rearing

جمله های نمونه

1. a tower rearing far into the sky
برجی که سر برآسمان کشیده بود

پیشنهاد کاربران

پرورش ، بزرگ کردن فرزندان
معنی دیگر:
بلند شدن حیوان مانند اسب روی دو پا.
در آزمایشگاه، بلند شدن موش آزمایشگاهی روی دوپا را هم رفتار rearing می گویند
تربیت
=breed
بزرگ کردن ( پرورش دادن ) فرزند یا حیوانی

بپرس