registry

/ˈredʒəstri//ˈredʒɪstri/

معنی: دفتر، فهرست، دفتر ثبت اسناد
معانی دیگر: رجوع شود به: registration، اداره ی ثبت، اتاق ثبت، دفتر ثبت، نگاشتنامه، محضر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: registries
(1) تعریف: an office or depository where records are kept.
مشابه: archives

(2) تعریف: a register showing the nationality of a merchant ship.

جمله های نمونه

1. They'd pulled the registry office down which then left an open space.
[ترجمه گوگل]آنها دفتر ثبت را پایین کشیده بودند که سپس یک فضای باز باقی گذاشت
[ترجمه ترگمان]آن ها دفتر ثبت را پایین کشیده بودند و بعد فضای باز را ترک کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The registry holds records of all major operations.
[ترجمه گوگل]رجیستری سوابق تمامی عملیات های اصلی را در خود نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]این ثبت سوابق همه عملیات های اصلی را ثبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The map is kept at the local land registry.
[ترجمه گوگل]نقشه در اداره ثبت اسناد و املاک محلی نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]این نقشه در مرکز ثبت زمین محلی نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The public registry in Panama City keeps computerized records of all companies.
[ترجمه گوگل]ثبت عمومی در پاناما سیتی سوابق کامپیوتری تمام شرکت ها را نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]ثبت عمومی در پاناما، سوابق کامپیوتری همه شرکت ها را حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It agreed to set up a central registry of arms sales.
[ترجمه گوگل]موافقت کرد که یک دفتر ثبت مرکزی فروش اسلحه ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]توافق شد که یک مرکز ثبت مرکزی فروش اسلحه راه اندازی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is no central registry that ensures that only a tiny percentage of women will receive the label.
[ترجمه گوگل]هیچ ثبت مرکزی وجود ندارد که تضمین کند تنها درصد کمی از زنان این برچسب را دریافت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]هیچ ثبت مرکزی وجود ندارد که تضمین کند که تنها درصد کمی از زنان برچسب را دریافت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They were also married in a registry office.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین در اداره ثبت احوال ازدواج کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین در یک دفتر ثبت ازدواج کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They were married at a registry office and had a quiet reception.
[ترجمه گوگل]آنها در اداره ثبت احوال ازدواج کردند و پذیرایی آرامی داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک دفتر مشترک ازدواج کردند و مراسم پذیرایی خاموش برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The offices, in an old registry office, are still being worked on.
[ترجمه گوگل]دفاتر، در یک اداره ثبت قدیمی، هنوز در حال کار هستند
[ترجمه ترگمان]ادارات، در یک دفتر ثبت قدیمی، هنوز در حال کار کردن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The two birth registry controls were chosen by staff employed at the central register in Southport.
[ترجمه گوگل]دو کنترل ثبت تولد توسط کارکنان شاغل در مرکز ثبت احوال در Southport انتخاب شدند
[ترجمه ترگمان]دو کنترل ثبت تولد توسط کارکنان شاغل در مرکز ثبت مرکزی در Southport انتخاب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Companies' Registry will also require a resolution completed by both the mortgagee and the mortgagor.
[ترجمه گوگل]اداره ثبت شرکتها نیز نیازمند تصمیمی است که توسط هر دو طرف راهن و راهن تکمیل شود
[ترجمه ترگمان]ثبت شرکت های داخل کشور همچنین نیازمند یک قطعنامه تکمیل شده از سوی the و the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Proper notice through registry recordings can be accomplished without having to set up a universal or central registry.
[ترجمه گوگل]اطلاع رسانی مناسب از طریق ثبت رجیستری بدون نیاز به راه اندازی یک ثبت جهانی یا مرکزی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]اطلاع مناسب از طریق ثبت ثبت می تواند بدون نیاز به ایجاد یک مرکز ثبت عمومی یا مرکزی انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The researchers used a cancer registry and found that 419 were diagnosed with stomach cancer by 199
[ترجمه گوگل]محققان از یک ثبت سرطان استفاده کردند و دریافتند که تا سال 199، 419 نفر به سرطان معده مبتلا شدند
[ترجمه ترگمان]محققان از یک مرکز ثبت سرطان استفاده کردند و دریافتند که حدود ۱۹۹ بیمار مبتلا به سرطان معده تشخیص داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The witnesses were people who worked at the registry office.
[ترجمه گوگل]شاهدان افرادی بودند که در اداره ثبت احوال کار می کردند
[ترجمه ترگمان]شهود افرادی بودند که در اداره ثبت کار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If you're tying the knot at a registry office, this timeless style is ideal.
[ترجمه گوگل]اگر در یک اداره ثبت نام گره می زنید، این سبک بی انتها ایده آل است
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید گره را در دفتر ثبت گره بزنید، این سبک ماندگار ایده آل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دفتر (اسم)
office, volume, book, bureau, registry, tome

فهرست (اسم)
index, file, roll, list, inventory, schedule, registry, table, catalog, repertory, roster, concordance

دفتر ثبت اسناد (اسم)
registry

تخصصی

[کامپیوتر] قسمتی از ویندوز 95 که اطلاعات بر پایی ( setup) را برای سخت افزار، نرم افزار و سیستم عامل ذخیره می کند. این قسمت، بیشتر عملکرد انجام شده به وسیله ی فایلهای INIو Registration Editor در نسخه های قبلی ویندوز را به عهده دارد. اطلاعات در بخش Registry توسط برنامه ی Control Panel و برنامه های برپایی برای کاربردهای خاصی تأمین می شود. می توانید محتویات Registry را مستقیماً و به وسیله ی انتخاب گزینه ی Run از Start Menu و نوشتن regedit مشاهده کنید . این عمل به ندرت ضرورت دارد، مگر اینکه وضعی غیر عادی به وجود آمده باشد.
[برق و الکترونیک] بایگانی
[حقوق] دفتر ثبت، اداره ثبت

انگلیسی به انگلیسی

• office where registrations are recorded; database for storing system configuration information in windows operating systems (computers)
a registry is a place where official records are kept.

پیشنهاد کاربران

بپرس