railing

/ˈreɪlɪŋ//ˈreɪlɪŋ/

معنی: نرده، سرزنش، محجر، ریل
معانی دیگر: اسباب لازم برای نرده سازی یا کشیدن خط آهن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a barrier or fence made of posts and rails.

(2) تعریف: a banister.

- the railing on the stairway
[ترجمه گوگل] نرده روی راه پله
[ترجمه ترگمان] نرده پلکان،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: materials from which rails are made.

جمله های نمونه

1. the sailor put his head on the angle of the railing and fell asleep
ملوان سر خود را روی گوشه ی نرده قرار داد و به خواب رفت.

2. He's always railing against his wife about her extravagance.
[ترجمه Francess] برعکس زنش که اصراف نمیکنه و اینا، مرده اینطوری نیست. برخلافشه. اصراف میکنه.
|
[ترجمه گوگل]او همیشه از همسرش به خاطر زیاده خواهی هایش انتقاد می کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه با زنش در مورد اسراف و اسراف کاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She groped for the railing to steady her as she fell.
[ترجمه گوگل]او به دنبال نرده بود تا او را ثابت نگه دارد
[ترجمه ترگمان]کورمال کورمال به طرف نرده رفت تا او را همان طور که افتاده بود محکم نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She is always railing against her own lot.
[ترجمه گوگل]او همیشه در حال ایراد گرفتن از سرنوشت خودش است
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مقابل کاره ای خودش نرده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lock your bike to something immovable like a railing or lamp-post.
[ترجمه گوگل]دوچرخه خود را روی چیزی غیرقابل حرکت مانند نرده یا تیر چراغ قفل کنید
[ترجمه ترگمان]bike رو قفل کن مثل نرده و تیر چراغ برق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She leaned out over the railing.
[ترجمه گوگل]روی نرده خم شد
[ترجمه ترگمان]به نرده تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She gripped on to the railing with both hands.
[ترجمه گوگل]با دو دستش به نرده چسبید
[ترجمه ترگمان]با هر دو دستش به نرده چسبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He leant against the railing, his breath coming in short gasps.
[ترجمه گوگل]به نرده تکیه داد، نفسش با نفس های کوتاه بیرون می آمد
[ترجمه ترگمان]او به نرده تکیه داد، نفسش کوتاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He felt the hardness of the iron railing press against his spine.
[ترجمه گوگل]سختی نرده آهنی را روی ستون فقراتش احساس کرد
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که سختی نرده آهنی به ستون فقراتش فشار می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A quick cane easing the candy over the railing.
[ترجمه گوگل]عصایی سریع که آب نبات را روی نرده کم می کند
[ترجمه ترگمان]یک ترکه کوچک از روی نرده کنار نرده رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I pounded on the railing until the chain swung like a jump rope.
[ترجمه گوگل]به نرده کوبیدم تا زنجیر مثل طناب تاب خورد
[ترجمه ترگمان]به نرده ها ضربه زدم تا اینکه زنجیر مثل یک طناب از هم پاشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The photographers stormed the railing and took aim like a starved infantry picking off fish from a bridge.
[ترجمه گوگل]عکاسان به نرده هجوم بردند و مانند پیاده نظام گرسنه ای که از روی پل ماهی می برد، هدف را گرفتند
[ترجمه ترگمان]عکاسان به نرده ها هجوم بردند و مانند یک پیاده نظام که از گرسنگی مرده بودند، هدف گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One hand gripped a railing, the other drooped motionless at her side.
[ترجمه گوگل]یک دستش نرده ای را گرفته بود، دست دیگرش بی حرکت در کنارش افتاده بود
[ترجمه ترگمان]یک دستش نرده را گرفته بود و دیگری به پهلویش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The railing is wobbly, the space is so small that it is suitable only for one person.
[ترجمه گوگل]نرده لرزان است، فضا آنقدر کوچک است که فقط برای یک نفر مناسب است
[ترجمه ترگمان]نرده لرزان است، فضا آنقدر کوچک است که فقط برای یک نفر مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They bumped against the railing.
[ترجمه گوگل]به نرده برخورد کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به نرده برخورد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نرده (اسم)
balustrade, railing, fencing, rail, parapet, paling, list, pale

سرزنش (اسم)
snub, vituperation, blame, reproach, reproof, raillery, remonstrance, railing, rebuke, scolding, twit, condemnation, chiding, disapprobation, sarcasm, conviction, demerit, deprecation, reprimand, reprehension

محجر (اسم)
railing, fencing, parapet, fence, peel, palisade

ریل (اسم)
real, railing

تخصصی

[عمران و معماری] دستگیره - نرده - جانپناه
[برق و الکترونیک] خط خط شدگی در هم شدگی ارسالها یراداری از فرستنده ها با سرعت پالس 50 تا 150 کیلو هرتز این در هم شدگی سبب ظاهر شدن تصویری همراه با خطوط نرده مانند روی صفحه نمایش رادار می شود .

انگلیسی به انگلیسی

• railroad tracks; bannister, handrail, guardrail; fence
a fence made from metal bars is called railings or a railing.

پیشنهاد کاربران

SYN: banister
railingrailing
نرده ( فلزی یا چوبی ) - حفاظ فلزی یا چوبی نرده مانند
SIMILAR: barrier - fence
DEFINITION
- a fence or barrier made of rails.
- a fence made from a series of vertical metal posts, or one of these posts
...
[مشاهده متن کامل]

- US a row of posts and the wooden or metal bar on top of them, that are used on stairs to hold on to
SYN: banister
- a type of fence made of one of more usually metal or wooden bars attached to posts, often along the edge of a path or at the side of stairs for safety and to provide support
A: Have you had enough?
B: Yes.
A: Ok. Fetch the sauce pan.
B: All right.
A: What do you do?
B: Nothing.
A: Your father.
B: He's here.
A: He's asleep, you want to come in?
B: Yeah.
A: Jump over the railing.
C: Where are you going, son of a bitch?
B: The lady told me to go over with her.
سیر شدی. . ؟
بعله.
خیلی خب. برو قابلمه رو برا من بیار.
چچشم. الان میارم.
خخب حالا چیکار میخوای بکنی؟
هیچی.
بابات کوش؟
ایناهاش.
خوابیده، دلت میخواد بیای تو؟
آره.
برو اون تتته از روی نرده ها بپر پایین.
هووی کدوم گوری میری، تخم سگ؟
خانم میگه برم تو.

نرده the old man when coming up the stairs he has to get the railing

بپرس