زمینه خود می گیرد
[ترجمه ترگمان]ایده تصادفی بودن، نیروی محرک خود را از جدا شدن از متن خود می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is no stopping planned randomness, and that scares the hell out of us.
[ترجمه گوگل]تصادفی بودن برنامه ریزی شده متوقف نمی شود، و این ما را از جهنم می ترساند
[ترجمه ترگمان]هیچ توقف تصادفی برنامه ریزی شده وجود ندارد و این باعث می شود که دوزخ از ما خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The album's apparent randomness made more sense when you saw the movie.
[ترجمه گوگل]تصادفی بودن ظاهری آلبوم با دیدن فیلم حس بیشتری پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی فیلم را دیدید، تصادفی بودن ظاهری این آلبوم بیشتر به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Research is the antithesis of randomness.
[ترجمه گوگل]تحقیق نقطه مقابل تصادفی بودن است
[ترجمه ترگمان]تحقیق نقطه مقابل تصادفی بودن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The notion of randomness is especially unclear, in the sense that it has never been defined in any consistent way.
[ترجمه گوگل]مفهوم تصادفی بودن به ویژه نامشخص است، به این معنا که هرگز به هیچ وجه یکسان تعریف نشده است
[ترجمه ترگمان]مفهوم تصادفی بودن به خصوص مشخص نیست، به این معنا که هرگز به هیچ روش ثابتی تعریف نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The only way to ensure randomness is to make sample selections independent of human judgement.
[ترجمه گوگل]تنها راه برای اطمینان از تصادفی بودن، انتخاب نمونه مستقل از قضاوت انسان است
[ترجمه ترگمان]تنها راه کسب اطمینان از تصادفات قرار دادن انتخاب نمونه مستقل از قضاوت انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Complexity is between determination and randomness.
[ترجمه گوگل]پیچیدگی بین تعیین و تصادفی است
[ترجمه ترگمان]پیچیدگی بین تعیین و تصادفات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Traditional stabilization precision measuring method is of great randomness because of the manual selection of angle error signal, which effects the measuring precision.
[ترجمه گوگل]روش اندازه‌گیری دقیق تثبیت سنتی به دلیل انتخاب دستی سیگنال خطای زاویه، که بر دقت اندازه‌گیری تأثیر می‌گذارد، تصادفی زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]ثبات سنتی روش های اندازه گیری دقیق تصادفی است به دلیل انتخاب دستی سیگنال خطای زاویه که دقت اندازه گیری را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Randomness test plays an important role in applied cryptography.
[ترجمه گوگل]تست تصادفی نقش مهمی در رمزنگاری کاربردی دارد
[ترجمه ترگمان]تست randomness نقش مهمی در رمزنگاری کاربردی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such deterministic model cannot reflect the randomness of the material properties.
[ترجمه گوگل]چنین مدل قطعی نمی تواند تصادفی بودن خواص مواد را منعکس کند
[ترجمه ترگمان]چنین مدل قطعی نمی تواند تصادفی بودن خواص مواد را منعکس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So does a particular randomness seen in the hot and cold spots.
[ترجمه گوگل]تصادفی خاصی که در نقاط گرم و سرد دیده می شود نیز همینطور است
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک تصادف خاص در مناطق گرم و گرم دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Both the fuzziness and the randomness of the basic variable and the state variable are considered in the present method.
[ترجمه گوگل]هم فازی بودن و هم تصادفی بودن متغیر پایه و متغیر حالت در روش حاضر در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]هر دو the و تصادفی بودن متغیر اساسی و متغیر حالت در روش حاضر در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیرمترقبه بودن (اسم)
randomness

تخصصی

[ریاضیات] تصادفی

انگلیسی به انگلیسی

• fortuitousness, state of being accidental, haphazardness

پیشنهاد کاربران

تصادفی بودگی:
random صفت به معنی "تصادفی" است. randomness اسم است. تبدیل اسم به صفت در فارسی برای صفاتی که به "ی" ختم می شوند، چالش برانگیز است. چرا که اضافه کردن "ی" دیگر به صفتی که خودش به "ی" ختم شده، تلفظ را سخت می کند. و به علاوه در فارسی ( پارسی ) کمی عجیب است. دیگر ترجمه های ممکن مثل "تصادف"، "تصادفی گرایی"، اگرچه از لحاظ ساختار لغت مناسب به نظر می رسند، اما باعث کمی انتقال ( shift ) در معنا می شوند. شاید "تصادفی بودن" ترجمه ی مناسبی باشد زیرا داشتن ویژگی/کیفیت تصادفی را نشان می دهد. اما "تصادفی بودن" مصدر است و از لحاظ جایگاه دستوری مناسب نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

در نهایت شاید "تصادفی بودگی" هم از لحاظ تلفظ ( و حافظه ی آوایی که در زبان فارسی داریم ) و هم از لحاظ جایگاه دستوری ( به عنوان اسم ) و هم از لحاظ امانت داری در حفظ معنا ( داشتن ویژگی/کیفیت تصادفی ) ترجمه ی مناسب تری باشد.

تصادفی بودگی
نتیج تصادفی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : randomize
✅️ اسم ( noun ) : randomness / random / randomization
✅️ صفت ( adjective ) : random
✅️ قید ( adverb ) : randomly
احتمالاتی
به تفاوت دو واژه randomness به معنای کاتورگی و uncertainty به معنای عدم قطعیت توجه کنید.
اولی به غیر قابل پیشبینی بودن ( ناتوانی ما در پیشبینی ) یک پدیده طبیعی مثل زلزله مربوط است.
اما معمولا عدم قطعیت به خطای مربوط به روابط و شبیه سازی ما مربوط است. مثلا خطای مربوط رابطه اویلر در برآورد کمانش ستون های لاغر.
...
[مشاهده متن کامل]

دکتر محمد ابراهیم محجوب حرفشان درست است و به درستی به آن نکته اشاره کرده اند اما ایشان باید به این نکته هم توجه میکردند که لفظ ظاهری کلمه هم باید معنای درونی آن را برساند بختگانی نه تنها نامانوس و غریب
...
[مشاهده متن کامل]
است بلکه اصلا تفاوت خاصی هم با تصادفی بودن ندارد و چنین تفاوتی را متبادر نمی کند. خلاصه اینکه معادل پیشنهادی ایشان گیرایی معنایی ندارد

کاتورگی
تصادفی، احتمالی

تصادف یا بختانگی: دکتر محمدابراهیم محجوب در ترجمه کتاب قوی سیاه و نیز کتاب بازی بخت بحث کرده است که: هرگاه منظور ما عملی باشد که ناخواسته و اتفاقی رخ داده باشد از تصادف استفاده می کنیم. اما اگر منظور این
...
[مشاهده متن کامل]
باشد که کاری عمدی و از روی قصد انجام شده ولی در انجامش الگو و قاعده ای نداشته ایم از بختانگی استفاده می شود. در فارسی کلمه های خوشبخت، بدبخت و نیک بخت وجود دارند که همگی از بخت به معنی اقبال و شانس ساخته شده اند. ضمنا کلمه الابختکی نیز در محاوره بسیار رایج است. علت فرق گذاشتن میان تصادف و بختانگی این است که کشفیات قرن بیستم پدیده هایی را پیدا کرد که پیشامد آنها عمدی و ناگزیر ولی بی الگو است. بنابراین بخت معنای علمی خاصی پیدا کرد که با تصادف تفاوت دارد. بنابراین می طلبد که واژگان فارسی متفاوتی برای بیان آنها استفاده شود که ابهام رخ ندهد.

بی نظمی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس