refrigerator

/rəˈfrɪdʒəˌretər//rɪˈfrɪdʒəreɪtə/

معنی: یخچال برقی، سردخانه، دستگاه مبرد، یخچال، سرد خانه اشپز خانه
معانی دیگر: یخچال، یخچال برقی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a room, cabinet, or appliance where food or other substances are preserved in a cold environment.

جمله های نمونه

1. our refrigerator has two separate compartments for ice and vegetables
یخچال ما برای یخ و سبزیجات دو جای مجزا دارد.

2. the refrigerator was so cold that the bottles had iced
یخچال آنقدر سرد بود که بطری ها یخ زده بودند.

3. a fat refrigerator
یخچال پر

4. an electric refrigerator
یخچال برقی

5. children raided the refrigerator
بچه ها به یخچال دستبرد زدند.

6. cheese keeps in a refrigerator for a long time
پنیر مدت ها در یخچال می ماند (خراب نمی شود).

7. the salesman demonstrated the refrigerator to customers
فروشنده طرز کار یخچال را به مشتریان نشان داد.

8. milk is best preserved in a refrigerator
بهترین راه نگهداری شیر قرار دادن آن در یخچال است.

9. he left the leftover food in the refrigerator
خوراک پس مانده را در یخچال گذاشت.

10. the instructions stuck on the back of a refrigerator
دستورالعمل هایی که پشت یخچال چسبانده شده است

11. he capped the bottle and put it back in the refrigerator
او در بطری را گذاشت و آن را دوباره در یخچال قرار داد.

12. if there is food left over, put it in the refrigerator
اگر خوراک باقی مانده است آن را در یخچال بگذار.

13. This is a top of the range refrigerator.
[ترجمه مهیلا] این جزو یخچالهای رده بالاست
|
[ترجمه گوگل]این یخچال درجه یک است
[ترجمه ترگمان]این قسمت بالای یخچال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is the right fuse for the refrigerator.
[ترجمه گوگل]این فیوز مناسب برای یخچال است
[ترجمه ترگمان]این یک فیوز درست برای یخچال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This refrigerator is fabricated from parts made in different factories.
[ترجمه گوگل]این یخچال از قطعات ساخته شده در کارخانه های مختلف ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این یخچال از بخش هایی ساخته شده است که در کارخانه های مختلف ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We have a refrigerator in our kitchen.
[ترجمه گوگل]ما در آشپزخانه مان یخچال داریم
[ترجمه ترگمان] ما یه یخچال تو آشپزخونه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Our refrigerator at college was always stocked with beer.
[ترجمه مهیلا] در دانشگاه، یخچال ما همیشه با آبجو پر شده بود
|
[ترجمه گوگل]یخچال ما در کالج همیشه پر از آبجو بود
[ترجمه ترگمان]refrigerator تو دانشگاه همیشه پر از آبجو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. My refrigerator suddenly started kicking up yesterday.
[ترجمه و] یخچال من دیروز ، ناگهان شروع کرد به بلند شدن
|
[ترجمه مهیلا] یخچال من دیروز یهو شروع کرد به بازی در آوردن!
|
[ترجمه گوگل]دیروز ناگهان یخچال من شروع به کار کرد
[ترجمه ترگمان] یخچال من ناگهان شروع کرد به لگد زدن به دیروز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. She traded in her old refrigerator for a new one.
[ترجمه مهیلا] اون یخچال قدیمیش رو با یک یخچال جدید عوض کرد
|
[ترجمه Reyhoon] او یخچال قدیمی خود را با یک یخچال جدید معاوضه کرد.
|
[ترجمه حانیه] او یخچال قدیمی خودش را با یکی از یخچال ها ی دیگر عوض کرد
|
[ترجمه گوگل]او یخچال قدیمی خود را با یخچال جدید عوض کرد
[ترجمه ترگمان]اون یخچال قدیمی رو واسه یه جدیدش عوض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Wade walked quickly to the refrigerator and pulled out another beer.
[ترجمه گوگل]وید به سرعت به سمت یخچال رفت و آبجو دیگری بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]وید به سرعت به طرف یخچال رفت و یک آبجو دیگر بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یخچال برقی (اسم)
cold store, fridge, frig, refrigerator

سردخانه (اسم)
fridge, frig, refrigerator

دستگاه مبرد (اسم)
fridge, frig, refrigerator

یخچال (اسم)
icebox, refrigerator, icehouse

سرد خانه اشپز خانه (اسم)
icebox, refrigerator

تخصصی

[مهندسی گاز] یخچال، یخچال برقی

انگلیسی به انگلیسی

• any appliance or room used store items at low temperatures
a refrigerator is a large container which is kept cool inside, usually by electricity, so that the food and drink in it stays fresh.

پیشنهاد کاربران

یخچال. یخدان. سردخانه
سرد خانه
refrigerator ( n ) ( rɪˈfrɪdʒəˌreɪt̮ər ) ( informal fridge ) =a piece of electrical equipment in which food is kept cold so that it stays fresh
refrigerator
اسم refrigerator به معنای یخچال
معادل فارسی اسم refrigerator یخچال است. refrigerator یا یخچال وسیله است که به منظور سرد نگه داشتن و ذخیره مواد غذایی، آب و دیگر محصولات خوراکی ساخته شده است و با برق کار می کند. مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

!close the refrigerator door ( در یخچال را ببند! )
. put the eggs and butter in the refrigerator as soon as you get home ( تا به خانه رسیدی کره و تخم مرغ ها را در یخچال بگذار. )
منبع: سایت بیاموز

یخچال ، یخچال برقی
یخچال فریزر
انگلیسی:fridge
فریزر. . . . یخچال
It is a name of gadget and it use for carring somethings that they need to have cold weather
یخچال برقی

سرد خانه، یخچال
یخچال

fridge
یخچال ( برقی )
یخچال
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس