redact

/rəˈdækt//rɪˈdækt/

معنی: تنظیم کردن، اماده چاپ کردن، انشاء کردن، دراوردن، تحریر کردن
معانی دیگر: (حکم یا قانون و غیره) تدوین کردن، نوشتن، دراوردن بصورت خاصی

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: redacts, redacting, redacted
(1) تعریف: to make ready for publication; edit, rewrite, or revise.
مشابه: edit, revise

(2) تعریف: to draw up or prepare (a proclamation or the like).
مشابه: draw up

جمله های نمونه

1. They redacted a proclamation.
[ترجمه گوگل]اعلامیه ای را ویرایش کردند
[ترجمه ترگمان]اونا یه بیانیه صادر کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You can click the Redact documents or create template button to bring up the document selection panel.
[ترجمه گوگل]می توانید روی دکمه Redact اسناد یا ایجاد الگو کلیک کنید تا پانل انتخاب سند ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]شما می توانید بر روی اسناد redact کلیک کرده و یا دکمه الگو برای بالا آوردن تابلو انتخاب سند ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You can redact a word simply by selecting it with your mouse cursor.
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک کلمه را به سادگی با انتخاب آن با نشانگر ماوس خود ویرایش کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید به سادگی با انتخاب آن با مکان نما موشی خود یک کلمه را بیان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Act in haste, redact at leisure.
[ترجمه گوگل]با عجله عمل کنید، در اوقات فراغت ویرایش کنید
[ترجمه ترگمان]عجله کن، عجله کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For example, you can redact one document at a time as needed, or if a company already has a large number of archival documents, they can be redacted using batch processing.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، می‌توانید هر بار یک سند را در صورت نیاز ویرایش کنید، یا اگر شرکتی از قبل تعداد زیادی اسناد بایگانی دارد، می‌توان آنها را با استفاده از پردازش دسته‌ای ویرایش کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، می توانید یک سند را در زمانی که مورد نیاز است شناسایی کنید، یا اگر یک شرکت دارای تعداد زیادی از اسناد آرشیوی است، آن ها می توانند با استفاده از پردازش دسته ای به کار روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Using the same rules as dacscheck, it can redact, insert, and replace text in a marked-up document.
[ترجمه گوگل]با استفاده از قوانین مشابه dacscheck، می‌تواند متن را در یک سند علامت‌گذاری شده ویرایش، درج و جایگزین کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از همان قواعد به عنوان dacscheck، می تواند وارد کردن، درج و جایگزینی متن در سند علامت گذاری شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A batch repository is designed to redact many documents at one time by a configurable number of threads.
[ترجمه گوگل]یک مخزن دسته ای طراحی شده است تا بسیاری از اسناد را در یک زمان توسط تعداد قابل تنظیمی از رشته ها ویرایش کند
[ترجمه ترگمان]یک مخزن دسته ای طوری طراحی شده است که تعداد زیادی از اسناد را در یک زمان با تعداد قابل کانفیگور کردن نخ ها به حداقل برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You can also redact entire paragraphs, images, and pages by highlighting them with your mouse cursor.
[ترجمه گوگل]همچنین می‌توانید کل پاراگراف‌ها، تصاویر و صفحات را با برجسته کردن آنها با مکان‌نمای ماوس خود ویرایش کنید
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید کل مقالات، تصاویر و صفحات را با برجسته کردن آن ها با مکان نمای موشی ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You can then further redact the document with the GUI.
[ترجمه گوگل]سپس می توانید سند را با رابط کاربری گرافیکی ویرایش کنید
[ترجمه ترگمان]سپس می توانید سند را با GUI وارد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To redact forms, you can use the redaction manager to create templates to mark the relevant entities in the form, as shown in Figure
[ترجمه گوگل]برای ویرایش فرم ها، می توانید از مدیر ویرایش برای ایجاد الگوهایی برای علامت گذاری موجودیت های مربوطه در فرم استفاده کنید، همانطور که در شکل نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]برای اشکال redact، شما می توانید از مدیر redaction برای ایجاد الگوهایی برای مشخص کردن موجودیت های مربوطه در شکل استفاده کنید، همانطور که در شکل نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This product includes browser-based applications with intuitive interfaces that lets you redact documents or view the redacted documents.
[ترجمه گوگل]این محصول شامل برنامه های کاربردی مبتنی بر مرورگر با رابط های بصری است که به شما امکان می دهد اسناد را ویرایش کنید یا اسناد ویرایش شده را مشاهده کنید
[ترجمه ترگمان]این محصول شامل برنامه های مبتنی بر مرورگر با رابط های شهودی است که به شما اجازه می دهد اسناد و اسناد redacted را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If documents are simply copied to the input directory of the batch repository, the server will automatically redact those documents and save the results in the output directory, as shown in Figure
[ترجمه گوگل]اگر اسناد به سادگی در فهرست ورودی مخزن دسته ای کپی شوند، سرور به طور خودکار آن اسناد را ویرایش می کند و نتایج را در فهرست خروجی ذخیره می کند، همانطور که در شکل نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]اگر اسناد به سادگی به دایرکتوری ورودی مخزن دسته ای کپی شوند، سرور به طور خودکار آن اسناد را تنظیم کرده و نتایج در دایرکتوری خروجی را ذخیره خواهد کرد، همانطور که در شکل نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. e went through [the cables] so carefully to try to redact material that we thought could be damaging to individuals or undercut ongoing operations.
[ترجمه گوگل]e چنان با دقت از [کابل‌ها] عبور کردیم تا سعی کنیم مطالبی را که فکر می‌کردیم می‌تواند برای افراد آسیب‌رسان باشد یا عملیات‌های جاری را تضعیف کند، حذف کند
[ترجمه ترگمان]e با دقت و با دقت تلاش کرد تا موادی را که ما فکر می کردیم به افراد آسیب برساند یا عملیات در حال انجام را تحت الشعاع قرار دهد، امتحان کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unlike the batch repository, the on-demand repository does not start to redact the input document automatically.
[ترجمه گوگل]برخلاف مخزن دسته ای، مخزن درخواستی شروع به ویرایش خودکار سند ورودی نمی کند
[ترجمه ترگمان]بر خلاف مخزن دسته ای، مخزن تقاضا به طور خودکار شروع به redact کردن نوشتار ورودی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنظیم کردن (فعل)
order, adjust, modulate, regulate, redact, formulate, frame, control, regularize, regiment, make out, edit, line up

اماده چاپ کردن (فعل)
redact, edit

انشاء کردن (فعل)
redact, paragraph, write, indite

دراوردن (فعل)
redact

تحریر کردن (فعل)
redact, write

پیشنهاد کاربران

to remove words or information from a text before it is printed or made available to the public
کلمات و یا اطلاعاتی را از متنی، پیش از چاپ و انتشار عمومی آن، حذف کردن.
Officers' names are routinely redacted from any publicly released reports
...
[مشاهده متن کامل]

Some parts of secret files are available to the public, but heavily redacted

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/redact
the action of changing, removing, or putting black marks over parts of an official document before it is published in order to keep information secret
ویرایش ( ویراستاری ) کردن
بازنگری کردن
بازنویسی کردن
ادیت کردن

بپرس