running short of something

پیشنهاد کاربران

running short of time
در حال کم شدن چیزی، در حال تمام شدن ( البته فرقش با running out of اینه که اون مقدار باقیمانده بیشتر از موقعی هست که اصطلاح running out بکار برده شود، مثلا فرض کنید یک دقیقه تا تمام شدن وقت، فرصت دارید
...
[مشاهده متن کامل]
اگر گوینده بگوید we are running short on time شنونده متوجه میشود که فرصت کمی تا پایان وقت دارد ولی اگر گوینده بگوید we are running out of time شنونده متوجه میشود که نهایتش 15 ثانیه بیشتر وقت باقی نمانده است ) مثال دیگر The party had just begun and we were already running short of beer مهمانی تازه شروع شده بود و ما دیگه داشتیم آبجو کم می آوردیم / مهمانی تازه شروع شده بود و به این زودی ( هنوز هیچی نشده ) ، آبجو مون داشت تموم میشد!

بپرس