raj

/ˈrɑːʒ//rɑːdʒ/

معنی: حکومت، سلطنت
معانی دیگر: (هندی) دولت، هندوستان سلطنت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in India, a king, or his rule, reign, or dominion.

جمله های نمونه

1. Raj spent his life caring for others.
[ترجمه گوگل]راج زندگی خود را صرف مراقبت از دیگران کرد
[ترجمه ترگمان]راج \"زندگیش رو صرف مراقبت از دیگران کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Raj crept out of the house unseen.
[ترجمه گوگل]راج بدون دیدن از خانه بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]راج بدون اینکه دیده شود از خانه بیرون خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Raj brought the different linguistic groups together under one administrative umbrella.
[ترجمه گوگل]راج گروه های زبانی مختلف را زیر یک چتر اداری گرد هم آورد
[ترجمه ترگمان]راج، گروه های زبانی مختلف را زیر یک چتر مدیریتی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the Colonial Office, which disliked the raj as a constitutional anomaly, a swift voluntary abdication was hoped for.
[ترجمه گوگل]در دفتر استعماری، که راج را به عنوان یک ناهنجاری قانون اساسی دوست نداشت، به یک کناره گیری داوطلبانه سریع امیدوار بود
[ترجمه ترگمان]در دفتر مستعمراتی، که از راج به عنوان یک anomaly قانون اساسی نفرت نداشت، یک تاج گزاری داوطلبانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Who would dare defy the might of the Raj?
[ترجمه گوگل]چه کسی جرات دارد از قدرت راج سرپیچی کند؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی جرات میکنه که با \"راج\" مبارزه کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. During the days of the Raj, a train journey across the subcontinent could take a week.
[ترجمه گوگل]در طول روزهای راج، سفر با قطار در سراسر شبه قاره ممکن است یک هفته طول بکشد
[ترجمه ترگمان]در طی روزه ای راج، یک سفر قطار در سراسر شبه قاره می تواند یک هفته طول بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Votaries of the Raj, they sent their son to Eton.
[ترجمه گوگل]علاقه مندان به راج، پسرشان را نزد ایتون فرستادند
[ترجمه ترگمان]votaries راج اونا پسرشون رو به ایتن فرستادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The days of the British raj are ended.
[ترجمه گوگل]روزهای راج بریتانیا به پایان رسیده است
[ترجمه ترگمان]روزه ای of انگلیسی ها به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The "license raj" may be gone, but an " inspector raj" is alive and well; the "midnight knock" from an excise, customs, labor, or factory inspector still haunts the smaller entrepreneur.
[ترجمه گوگل]"مجوز راج" ممکن است از بین رفته باشد، اما "راج بازرس" زنده و سالم است "تقوع نیمه شب" بازرس مالیات غیر مستقیم، گمرک، کارگر یا کارخانه هنوز کارآفرین کوچکتر را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]\"مجوز raj\" ممکن است از بین برود، اما \"بازرس raj\" زنده و سالم است؛ در \"در نیمه شب\" از یک مالیات، گمرک، کار، یا بازرس کارخانه هنوز به کار آفرین تری می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The only quoted proponent of non-English is Raj Thackeray, a Mumbai politician "enraged" by the encroachment of English on Marathi in his city (though he sends his son to an English-language school).
[ترجمه گوگل]تنها طرفدار نقل قول غیرانگلیسی، راج تاکری، یک سیاستمدار بمبئی است که از تجاوز زبان انگلیسی به مراتی در شهرش "خشمگین" شده است (اگرچه او پسرش را به یک مدرسه انگلیسی زبان می فرستد)
[ترجمه ترگمان]تنها مدافع غیر انگلیسی زبان راج Thackeray است، یک سیاست مدار بمبئی \"خشمگین\" از تجاوز به انگلیسی در Marathi در شهر او (هر چند که پسرش را به یک مدرسه انگلیسی زبان می فرستد)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And Administrator Raj Shah is leading our efforts.
[ترجمه گوگل]و مدیر راج شاه تلاش های ما را رهبری می کند
[ترجمه ترگمان]و سرپرست راج شاه تلاش های ما را رهبری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Raj : Maybe so, but you can't incinerate a Bengal tiger with a magnifying glass.
[ترجمه گوگل]راج: شاید اینطور باشد، اما نمی توان ببر بنگال را با ذره بین سوزاند
[ترجمه ترگمان]شاید، اما تو نمیتونی یه ببر بنگال رو با ذره بین بسوزانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Raj : Then we could be the Bengal tigers.
[ترجمه گوگل]راج: پس ما می توانیم ببرهای بنگال باشیم
[ترجمه ترگمان]پس ما می تونیم یه ببر بنگال باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Raj : Paul, you must remember, in spite of the hooks that seem to be grabbing for your attention, that you are on the Homing beacon .
[ترجمه گوگل]راج: پل، باید به یاد داشته باشید، علیرغم قلاب هایی که به نظر می رسد توجه شما را جلب می کند، که روی چراغ هومینگ هستید
[ترجمه ترگمان]راج: پل، تو باید به خاطر داشته باشی که با وجود of که به نظر می رسد توجه شما را جلب می کند، که شما روی آن چراغ راهنما هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Raj: You are beginning to get the idea, Paul.
[ترجمه گوگل]راج: شما در حال دریافت ایده هستید، پل
[ترجمه ترگمان] \"تو کم کم داری این ایده رو بدست میاری\" پائول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حکومت (اسم)
regimen, administration, government, reign, power, dominion, raj

سلطنت (اسم)
reign, power, raj, domination, kingship, monarchy, sultanate

انگلیسی به انگلیسی

• period of the british rule of the indian subcontinent between the years 1757-1947

پیشنهاد کاربران

بپرس