rawness


خامى، ناازمودگى، خامی، ناازمودگی - سردی

جمله های نمونه

1. After taking a cold, rawness of the larynx and trachea come on, then spasmodic constriction of the larynx at night.
[ترجمه گوگل]پس از مصرف سرماخوردگی، خامی حنجره و نای ظاهر می شود، سپس حنجره در شب دچار انقباض اسپاسمودیک می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از خوردن سرما، خامی حنجره و نای ادامه پیدا می کنند و سپس انقباض عصبی حنجره را در شب به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Others listen to find a rawness and honesty reminiscent of the punk music of their youth.
[ترجمه گوگل]دیگران گوش می دهند تا خامی و صداقتی را بیابند که یادآور موسیقی پانک دوران جوانی آنهاست
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر به پیدا کردن خامی و صداقت و یادآور موسیقی پانک جوان خود گوش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was transfixed, suddenly stilled, gaping at the rawness of the signs and transformations.
[ترجمه گوگل]او مات و مبهوت شد، ناگهان ساکت شد، و به خامی نشانه ها و دگرگونی ها چشم دوخت
[ترجمه ترگمان]او را مات و مبهوت کرده بود، ناگهان بی حرکت شده و در قالب علائم و تغییر شکل افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Extreme rawness in the larynx and trachea, burning and smarting.
[ترجمه گوگل]خامی شدید در حنجره و نای، سوزش و هوشمند شدن
[ترجمه ترگمان]خامی شدید در حنجره و نای، سوزش و smarting
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After taking a cold rawness of the larynx and trachea come on.
[ترجمه گوگل]پس از مصرف سرد خامی حنجره و نای بیاید
[ترجمه ترگمان]بعد از خوردن سرمای سرد حنجره و نای، نای ادامه پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rawness of his greed was frank and uninhibited.
[ترجمه گوگل]خامی حرص و طمع او صریح و بدون مهار بود
[ترجمه ترگمان]خامی حرص و طمع او بی پروا و بی پروا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Recorded almost live, there's a certain seductive rawness about the whole thing.
[ترجمه گوگل]تقریباً زنده ضبط شده است، خامی اغوا کننده خاصی در مورد کل آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ضبط شده، تقریبا زنده است، یک سرمای اغوا کننده در مورد همه چیز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their poor behavior was due to the rawness of the troops.
[ترجمه گوگل]رفتار بد آنها به دلیل خام بودن نیروها بود
[ترجمه ترگمان]رفتار ضعیف آن ها به علت خامی سربازان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her ability to capture rawness in the human body and emotion bring her art to life.
[ترجمه گوگل]توانایی او در به تصویر کشیدن خامی در بدن انسان و احساسات، هنر او را زنده می کند
[ترجمه ترگمان]توانایی او در گرفتن خامی بدن انسان و عواطف، هنر او را به زندگی می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The rawness of his diary made it unpublishable.
[ترجمه گوگل]خام بودن دفتر خاطراتش باعث شد که قابل انتشار نباشد
[ترجمه ترگمان]خامی of آن را unpublishable می ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In situations like this, when you are receptive to the point of rawness, you become acutely aware of it.
[ترجمه گوگل]در چنین موقعیت هایی، وقتی تا حد خامی پذیرا هستید، به شدت از آن آگاه می شوید
[ترجمه ترگمان]در شرایطی مانند این، وقتی شما پذیرای نقطه خامی هستید، کاملا از آن آگاه می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Journalists, often guilty of hyperbole, have struggled for once to capture the rawness of the politics.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌نگارانی که اغلب به دلیل اغراق مقصر هستند، برای یک بار هم که شده تلاش کرده‌اند تا خامی سیاست را درک کنند
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران که اغلب به گزافه گویی متهم شده اند، برای یک بار تلاش کرده اند تا خامی سیاست را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wash dish boil an one boiler the meal of rawness.
[ترجمه گوگل]ظرف شستن یک دیگ جوشاندن غذا از خامی
[ترجمه ترگمان]ظرف را با یک دیگ بخار مخلوط کنید و یک دیگ بخار را به جوش بیاورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With microwave oven cook refrigerant food can create food outer and squashy and the center still is frozen or food of rawness, loss, accordingly after inevitable defrost again cook.
[ترجمه گوگل]با اجاق مایکروویو طبخ مواد مبرد می تواند مواد غذایی بیرونی و کدو حلوایی ایجاد کند و مرکز هنوز یخ زده و یا مواد غذایی از خامی، از دست دادن، بر این اساس پس از یخ زدایی اجتناب ناپذیر دوباره طبخ
[ترجمه ترگمان]با کمک آشپز اجاق مایکروویو، مواد غذایی با استفاده از مواد غذایی می تواند بیرونی و نرم را ایجاد کند و این مرکز همچنان منجمد یا غذا از خامی، از دست دادن، و بر این اساس پس از defrost اجتناب ناپذیر آشپز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• crudeness, being in its natural form; lack of experience; state of being sore and exposed; state of being uncooked

پیشنهاد کاربران

خامی ( آشپزی )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : raw / rawness
✅️ صفت ( adjective ) : raw
✅️ قید ( adverb ) : _
بی پیرایگی
to be unaffected
مثال:
Aalto ponderd how to reconcile technology with the rawness of countryside
آلتو به این فکر می کرد که چگونه می توان فناوری را با بی پیرایگیِ فضای حومه ی شهر، آشتی داد
زمختی
نیمه کاره بودن
بی تجربگی
Inexperiences

بپرس