receptor

/riˈseptər//rɪˈseptə/

معنی: وان حمام، گیرنده، دستگاه گیرنده، پذیرایی کننده، ستاره مساعد
معانی دیگر: (زیست شناسی) پذیرنده، ستانگر، پذیرا، دریافتگر، دریاب، پذیرنده غریبان و فراریها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in physiology, an organ or nerve ending that functions to register and transmit sensory information.

جمله های نمونه

1. receptor cell
یاخته ی پذیرنده

2. The receptor molecules are conduits for information, with one end outside the cell and the other inside.
[ترجمه گوگل]مولکول های گیرنده مجرای اطلاعات هستند که یک سر آن خارج از سلول و سر دیگر در داخل سلول قرار دارد
[ترجمه ترگمان]مولکول های گیرنده برای اطلاعات، همراه با یک طرف خارج از سلول و دیگری در داخل conduits هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A specific leukotriene receptor antagonist awaits development.
[ترجمه گوگل]یک آنتاگونیست گیرنده لکوترین خاص در انتظار توسعه است
[ترجمه ترگمان]یک حریف ویژه گیرنده منتظر توسعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This depends on a huge number of different receptor proteins, each tuned to a different sort of chemical stimulus.
[ترجمه گوگل]این به تعداد زیادی پروتئین گیرنده مختلف بستگی دارد که هر کدام برای محرک های شیمیایی متفاوتی تنظیم شده اند
[ترجمه ترگمان]این به تعداد زیادی از پروتیین های گیرنده مختلف بستگی دارد که هر کدام به نوع متفاوتی از محرک های شیمیایی تنظیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. About 30 years ago the estrogen receptor protein was first isolated from the rat uterus.
[ترجمه گوگل]حدود 30 سال پیش پروتئین گیرنده استروژن برای اولین بار از رحم موش جدا شد
[ترجمه ترگمان]حدود ۳۰ سال پیش، پروتئین گیرنده استروژن، برای اولین بار از رحم موش جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The unlocking of the receptor leads to the creation or suppression of a nerve impulse in the second cell.
[ترجمه گوگل]باز شدن گیرنده منجر به ایجاد یا سرکوب یک تکانه عصبی در سلول دوم می شود
[ترجمه ترگمان]باز کردن این receptor منجر به ایجاد یا سرکوب انگیزه عصبی در سلول دوم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The neurotransmitter sticks to the receptor molecule, and together they are able to open a pore in the cell membrane.
[ترجمه گوگل]انتقال دهنده عصبی به مولکول گیرنده می چسبد و با هم می توانند منافذی را در غشای سلولی باز کنند
[ترجمه ترگمان]انتقال دهنده عصبی به مولکول گیرنده می چسبد و با هم می توانند حفره ای در غشا سلولی باز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But if the receptor lets in negative ions, the downstream neuron is made more resistant to firing.
[ترجمه گوگل]اما اگر گیرنده به یون های منفی اجازه ورود دهد، نورون پایین دست در برابر شلیک مقاوم تر می شود
[ترجمه ترگمان]اما اگر گیرنده به یون های منفی اجازه دهد، نورون پایین پایین دست در برابر آتش مقاومت بیشتری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Compelling evidence that the NMDA receptor performs this function is reviewed in the next section.
[ترجمه گوگل]شواهد قانع کننده مبنی بر اینکه گیرنده NMDA این عملکرد را انجام می دهد در بخش بعدی بررسی می شود
[ترجمه ترگمان]مسحور کننده این که گیرنده nmda این عملکرد را انجام می دهد در بخش بعدی مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is this that allows the NMDA receptor to behave as a molecular coincidence detector.
[ترجمه گوگل]این است که به گیرنده NMDA اجازه می دهد تا به عنوان یک آشکارساز تصادف مولکولی رفتار کند
[ترجمه ترگمان]این کار به گیرنده nmda اجازه می دهد تا به عنوان یک آشکارساز همزمانی مولکولی عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even if every adenosine receptor in your brain were blocked by caffeine, you could still function.
[ترجمه گوگل]حتی اگر هر گیرنده آدنوزین در مغز شما توسط کافئین مسدود شده باشد، شما همچنان می توانید کار کنید
[ترجمه ترگمان]حتی اگر هر گیرنده adenosine در مغز شما با کافئین مسدود شده باشد، باز هم می توانید این کار را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its affinity for the opiate receptor means, however, that it could be addictive in the same way as morphine.
[ترجمه گوگل]با این حال، تمایل آن به گیرنده مواد افیونی به این معنی است که می تواند مانند مورفین اعتیادآور باشد
[ترجمه ترگمان]اما نزدیکی آن به گیرنده مواد مخدر به این معنی است که به همین روش می تواند اعتیاد آور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The EGF receptor is a product of the erb-B oncogene.
[ترجمه گوگل]گیرنده EGF محصول انکوژن erb-B است
[ترجمه ترگمان]گیرنده EGF یک محصول از نوع B - B oncogene است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When the right neurotransmitter docks with the appropriate receptor, the physical structure of the receptor molecule changes.
[ترجمه گوگل]هنگامی که انتقال دهنده عصبی مناسب با گیرنده مناسب متصل می شود، ساختار فیزیکی مولکول گیرنده تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سمت راست نورون های انتقال دهنده عصبی با گیرنده مناسب، ساختار فیزیکی مولکول های گیرنده تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All patients were treated with H2 receptor antagonists after the procedure.
[ترجمه گوگل]همه بیماران پس از عمل با آنتاگونیست های گیرنده H2 تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]تمامی بیماران پس از این روند با آنتاگونیست های گیرنده H [ ۲ ] درمان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وان حمام (اسم)
bathtub, receptor

گیرنده (اسم)
receiver, receptor, holder, catcher, recipient, grantee, getter, payee

دستگاه گیرنده (اسم)
receiver, receptor, receiving set

پذیرایی کننده (اسم)
receptor

ستاره مساعد (اسم)
receptor

تخصصی

[علوم دامی] رسپتور ؛ پروتئین ویژه در سلولی یا غشایی که واحد شناسایی هورمون و مانند آن است .
[پلیمر] گیرنده

انگلیسی به انگلیسی

• acceptor, receiver, one who takes in; (anatomy) sensor which receives stimuli (in the nervous system)
a receptor is a nerve ending or a cell that is stimulated by external contact or signals; a technical term.

پیشنهاد کاربران

receptor protein
example: receptors built into the membrane of a nerve cell detect signaling molecules released by other nerve cells
receptor ( علوم دارویی )
واژه مصوب: گیرنده3
تعریف: مولکولی پروتئینی که در سطح یا داخل یاخته قرار دارد و دارو به آن متصل می شود
گیرنده عصبی
مثلا taste receptor یعنی حس چشایی
ستاره مساعد
معنی واژه رسپوتر از نظر بهداشت نظامی شاید پرستار یا امدادگر هوایی باشه

بپرس