reassessment

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of assessment.

جمله های نمونه

1. My description of it needed reassessment.
[ترجمه گوگل]توصیف من از آن نیاز به ارزیابی مجدد داشت
[ترجمه ترگمان] توصیف من از اون به \"reassessment\" نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She decided that a complete reassessment of her career was due.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت که یک ارزیابی مجدد کامل از حرفه‌اش انجام شود
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که یک ارزیابی مجدد کامل از شغل او انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What it would require is a reassessment of certain aspects of our criminal procedure.
[ترجمه گوگل]آنچه لازم است ارزیابی مجدد برخی از جنبه های آیین دادرسی کیفری ما است
[ترجمه ترگمان]آنچه که به آن نیاز خواهد داشت، ارزیابی مجدد برخی از جنبه های خاص رویه قضایی ما می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Present happenings require constant attention and reassessment.
[ترجمه گوگل]رویدادهای کنونی نیازمند توجه و ارزیابی مجدد دائمی هستند
[ترجمه ترگمان]اتفاقات فعلی نیازمند توجه دائم و ارزیابی مجدد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There followed a reassessment of the two principal investigative techniques.
[ترجمه گوگل]پس از ارزیابی مجدد دو تکنیک اصلی تحقیق انجام شد
[ترجمه ترگمان]پس از آن یک ارزیابی مجدد از دو تکنیک تحقیقی اصلی صورت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Cuban revolution resulted in a reassessment of Washington's policy towards the Third World generally.
[ترجمه گوگل]انقلاب کوبا منجر به ارزیابی مجدد سیاست واشنگتن در قبال جهان سوم به طور کلی شد
[ترجمه ترگمان]انقلاب کوبا به ارزیابی مجدد سیاست واشنگتن نسبت به جهان سوم منتهی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Will my organization need a full reassessment once the revised standards are available?
[ترجمه گوگل]آیا سازمان من پس از در دسترس قرار گرفتن استانداردهای بازنگری شده به ارزیابی مجدد کامل نیاز دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا سازمان من زمانی نیاز به ارزیابی مجدد کامل دارد که استانداردهای اصلاح شده در دسترس باشند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This reassessment process will last until early March.
[ترجمه گوگل]این فرآیند ارزیابی مجدد تا اوایل اسفند ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این فرآیند ارزیابی مجدد تا اوایل ماه مارس ادامه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Periodic reassessment should be performed to determine the need for maintenance treatment.
[ترجمه گوگل]برای تعیین نیاز به درمان نگهدارنده باید ارزیابی مجدد دوره ای انجام شود
[ترجمه ترگمان]ارزیابی مجدد دوره ای باید برای تعیین نیاز به عملیات نگهداری انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But also follows a fundamental reassessment of the creditworthiness and prospects of emerging, versus developed, economies.
[ترجمه گوگل]اما همچنین به دنبال یک ارزیابی مجدد اساسی از اعتبار و چشم انداز اقتصادهای نوظهور در مقابل توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]اما همچنین یک ارزیابی اساسی از ارزش اعتباری و چشم انداز بازارهای درحالظهور را در مقابل اقتصادهای توسعه یافته، اقتصادی دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thus, the reassessment of knowledge should not go beyond the limit so as to correct the thinking way of value lost and make life truly exist.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ارزیابی مجدد دانش نباید فراتر از حد باشد تا روش تفکر ارزش از دست رفته را تصحیح کند و زندگی را واقعی کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ارزیابی مجدد دانش نباید فراتر از حد مجاز باشد تا روش تفکر ارزش گم شود و زندگی حقیقی را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This reassessment, which can be very painful, is also very valuable.
[ترجمه گوگل]این ارزیابی مجدد که می تواند بسیار دردناک باشد نیز بسیار ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]این ارزیابی مجدد، که می تواند بسیار دردناک باشد، بسیار ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There must be a continuing reassessment in light of the world population situation.
[ترجمه گوگل]با توجه به وضعیت جمعیت جهان باید یک ارزیابی مجدد مستمر وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]ارزیابی مجدد در پرتو وضعیت جمعیت جهان باید ادامه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. History is a constant process of reassessment.
[ترجمه گوگل]تاریخ یک فرآیند دائمی ارزیابی مجدد است
[ترجمه ترگمان]تاریخ یک فرآیند ثابت ارزیابی مجدد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• reestimation, reappraisal, reevaluation
if you make a reassessment of something, you think about it and decide whether it still has the same value or importance.

پیشنهاد کاربران

تجدید نظر ( مالیات )
نو سنجی
1 - ارزیابی مجدد
2 - بازاندیشی
3 - بازنگری
ارزیابی اولیه، بررسی مجدد
دوباره ارزیابی
بازبینی و اصلاح

بپرس