recycle

/riˈsaɪkl̩//ˌriːˈsaɪkl̩/

(در دستگاه و غیره) به جریان انداختن، گرداندن، به گردش درآوردن، بازیافتن، بازیابی کردن، به کار دیگری زدن، تغییر دادن و به کار بردن، تبدیل کردن، دوباره طی کردن (مرحله یا دوره ای را)، واچرخاندن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: recycles, recycling, recycled
مشتقات: recyclable (adj.), recyclability (n.)
(1) تعریف: to treat (discarded items) for reuse or so as to recover reusable materials.

- Don't throw all that paper in the garbage; it can be recycled.
[ترجمه English girl] تمام کاغذ ها را داخل سطل زباله نریزید، آن ها را میتوان بازیافت کرد
|
[ترجمه مــــــــهــــــســــــا ] تمام کاغذ ها را توی سطل آشغال نریز آن ها را میتوان بازیافت کرد
|
[ترجمه ترجمه ابانا] همه کاغذ ها را در سطل زباله نریزید. میتوانید انها را دوباره بازیافت کرد
|
[ترجمه مه سیما] کاغذ هارا در سطل آشغال نریزید میتوان آن هارا بازیافت کرد
|
[ترجمه گوگل] آن همه کاغذ را در زباله نریزید می توان آن را بازیافت کرد
[ترجمه ترگمان] ان کاغذ را از سطل آشغال پرت نکنید؛ می توان بازیافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to reuse or adapt to a new use.

(3) تعریف: to pass or send through a cycle again.

جمله های نمونه

1. to recycle aluminum cans
قوطی های آلومینیم را بازیابی کردن

2. to recycle an old building into apartments
یک ساختمان قدیمی را تبدیل به آپارتمان کردن

3. to recycle one's old speeches
نطق های قدیمی خود را تغییر دادن و دوباره به کار زدن

4. The Japanese recycle more than half their waste paper.
[ترجمه گوگل]ژاپنی ها بیش از نیمی از کاغذهای باطله خود را بازیافت می کنند
[ترجمه ترگمان]ژاپنی ها بیش از نیمی از کاغذ waste را بازیافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our throwaway society must be encouraged to recycle.
[ترجمه گوگل]جامعه دور ریختنی ما باید به بازیافت تشویق شود
[ترجمه ترگمان]جامعه مصرفی ما باید تشویق به بازیافت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They recycle empty tins so as to use the metal.
[ترجمه گوگل]آنها قوطی های خالی را بازیافت می کنند تا از فلز استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قوطی های خالی را بازیافت می کنند تا از فلز استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The objective would be to recycle 98 per cent of domestic waste.
[ترجمه گوگل]هدف بازیافت 98 درصد زباله های خانگی است
[ترجمه ترگمان]هدف بازیافت ۹۸ درصد اتلاف داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nerve cells, canny little things, recycle their neurotransmitters.
[ترجمه گوگل]سلول های عصبی، چیزهای کوچک ساده، انتقال دهنده های عصبی خود را بازیافت می کنند
[ترجمه ترگمان]سلول های عصبی، زیرک و زیرک، انتقال دهنده های عصبی خود را بازیافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their goal is to recycle all air, water and solid wastes using mechanical and chemical processes as well as plants.
[ترجمه گوگل]هدف آنها بازیافت تمام هوا، آب و زباله های جامد با استفاده از فرآیندهای مکانیکی و شیمیایی و همچنین گیاهان است
[ترجمه ترگمان]هدف آن ها بازیافت همه هوا، آب و مواد جامد با استفاده از فرآیندهای شیمیایی و شیمیایی و همچنین گیاهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's a good idea to recycle household waste.
[ترجمه گوگل]بازیافت زباله های خانگی ایده خوبی است
[ترجمه ترگمان]این ایده خوبی است که زباله های خانگی را بازیافت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Experts say that dysfunctions in families recycle, generation after generation.
[ترجمه گوگل]کارشناسان می گویند که اختلالات در خانواده ها نسل به نسل بازیافت می شوند
[ترجمه ترگمان]متخصصان می گویند که نامناسب بودن در خانواده ها بازیافت، تولید نسل بعد از تولید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I expect to recycle our work on the times tables.
[ترجمه M] من انتظار دارم که کارمون رو در جدول زمانبندی بازیابی کنیم
|
[ترجمه گوگل]من انتظار دارم کارمان را روی جدول زمان بازیافت کنیم
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم که کارمون رو روی میز تایمز بازیافت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Give community recycling schemes financial support. Recycle 60% of domestic waste by 2000.
[ترجمه گوگل]به طرح های بازیافت جامعه حمایت مالی کنید بازیافت 60 درصد زباله های خانگی تا سال 2000
[ترجمه ترگمان]برنامه های بازیافت و پشتیبانی مالی را به جامعه ارائه دهید بازیافت ۶۰ % اتلاف داخلی تا سال ۲۰۰۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Try to recycle or recapitulate earlier program phases.
[ترجمه گوگل]سعی کنید مراحل قبلی برنامه را بازیافت یا خلاصه کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید فازه ای برنامه قبلی را بازیافت یا تکرار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[مهندسی گاز] برگشتی، واگرداندن
[صنعت] استفاده مجدد از مواد دور ریختنی

انگلیسی به انگلیسی

• reprocess waste to recover reusable material
if you recycle things that have already been used, such as bottles or sheets of paper, you process them so that they can be used again.

پیشنهاد کاربران

در دستگاه و غیره ) به جریان انداختن، گرداندن، به گردش درآوردن، بازیافتن، بازیابی کردن، به کار دیگری زدن، تغییر دادن و به کار بردن، تبدیل کردن، دوباره طی کردن ( مرحله یا دوره ای را ) ، واچرخاندن
reuse دوباره استفاده کردن
باز یافت کردن یه ماده

بازیافت. . . . بازیابی. . . استفاده مجدد. . . . . تغییر دادن و استفاده ی مجدد
بازیابی
بازیافت ، استفاده مجدد

مصرف دوباره، بازیافت، به کار گیری مجدد
بازیافت
به گردش انداختن، چرخه را مجددا طی نمودن، باز فراوری، تبدیل مجدد
توالت
مرور
بازیافت
استفاده مجدد
استفاده ی دوباره، بازیافت
استفاده مجدد
make some thing again
مجددا استفاده کردن، مجددا به کار گرفتن
بازیافت کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس