reformable


اصلاح پذیر، بهبودپذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of reform.

جمله های نمونه

1. It makes a near and long-term reformable goal that be combined with the actual conditions in the area.
[ترجمه گوگل]این یک هدف کوتاه مدت و بلند مدت قابل اصلاح است که با شرایط واقعی منطقه ترکیب شود
[ترجمه ترگمان]این یک هدف نزدیک و بلند مدت است که با شرایط واقعی در منطقه ترکیب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Be reformable, China has created a unique system of a death penalty with a two-year reprieve.
[ترجمه گوگل]قابل اصلاح باشید، چین سیستم منحصر به فردی از مجازات اعدام با مهلت دو ساله ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، چین یک سیستم منحصر به فرد از مجازات اعدام را با یک مهلت دو ساله ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nigeria is reformable, but it needs the right sort of leader.
[ترجمه گوگل]نیجریه قابل اصلاح است، اما به رهبری مناسب نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]نیجریه reformable است، اما به نوع درست رهبری نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The challenge will be to simulate these reformable bonds in man-made adhesives.
[ترجمه گوگل]چالش شبیه سازی این پیوندهای اصلاح پذیر در چسب های ساخته شده توسط انسان خواهد بود
[ترجمه ترگمان]چالش شبیه سازی این پیوندهای reformable در چسب ساخت بشر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In order to reform those criminals who have committed crimes punishable by death but who may still be reformable, China has created a unique system of a death penalty with a two-year reprieve.
[ترجمه گوگل]به منظور اصلاح آن دسته از جنایتکارانی که مرتکب جنایاتی شده اند که مجازات آن اعدام است، اما ممکن است هنوز قابل اصلاح باشند، چین سیستم منحصر به فردی از مجازات اعدام با مهلت دو ساله ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]به منظور اصلاح آن دسته از افرادی که مرتکب جرایم قابل مجازات از سوی مرگ شده اند، اما هنوز ممکن است reformable باشند، چین یک سیستم منحصر به فرد از مجازات اعدام را با یک مهلت دو ساله ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Quartz grain surface textures in coastal dune sand which is mainly derived from beach sand have features characteristic of both typical aeolian environment and inheritable and reformable beach sand.
[ترجمه گوگل]بافت‌های سطح دانه کوارتز در ماسه تپه‌های ساحلی که عمدتاً از شن و ماسه ساحلی به دست می‌آیند دارای ویژگی‌هایی هستند که هم در محیط معمولی بادی و هم شن‌های ساحلی قابل ارثی و اصلاح‌پذیر هستند
[ترجمه ترگمان]بافت سطحی دانه غلات در تپه های شنی ساحلی که عمدتا از ماسه ساحلی نشئت می گیرد، مشخصه بارز هر دو محیط خاص aeolian و شن و ماسه ساحل می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[مهندسی گاز] اصلاح پذیر

انگلیسی به انگلیسی

• can be improved, can be corrected, repairable, amendable

پیشنهاد کاربران

🟡 واژه ی برنهاده: بازدیس شَوا ⚫
به خط لاتین: Bāzdis - shavā
⚫ این واژه از �باز� به معنای ( re ) و �دیس� به معنای ( form ) و پسوند �شوا� به معنای ( able ) برپا شده است.
روی هم رفته معنای �چیزی یا کسی که توانایی درست شدن به دلیل فاسد یا آکمند و معیوب بودن را دارد� می دهد
...
[مشاهده متن کامل]

🟡 واژه ی رایج: اصلاح پذیر ❌
آک و عیب واژه ی رایج: �اصلاح پذیر واژه ای آمیخته از �پذیر� و اسم مصدر از ریشه ی �ص ل ح� به معنای نیک کردن است که با معنی واژه ی reformable ارتباط ندارد؛ ناهمپوشی با واژه ی بیگانه، کم توانی در اشتقاق و کاهش کاربرد نیز از آک های این واژه می باشند.
⚫ این واژه با برگیری از پیشنهاد پارسی انجمن، فرهنگستان زبان و ادب پارسی و پروفسور ملایری بدست انجمن بازدیسان پارسی برابرنهاد شده است و ساخته براساس الگوهای واژه سازی همپوش پارسی با زبان انگلیسی می باشد.
🟡 این واژه پیشانه در ترجمه ی پَرسون ( Precise ) نوشتارهای دانشیک انگلیسی به پارسی بکار رفته است. ازین رو پشتوانه ای ارزشمند و استوار دارد.
⚫ انجمن بازدیسان پارسی برای سایِن ها ( nuances ) ارزش قائل است.
🟡 جداشدگان واژه ی بازدیسیدن ( برای برابری با همتای انگلیسی )
To reform: Bāzdisidan
Reformer: Bāzdisgar
Reformed: Bāzdiside
Reformative: Bāzdisā
Reformatory: Bāzdisih
Reforming: Bāzdisi
Reformation: Bāzdisesh
Reformational: Bāzdiseshāl
Reformable: Bāzdisshavā
Reformability: Bāzdisshavāyi
Reformism: Bāzdisgerāyi
Reformist: Bāzdiagerā

reformable
☑️ بازدیس شَوا
مشتقات دیگر
To reform: بازدیسیدن
Reformer: بازدیسگر
Reformed: بازدیسیده
Reformative: بازدیسا
Reformatory: بازدیسیْه
Reforming: بازدیسی
Reformation: بازدیسش
Reformational: بازدیسشال
...
[مشاهده متن کامل]

Reformable: بازدیس شوا
Reformability: بازدیس شوایی
Reformism: بازدیس گرایی
Reformist: بازدیس گرا
ماستمالی نکنیم 🖐🏼

🇮🇷 همتای پارسی: بازدیس شَوا 🇮🇷
بازدیس شَوا
( Bāzdis - shavā )
از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) و �شَوا� ( از شدن به معنی able )
• برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ واژه ی �اصلاح پذیر� آمیخته و حاوی اسم مصدر به معنی نیک کردن است و برای همتایی با reformable بسیار بی ربطه و پَرسون ( precise ) نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

این شلختگی و نابسامانی دستاورد کوشش های عربزده های دوران قاجار است؛ اون احمق های نادون هر واژه ی انگلیسی که می دیدند بجای جستجو در پارسی، یکراست اون رو از فرهنگ های عربی - انگلیسی می گرفتند؛ غافل از اینکه زبان خودمون بسیار سازگار و همپوش بر انگلیسی ست و مثل آب خوردن از پس همتاسازی بر میاد.
• ازین رو برای فهم درست بگرت های ( concepts ) انگلیسی که بی ابهام هستند، باید از برابرنهاد های دقیق پارسی انجمن، بازدیسان پارسی و فرهنگستان زبان و ادب بهره برد؛ تا با بگرت دیگه ای جابجا شناخته نشن.
• این واژه هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان داره.
واژه ی �بازدیسی� و جداشدگانِ اون، در نوشتارهای دانشیک و فنی بارها بکار رفتند.
• سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناسیم.

اصلاح پذیر

بپرس