ratiocinate

/ræʃiːˈɑːsəˌˌneɪt//ˌrætɪˈɒsɪneɪt/

معنی: دلیل اوردن، استدلال کردن
معانی دیگر: منطق به کار بردن، منطقی اندیشیدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: ratiocinates, ratiocinating, ratiocinated
مشتقات: ratiocinator (n.)
• : تعریف: to think logically; reason.
مشابه: reason

جمله های نمونه

1. This text for example recommend "describe statistics" and "ratiocinate statistics" manipulate method. Believe in for you have much enlighten.
[ترجمه گوگل]این متن به عنوان مثال روش دستکاری "تشریح آمار" و "نسبت سازی آمار" را توصیه می کند باور کن که روشنگری های زیادی داری
[ترجمه ترگمان]این متن به عنوان مثال \"آمار توصیفی\" و \"آمار ratiocinate\" را دستکاری می کند به این باور کنید که شما خیلی روشن هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The ratiocinate program generate automatically a reasonable mining scheduling by searching and matching rules.
[ترجمه گوگل]برنامه ratiocinate با جستجو و تطبیق قوانین به طور خودکار یک زمان بندی استخراج معقول ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]برنامه ratiocinate به طور خودکار یک برنامه ریزی معدنی منطقی را با جستجو و تطبیق قوانین تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Using the expert system, we can ratiocinate the dynamic of the working-face roof scientifically in the process of extracting, we can evaluate the maintenance quality of the working-face roof, either.
[ترجمه گوگل]با استفاده از سیستم خبره، می‌توان دینامیک سقف وجه کار را به صورت علمی در فرآیند استخراج نسبت داد، همچنین می‌توان کیفیت تعمیر و نگهداری سقف کار را ارزیابی کرد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از سیستم خبره، ما می توانیم با استفاده از روش علمی، پویایی یک سقف کار را از نظر علمی در فرآیند استخراج، مورد ارزیابی قرار دهیم، و می توانیم کیفیت نگهداری بام چهره کار را نیز ارزیابی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Knowledge database and rational control policy were constructed based on production rule and deductive ratiocinate.
[ترجمه گوگل]پایگاه داده دانش و سیاست کنترل منطقی بر اساس قاعده تولید و نسبت قیاسی ساخته شد
[ترجمه ترگمان]پایگاه داده دانش و سیاست کنترل منطقی براساس قانون تولید و ratiocinate قیاسی ساخته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It does not need to establish an accurate model for the problem to be solved, but biased former knowledge to analyze, ratiocinate and calculate, and to form the last results.
[ترجمه گوگل]نیازی به ایجاد یک مدل دقیق برای حل مسئله نیست، بلکه دانش قبلی برای تجزیه و تحلیل، نسبت‌بندی و محاسبه و شکل‌دهی آخرین نتایج مغرضانه است
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست که یک مدل دقیق برای حل مساله ایجاد شود، اما دانش قبلی جانبدارانه برای تجزیه، تحلیل و محاسبه، و برای شکل دادن آخرین نتایج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In fact, those brought ten-strike innovation in the commerce history, the feasibility is difficult to ratiocinate and judge with logic at the initial.
[ترجمه گوگل]در واقع، کسانی که نوآوری ده ضربه ای را در تاریخ تجارت به ارمغان آوردند، امکان سنجی و قضاوت با منطق در ابتدا دشوار است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، آن هایی که نوآوری ده را در تاریخچه تجارت به ارمغان آوردند، امکان پذیر بودن و قضاوت در مورد منطق در ابتدای کار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The third chapter is using the game theory model to ratiocinate and demonstrate the reason of venture capital investment moving back.
[ترجمه گوگل]فصل سوم، استفاده از مدل تئوری بازی ها برای نسبت و نشان دادن دلیل بازگشت سرمایه گذاری خطرپذیر است
[ترجمه ترگمان]فصل سوم از مدل تئوری بازی به ratiocinate استفاده می کند و دلیل آن را برای سرمایه گذاری سرمایه سرمایه گذاری نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Through studying the expert knowledge of mining scheduling, this paper constructed a mining rule base for mining scheduling, and designed a ratiocinate program based on production rules.
[ترجمه گوگل]این مقاله از طریق مطالعه دانش تخصصی زمان‌بندی معدن، یک پایه قانون معدن برای برنامه‌ریزی معدن ایجاد کرد و یک برنامه نسبتاً بر اساس قوانین تولید طراحی کرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با مطالعه دانش تخصصی زمان بندی استخراج معدن، یک قاعده استخراج معدن برای برنامه ریزی استخراج معدن ایجاد کرد و یک برنامه ratiocinate براساس قوانین تولید طراحی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Expert system can use experts' knowledge and experience to ratiocinate, judge and make decision, which is an effective way to construct the soft-sensor hybrid model.
[ترجمه گوگل]سیستم خبره می‌تواند از دانش و تجربه کارشناسان برای ارزیابی، قضاوت و تصمیم‌گیری استفاده کند که این روشی موثر برای ساخت مدل هیبریدی سنسور نرم است
[ترجمه ترگمان]سیستم خبره می تواند از دانش و تجربه متخصصان برای ارزیابی، قضاوت و تصمیم گیری استفاده کند که یک روش موثر برای ساخت مدل ترکیبی soft - سنسور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلیل اوردن (فعل)
allege, argue, ratiocinate

استدلال کردن (فعل)
reason, argue, ratiocinate

تخصصی

[ریاضیات] استدلال کردن

انگلیسی به انگلیسی

• reason, deduce through logical thinking

پیشنهاد کاربران

بپرس