rector

/ˈrektər//ˈrektə/

معنی: رهبر، پیشوا، رئیس دانشگاه، کشیش بخش
معانی دیگر: (در اصل) حاکم، حکمران، سرکرده، کشیش اپیسکوپال، (کلیسای اپیسکوپال) کشیش کلیسای محلی، (کلیسای انگلیکان) کشیش، (کلیسای کاتولیک ) کشیش دانشگاه یا مدرسه، (کلیسای کاتولیک) سرکشیش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: rectorial (adj.)
• : تعریف: a clergyman in charge of an ecclesiastical unit such as a parish, college, religious house, or other congregation.

جمله های نمونه

1. Sometimes the rector came up and preached a sermon.
[ترجمه گوگل]گاهي رئيس مجلس مي آمد و خطبه مي خواند
[ترجمه ترگمان]گاهی رئیس به وعظ ادامه می داد و موعظه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He became a rector of a small parish where he ministered for several years.
[ترجمه گوگل]او رئیس بخش کوچکی شد که چندین سال در آنجا خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]او رئیس بخش کوچکی شد که در آن به مدت چندین سال تدریس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rector leant against the dresser and watched her as she fetched a vase and arranged the freesias.
[ترجمه گوگل]رئیس به کمد تکیه داد و او را در حالی که گلدانی می آورد و فریزیاها را مرتب می کرد، تماشا کرد
[ترجمه ترگمان]کشیش کنار میز خم شد و او را تماشا کرد که گلدانی را می آورد و the را چیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Though the rector had been here but once before, he felt instantly at home.
[ترجمه گوگل]اگرچه رئیس پیش از این یک بار اینجا بود، بلافاصله احساس کرد که در خانه است
[ترجمه ترگمان]گرچه کشیش قبلا به اینجا آمده بود، فورا احساس کرد که در خانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Rector walked in on Freddie the lion and his sleeping mate.
[ترجمه گوگل]رکتور به سراغ فردی شیر و همسر خوابیده اش رفت
[ترجمه ترگمان]کشیش به فردی به نام فردی و نایب خواب او وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Before that the rector of Worth travelled the four miles along the Priest's Way to officiate at Swanage.
[ترجمه گوگل]پیش از آن، پیشوای ورث، چهار مایل در امتداد راه کشیش را طی کرد تا در سوانج به سخنرانی بپردازد
[ترجمه ترگمان]قبل از آن که رئیس دانشگاه ورث در طول چهار مایل در امتداد راه کشیش برای داوری در Swanage سفر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The rector beside him in the moonlight that lay like a platinum sheen over the lawn of Meadowgate Farm.
[ترجمه گوگل]رئیس در کنار او در نور مهتاب که مانند یک درخشش پلاتین روی چمنزار مزرعه Meadowgate دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]کشیش در کنار او در زیر نور ماه که مثل برق پلاتین روی چمن مزرعه Meadowgate قرار داشت، کنار او نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The country preacher led the village rector up the steps and into the dim interior of the oldest store in several counties.
[ترجمه گوگل]واعظ دهکده رئیس دهکده را از پله‌ها بالا برد و به داخل تاریک‌ترین فروشگاه در چندین شهرستان وارد شد
[ترجمه ترگمان]کشیش دهکده، رئیس روستا را از پله ها بالا برد و به داخل حیاط تاریک قدیمی ترین فروشگاهی که در چند بخش بود وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With the rector, however, Arthur still can not bring the conversation around to the confession he once planned to make.
[ترجمه گوگل]با این حال، آرتور هنوز نمی تواند با رئیس مدرسه، صحبت را به اعترافاتی که زمانی قصد داشت انجام دهد، برساند
[ترجمه ترگمان]با این حال، با کشیش، آرتور هنوز نمی تواند گفتگو را با اعتراف به اعترافی که زمانی برای ساختن آن برنامه ریزی کرده بود، به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The rector felt suddenly weakened, as if the anger had seeped into his own bones, his own spirit.
[ترجمه گوگل]رئیس به طور ناگهانی احساس ضعف کرد، گویی خشم در استخوان های خودش، روح خودش نفوذ کرده است
[ترجمه ترگمان]کشیش ناگهان احساس ضعف کرد، انگار خشم به استخوان های خودش نفوذ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A former grocer from Rector Street, at twenty he had gone bankrupt trying to run a cigar store on Pearl Street.
[ترجمه گوگل]یک خواربارفروش سابق از خیابان رکتور، در بیست سالگی ورشکست شده بود و سعی داشت یک مغازه سیگار برگ در خیابان مروارید راه اندازی کند
[ترجمه ترگمان]یک بقالی سابق از خیابان کشیش، در بیست سالگی در صدد خرید یک مغازه سیگار در خیابان پرل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When Arthur Donnithorne and Rector Irwine step into her kitchen, her anxiety is relieved by their geniality.
[ترجمه گوگل]هنگامی که آرتور دانیتورن و رکتور ایروین وارد آشپزخانه او می شوند، با نبوغ بودن آنها از اضطراب او کاسته می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آرتور Donnithorne و کشیش در آشپزخانه اش قدم به قدم گذاشتند، نگرانی او از geniality آسوده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Towards the rector he was a polite listener, a concession to the man's advanced years and his calling.
[ترجمه گوگل]نسبت به رئیس، شنونده مؤدبی بود، امتیازی برای سالهای پیشرفته مرد و دعوت او
[ترجمه ترگمان]به طرف کشیش، او شنونده مودبانه بود، امتیازی برای سال های پیشرفته آن مرد و تماس او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His grandfather made over, thought the rector.
[ترجمه گوگل]رئیس فکر کرد که پدربزرگش تمام شد
[ترجمه ترگمان]کشیش به خود گفت: پدر بزرگ او این کار را کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The rector noticed that Cynthia Coppersmith was letting her tears fall without shame.
[ترجمه گوگل]رئیس دانشگاه متوجه شد که سینتیا مسمیت بدون شرم اجازه می دهد اشک هایش بریزد
[ترجمه ترگمان]کشیش متوجه شد که سینتیا coppersmith بدون شرم اشک می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رهبر (اسم)
head, pilot, leader, guide, bellwether, rector, premier, premiere, steerer, fuehrer, fuhrer, skipper

پیشوا (اسم)
leader, bellwether, rector, imam, fugleman, headman, pendragon, pontiff, primate

رئیس دانشگاه (اسم)
rector, president, chancellor

کشیش بخش (اسم)
vicar, rector, parson

انگلیسی به انگلیسی

• head of a school college or university; priest in charge of a congregation
a rector is a church of england priest in charge of a parish.
a rector is also a high-ranking official in some universities.

پیشنهاد کاربران

بپرس