rapacity

/rəˈpæsɪti//rəˈpæsɪti/

معنی: از، درنده خویی، یغماگری
معانی دیگر: غارتگری

جمله های نمونه

1. He argued that the overcrowded cities were the product of a system based on "selfishness" and "rapacity".
[ترجمه گوگل]او استدلال می‌کرد که شهرهای پرجمعیت محصول سیستمی است که مبتنی بر «خودخواهی» و «غرض ورزی» است
[ترجمه ترگمان]او استدلال کرد که شهره ای پرجمعیت محصول یک سیستم مبتنی بر \"خودخواهی\" و \"حرص و آز\" بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Aristocratic criticism of royal rapacity was a backhanded tribute to that success.
[ترجمه گوگل]انتقاد اشرافی از غرض ورزی سلطنتی ادای احترامی پشت سر به آن موفقیت بود
[ترجمه ترگمان]انتقاد شدید از حرص و آز پادشاه نشانه ستایش از این موفقیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Unhappiness was sprung from rapacity.
[ترجمه گوگل]ناخشنودی از تعصب سرچشمه گرفته بود
[ترجمه ترگمان]بدبختی ناشی از حرص و آز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The experiment showed that the discharge rapacity of the MH electrode increased a little when 3% silver was added, but the amount of the gas escaped from the simulated cell was obviously reduced.
[ترجمه گوگل]آزمایش نشان داد که سرعت تخلیه الکترود MH با افزودن 3 درصد نقره اندکی افزایش یافت، اما میزان گاز خارج شده از سلول شبیه سازی شده به وضوح کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]آزمایش نشان داد که حرص و آز الکترود MH اندکی افزایش یافت هنگامی که ۳ % نقره اضافه شد، اما مقدار گازی که از سلول شبیه سازی شده فرار کرد به وضوح کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The danger is that Chinese rapacity plus African leaders' greed equals the snuffing out of all hope.
[ترجمه گوگل]خطر این است که غصب چینی به اضافه حرص و طمع رهبران آفریقایی مساوی است با از بین بردن تمام امید
[ترجمه ترگمان]خطر این است که حرص و طمع چینی ها به اضافه رهبران آفریقایی برابر با snuffing تمام امید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Here was neither guile nor rapacity.
[ترجمه گوگل]اینجا نه حیله بود و نه غرض ورزی
[ترجمه ترگمان]اینجا نه guile و نه حرص و آز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Critics who decry regulatory costs are dismissed as deluded apologists for corporate rapacity.
[ترجمه گوگل]منتقدانی که هزینه‌های نظارتی را تقبیح می‌کنند، به‌عنوان معذرت‌خواهان فریب خورده به‌خاطر غصب شرکتی کنار گذاشته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]منتقدان که هزینه های نظارتی را محکوم می کنند به عنوان apologists فریب خورده برای حرص و آز شرکت رد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. During the whole process of construction, the operational safty and rapacity of track must be guaranteed.
[ترجمه گوگل]در طول کل فرآیند ساخت و ساز، ایمنی عملیاتی و صعب العبور بودن مسیر باید تضمین شود
[ترجمه ترگمان]در طول کل فرآیند ساخت، بهره برداری عملیاتی و حرص و آز در مسیر باید تضمین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Algorithm testing shows: The new maximum flow algorithm in network with both node and edge rapacity confined is completely feasible and availability effective.
[ترجمه گوگل]آزمایش الگوریتم نشان می‌دهد: الگوریتم جدید حداکثر جریان در شبکه‌ای که هم گره و هم ظرفیت لبه محدود شده است، کاملاً امکان‌پذیر است و در دسترس بودن مؤثر است
[ترجمه ترگمان]الگوریتم تست الگوریتم نشان می دهد: الگوریتم جریان بیشینه جدید در شبکه با هر دو گره و هم با حرص، به طور کامل امکان پذیر و در دسترس پذیری موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One throws over all the world and the other is full of rapacity (a word I am not so sure) to the world.
[ترجمه گوگل]یکی تمام دنیا را پرتاب می کند و دیگری پر از درنده (کلمه ای که چندان مطمئن نیستم) به دنیا
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها تمام دنیا را پرتاب می کند و دیگری پر از حرص و آز است (کلمه ای که من آن قدرها هم مطمئن نیستم)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In much of Western Europe, he is remembered as the epitome of cruelty and rapacity .
[ترجمه گوگل]در بسیاری از کشورهای اروپای غربی، از او به عنوان مظهر ظلم و درندگی یاد می شود
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از کشورهای اروپای غربی، او به عنوان مظهر قساوت و حرص و آز شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. China has a 1500-year history of bureaucratic administration, during which the main problem was to control the rapacity of local officials.
[ترجمه گوگل]چین سابقه ای 1500 ساله از مدیریت بوروکراسی دارد که در طی آن مشکل اصلی کنترل درنده خویی مقامات محلی بود
[ترجمه ترگمان]چین سابقه ای ۱۵۰۰ ساله از مدیریت اداری دارد که در طی آن مشکل اصلی کنترل حرص و آز مقامات محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Jul 15 th 2010 TO DREAMERS in the West, Tibet is aShangridespoiled by Chinese ruthlessness and rapacity.
[ترجمه گوگل]15 ژوئیه 2010 برای رویاپردازان در غرب، تبت توسط بی‌رحمی و درنده‌گری چینی غارت شده است
[ترجمه ترگمان]در ۱۵ ام ژانویه ۲۰۱۰ به dreamers در غرب تبت، تبت با بی رحمی و بی رحمی چینی aShangridespoiled شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از (اسم)
avarice, greed, avidity, esurience, rapacity

درنده خویی (اسم)
fury, ferocity, rapacity

یغماگری (اسم)
rapacity, spoliation

انگلیسی به انگلیسی

• greediness, covetousness, selfishness; predaciousness, quality of hunting other creatures for food
rapacity is extreme greed, especially for money; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : rapacity / rapaciousness
✅️ صفت ( adjective ) : rapacious
✅️ قید ( adverb ) : rapaciously
طمع سیری ناپذیر

بپرس