restoration

/ˌrestəˈreɪʃn̩//ˌrestəˈreɪʃn̩/

معنی: ترمیم، تجدید، اعاده، استرداد، استقرار مجدد، بازگرداندن
معانی دیگر: بازگردانی، پس دادن، بازداد، بازگشت، بازدهی، بازساخته، بازسازی، مرمت، رجوع شود به: restitution

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of restoring.
مشابه: repair

(2) تعریف: a return to an original form or condition.

(3) تعریف: replacement or return of something that has been lost or taken away.
مشابه: restitution

(4) تعریف: the remodeling of an ancient or historic building, painting, or other artifact.

(5) تعریف: (cap.) the period during which Charles II returned to the English throne, from 1660 to about 1685.

جمله های نمونه

1. the restoration of charles ii to the throne of england
بازگردانی چارلز دوم به تخت سلطنت انگلیس

2. the restoration of order and peace in the cities
اعاده ی نظم و آرامش در شهرها

3. They demanded the restoration of all their lost lands.
[ترجمه مجید طرقی دریاسری] آن ها به شدت خواهان استرداد تمامی سرزمین های تصرف شده خود شدند.
|
[ترجمه فرید] آنها خواهان باز پس گیری تمام سرزمینشان بودند
|
[ترجمه گوگل]آنها خواستار بازگرداندن همه سرزمین های از دست رفته خود شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار بازگشت همه سرزمین های از دست رفته خود شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Major restoration work will begin in May.
[ترجمه گوگل]کار بازسازی عمده در ماه مه آغاز خواهد شد
[ترجمه ترگمان]کار بازسازی اصلی در ماه مه آغاز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We demand an immediate restoration of our right to vote.
[ترجمه فرید] ما خواهان یک باز نگری فوری در حق رای مان هستیم
|
[ترجمه گوگل]ما خواستار احیای فوری حق رای خود هستیم
[ترجمه ترگمان]ما خواستار بازگشت فوری حق رای خود هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many of the older paintings have undergone extensive restoration.
[ترجمه گوگل]بسیاری از نقاشی های قدیمی تر تحت بازسازی گسترده قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تابلوهای قدیمی تر، بازسازی گسترده ای شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The house fell into disrepair until a restoration fund was set up .
[ترجمه فرید] خانه در شرایط غیر قابل سکونت بود تا اینکه یک صندوق مرمت و بازسازی شکل گرفت
|
[ترجمه گوگل]خانه خراب شد تا اینکه یک صندوق مرمت ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]این خانه تعمیر شد تا زمانی که صندوق بازسازی راه اندازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This historic watermill is currently awaiting restoration.
[ترجمه گوگل]این آسیاب آبی تاریخی در حال حاضر در انتظار بازسازی است
[ترجمه ترگمان]این watermill تاریخی در حال حاضر منتظر بازگشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is still at work on the restoration.
[ترجمه گوگل]او هنوز در حال کار بر روی بازسازی است
[ترجمه ترگمان]او هنوز در حال کار بر روی بازسازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The rural environment lent itself to the restoration of his health.
[ترجمه فرید] بدست آوردن سلامتش مدیون آن فضای روستایی است
|
[ترجمه فرید] آن محیط روستایی همجوره باعث بدست آوردن دوباره سلامتش شد
|
[ترجمه گوگل]محیط روستایی خود را به احیای سلامتی او وام داد
[ترجمه ترگمان]محیط روستایی به احیای سلامتی خود کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The palace is closed during restorations / for restoration.
[ترجمه گوگل]کاخ در هنگام بازسازی بسته می شود / برای مرمت
[ترجمه ترگمان]کاخ در طول ترمیم \/ بازسازی بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His visit is expected to lead to the restoration of diplomatic relations.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که سفر او به احیای روابط دیپلماتیک منجر شود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود این دیدار منجر به احیای روابط دیپلماتیک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An anonymous donor has given £500 towards the restoration fund.
[ترجمه گوگل]یک اهداکننده ناشناس 500 پوند به صندوق بازسازی داده است
[ترجمه ترگمان]یک اهدا کننده ناشناس ۵۰۰ پوند به صندوق بازسازی اهدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The restoration to the castle took a year and cost a lot of money.
[ترجمه گوگل]مرمت قلعه یک سال طول کشید و هزینه زیادی داشت
[ترجمه ترگمان]بازگشت به قلعه یک سال طول کشید و هزینه زیادی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I owe the restoration of my hearing to this remarkable new technique.
[ترجمه گوگل]من بازیابی شنوایی خود را مدیون این تکنیک جدید قابل توجه هستم
[ترجمه ترگمان]من به احیای شنوایی خود به این تکنیک جالب توجه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترمیم (اسم)
recovery, amendment, relief, restoration

تجدید (اسم)
resumption, restoration, anabiosis, renewal, revival, repeat, recrudescence, repetition, instauration

اعاده (اسم)
recourse, restoration, restitution, return, rebound, recession, repetition

استرداد (اسم)
recovery, restoration, retraction, refund, reclamation

استقرار مجدد (اسم)
restoration, revival, reintegration

بازگرداندن (اسم)
restoration

تخصصی

[برق و الکترونیک] باز سازی
[زمین شناسی] بهسازی، اصلاح -استقرار
[آمار] بازپردازی

انگلیسی به انگلیسی

• act of returning to a previous condition (in health); rehabilitation; reconstruction, reproduction

پیشنهاد کاربران

اشاره به
https://magazine. holycross. edu/issue_48_2/48_2_restoration
( Restoration ) = ( Frašgird ) برگرفته از پهلوی=فْرَشگیرد=بازبرپایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : restore
✅️ اسم ( noun ) : restoration / restorative / restorer / restorationism / restorationist
✅️ صفت ( adjective ) : restorative / restorable
✅️ قید ( adverb ) : restoratively
در علم اسطوره شناسی: بازگشت گرایی
در فلسفه: احیا
بازگرداندن چیزی به حالت اول.
در سیاست، بازگشت به حکومتِ قبل از حکومتِ فعلی.
در ساختمان و دندانپزشکی، احیا، مرمت
restoration ( مهندسی منابع طبیعی - شاخة حیات وحش )
واژه مصوب: بازگردانی
تعریف: فرایند برگرداندن بوم سازگان ها یا زیستگاه ها به ساختار و ترکیب گونه ای اولیة آنها
اعاده ، احیاء ، تمدید ، جلب
‘restoration of trust’ = جلب اعتماد
تجدید
تررمیم 🐞
( در ادبیات ) بازگشت ادبی
احیا
RESTORATION OF DIGNITY : اعاده حیثیت
۱. ترمیم، بازسازی، مرمت ۲. بازگردانی ۴. پس دادن
بازآرایی
بازیابی
ترمیم، بازسازی، مرمت ساختمان قدیمی
بازگرداندن اوضاع محل فعالیت به وضعیت اولیه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس